مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۶) «إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن م
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۶)
«إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ»
وقتى انسان به نامتناهى توجه مىكند، و از اين زندانِ تنگ شروع به بيرون آمدن مىكند، فكر مىكند عشق به بینهايت و توجه به بیکرانهها او را ناآرام و دچار اضطراب مىكند؛ اما بر خلاف تصور ما، اضطراب، ناراحتى، غم و حزنى كه برای ما ايجاد مىشود، ناشى از توجه به نامتناهى نيست؛ بلكه معكوس اين امر درست است!
همهى اين اضطراب و تشويشها ناشى از وابستگى انسان و انس او نسبت به زندان متناهىاش است! انسانى كه نمىخواهد از اين منزلگاهى كه در آن رسوب كرده حركت كند. اما جهان، افقهاى بیكران، عرصههاى نامتناهى، و زيبايیهاى بىبديل را كه مىبيند، متوجه مىشود كه بايستى از اين منزل بيرون آيد و از این زندان خلاص شود؛ اما فكر اينكه روز و شبى را بدون زنجير برپا دارد، او را ناآرام مىكند؛ اين ناآرامى ناشى از ميل او به بازگشت به زندان است!
آنچه از توجه به بینهايت به انسان مىرسد، جز آرامش و راحتى نيست؛ حتى جايی كه سختترين مصيبتها، دردها و رنجها براى انسان حادث مىشود؛ همچون واقعهى عاشورا، كه عاشورايیها در ميلشان به بینهايت، بزرگترين مصائب هستى را به جان خريدند، اما همهى آن مصائب به چشمشان جز زيبايى نمىآيد، و هرگز حاضر به برگشت از اين مسير نيستند؛ چرا كه رهايى از زندان برايشان بطور كامل صورت گرفته، و در ترديد بين متناهى و نامتناهى، زندان و آزادى، ترك منزلگاهِ موقت و رفتن به بینهايت، نيستند.
چگونه است كه براى كسى كه خود را براى مقامات بلندى در اين جهان آماده مىكند، تمام تمرينها، فشارها و دردهايش، چنان پيشرفتى ارزشمند، گواراست، و هر چه بيشتر به خود فشار بياورد، لذت بيشترى مىبرد؛ جهان نامتناهى نيز اينگونه است.
بدتر از ترديدها نسبت به برونرفت از زندان، آن هنگام است كه مدتى كه از نگهداشتن خودمان