دلعلیپرازشوره - بنیفاطمه.mp3
11.06M
🎼 دلعلیپرازشورهـ ...
🎙 #سیدمجـــیدبنیفاطــــمه
🎧 ســــرودبـــسیـــارزیـــبا
#ولادتحضرتزینبسلاماللهعلیها🌸
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
⭕️ #سفره_حضرت_زینب ✅جهت رفع گرفتاری ها وشفای مریض ها. ۳۰ ماه، تولد حضرت زینب س هستش انشالله میخوا
سلام عزیزانم🌹😊
⭕️ خدا خیرتون بده بابت کمک برای سفره حضرت زینب سلام الله علیها🌸
✅خدایا به حق عمه سادات ظهور آقا رو نزدیک تر بفرما🤲
#میلاد_حضرت_زینب
#روز_پرستار
💟 @sahebzaman14 💟
#وبینار_آموزشی
#وبینار_تخصصی
#دستیابی_به_آرامش
📝 موضوع:
مدیریت هیجان(رازهای آرامش در زندگی)
ویژه متاهلین و مجردین
🎤در محضر استاد:
حجه الاسلام والمسلمین دکترداوودی نژاد
🗓 زمان : شنبه ششم دیماه ۹۹؛ساعت ۱۸
📚علاقه مندان به شرکت در این وبینار می توانند جهت ثبت نام و دریافت لینک به آیدی @Iaali12 در پیام رسان ایتاء درخواست خویش را ارسال نمایند.
🌐 حضور برای عموم بلامانع می باشد.
💟 @sahebzaman14 💟
☀️چگونه رفتار کنیم فرزندمان بیشتر همکاری کند و کمتر لجباز شود؟
درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بخواهید.
به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات را بخور.
برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید.
💟 @sahebzaman14 💟
بهترین روش برای برخورد با لجبازی کودکان چیست؟
▪️ هماهنگ بودن پدر و مادر
▪️ داشتن برنامه ریزی روزانه غذا خوردنش بازی کردنش و خوابیدنش
▪️ خواسته موجه کودک را حتما پاسخگو باشیم یعنی به او یاد بدهیم که قصد ما لجبازی کردن نیست
▪️ یه جاهایی بهش حق انتخاب بدهیم
▪️ جایگزین کردن مثلا بگیم اگه جیغ نزنی میریم و اینکارو میکنیم
▪️ جملات خبری باشه تا دستوری مثلا بگیم وقته ناهاره نگیم الان باید ناهار بخوری
▪️ گوش دادن فعالانه موثرترین روش است باید با بچه ها همدلی کنیم مثلا جیغ زد بهش بگیم چی میخوای عزیزم گرسنه ای؟ خوابت میاد؟ میخوای بازی کنیم؟
▪️ با کودکان بالای ۴ سال میتوان در مورد رفتارش صحبت کرد اول باید تذکر داد مثلا در جمع توی گوشش بگیم،در مرحله دوم تنبیه متناسب با عملش و حال و هوای کودک تنبیه کودک باید محروم کردن از چیز دلخواهش باشد.
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... 22 بعد شام و صحبتای معمولی با مامان و بابا،رفتم اتاقم دفترچمو برداشتم و شروع کردم به
🔹 #او_را ... 23
دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم!
اما مجبور بود برم،
چون دلم نمیخواست مورد بازجویی بابا قرار بگیرم!
🔹یه ماهی مونده بود به عید...
بعد از شام،قبل اینکه مامان بره اتاقش سر حرفو باز کردم...
-مامان...
میگم با بابا حرف زدین؟؟
-چه حرفی عزیزم؟
-عید دیگه...
قرار بود باهاش صحبت کنین من عید بمونم خونه.
-آخ راست میگی...
یادم رفت بهت بگم...!☺️
اره،صحبت کردیم،
بابات راضی نشد😊
گفت نمیشه ده روز تنها بمونی خونه.باید بری خونه مامانبزرگت!
-ماماااان...خواهش میکنم
من تنهایی پاشم برم شمال؟؟
من بدون شما تا بحال نرفتم اونجا 😔
-دخترم!
میدونی که وقتی بابات بگه، جز چشم،نمیتونی حرفی بزنی😊
بعدشم چیزی نمیشه که!
مامانبزرگت که خیلی تورو دوست داره!
تو هم که دوستش داری!
عیدم اونجا شلوغ میشه،
عمه ها و عموهات میان،خوش میگذره بهت😉
-وای...نه😞
من نمیخوام برم اونجا😒
-چاره ای نداری گلم
یا با ما بیا،یا برو اونجا
الانم من خسته ام.
شبت بخیر دختر قشنگم...😘
اه...مزخرف تر از این اصلا امکان نداشت!
هرچند مامانبزرگ رو خیلی دوست داشتم،
ولی هیچوقت به تنهایی مسافرت رفتن علاقه ای نداشتم😒
خواستم یه مشورتی با مرجان هم داشته باشم،
بار اول که زنگ زدم جواب نداد!
بار دوم هم خیلی دیر گوشیو برداشت،
خیلی سر و صدا میومد!
-الو؟؟مرجان؟؟
-الو جونم ترنم؟
-کجایی؟چه خبره؟
-ببین من نمیتونم صحبت کنم.
اگر کار واجبی نداری فردا خودم بهت زنگ میزنم
-باشه،بای
فکرم رفت پیش مرجان...
یعنی کجا بود...
چقدر سر و صدا میومد!
اونا که فامیلی نداشتن که بخواد بره مهمونی!
حالا نه که خودم که فامیل دارم خیلی میریم خونشون مهمونی 😒
دو سه ساعتی با عرشیا چت کردم و خوابیدم.
صبح با صدای آلارم گوشی چشامو به زور باز کردم،
دلم میخواست زمین و زمان رو التماس کنم تا وقت داشته باشم دوباره بخوابم.
احساس میکردم هیچ وزنه ای تو دنیا سنگین تر از این یه لایه پتو نیست😭
به اجبار بلند شدم، باید میرفتم دانشگاه.
سعی میکردم بیشتر درس بخونم تا دوباره نمره هام پایین نیاد و بخوام به بابا جواب پس بدم✅
کلاسام که تموم شد،زنگ زدم به مرجان،
کلی بوق خورد تا صدای خواب آلودش تو گوشی پیچید!
-الو
-الو مرجان خوابی هنوووووززز؟؟؟😳
پاشو لنگ ظهره!!!
-ترنم نیم ساعت دیگه خودم بهت میزنگم.لطفاً....
بای
این همینجوریش تنبل بود،دیشبم معلوم نبود کجا رفته بود که اینطور خسته شده بود!!
"محدثه افشاری"
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🌷 |👥| 🥀 #دخالت_اطرافیان ۵ وظایف زوجین در مدیریت تصمیمات زندگی شما رابطه و زندگی زناشویی رو یک مث
🌷 |👥| 🥀
#دخالت_اطرافیان ۶
🔰همین جا آدمای عاقل صد میلیون نمیریزن برای یه شب. که بگن عجبببب عروسیییی ای!!!
✔️نگاه میکنه که اگه بتونه با همین پول یه وسیلهای میگیره میذاره زیر پای همسرش که راحت تردد کنه، تا نگران امنیتش نباشه و برای آسایشش هم یک فعالیتی کرده باشه.
⭕️پدر و مادرهای عاقل هم میان این کار رو میکنن؛ بجای اینکه بیان بگن: نه!! عزت ما چی میشه؟؟
بلکه میگن: شماها باید رشد کنین ما هم مسئول رشد شماها هستیم.
این پول💰، ببر با همسرت صحبت کن ببین چه استفادهها و بهرهای ازش میتونین ببرین و براتون مناسبتره.
من وقتی که خونهدار شدم یه عده اومدن گفتن چه زود خونهدار شدی؟
گفتم پدرم!
اگه پدرم این لطف و بزرگواری رو نمیکرد که این امکانات رو در اختیار ما بذاره (و میخواست مثل خیلی پدرای دیگه دنبال شأن و عزت خودش باشه)، ما رو محروم کرده بود، ما هنوز داشتیم جنگ و دعواهای مجلس رو میکردیم!
💥هنوز ما درگیر بودیم که:
- دیدی اونجا مامانت چیکارکرد؟
- دیدی بابات اونجا چیکار کرد؟
- اون هدیه بود که آوردن؟
و هنوز سر اونا درگیر بودیم و عاطفهها و انسهامون هم پایمال شده بود،
اینجا🏠 رو هم نداشتیم!!!
✅حتی نمونه و الگو شدیم برای بقیه، یعنی میگفتن میخواین درست ازدواج کنین؟ ببینین اینا چیکار کردن؟چطور رفتن از پولشون درست استفاده کردن.
این روش برای بعضیها هم سرمشق شد.
وقتی نداریم مثلث و طرح زندگی، و اهل مدیریت نیستیم، میشه این!
💟 @sahebzaman14 💟
📌 حالا برعکسش هم هست!!
یعنی یکی بچسبه به نیاز زندگی، و نیاز همسرش رو #از_یاد_ببره!!
😌مرد میگه: این پولو بدم زندگیم رو بسازم .
پس زن چی؟؟ عاطفه همسرت رو داری لگد میکنی که زندگی رو گُنده کنی!
به خیلی از رفتارای پدر مادرهاتون تو زندگی نگاه کنین ... عموما اینجوریه؛
🏢داره طبقه بالا رو میسازه تا مثلا زندگی رو توسعه بده، اما از اون طرف روی روان اعضای خانواده داره راه میره.
میخواد معیشت زندگی رو تنظیم کنه: خاموش کن اون برق لامصب رو!📴
🔺برای اینکه هزینهها رو کمتر کنه که زندگی تقویت بشه اما روی روانها راه میره.
💬یه خانومی میگفت:
شوهرم ماشین خریده بود من میخواستم ببینم این چجوری میره زدم شاسی بد عمل کرد .. گیر کرد،
شوهرم زد تو سرم، خاک تو سرت خرابش کردی! گفتم خب این مال ماست دیگه، نه؟ تو منو میکوبی که سلامت اینو نگه داری؟ الان تو سلامت روح منو میگیری که سلامت وسیله رو نگه داری؟؟
کجایی؟؟؟ کجاییییییی؟؟؟
💬جالبه!!!! یه آقایی اومد پیش من با اختلال اضطراب! که آقای دکتر اصلا خواب ندارم
ارزیابی کردم فهمیدم از وقتی ماشین گرون قیمت خریده اینطور شده.
میگفت آقای دکتر پارکینگ ندارم بیرون میذارم تا صدایی میاد میگم کسی سوارش نشده باشه روش نپره!
یا مثلا دارم رانندگی میکنم، یه هو یه موتوری میاد، میترسم، وااای این الان اگه بزنه به آینه، بعد من خودمو جمع میکنم... مضطرب میشم ... اعصابم بهم میریزه.
🔺وسیله گرفته که بهره ببره وسیله روحشو آسفالت کرده!
⏺چون اصلا نمی دونه که اینا مال منن، من که مال اینا نیستم!!!!!
💟 @sahebzaman14 💟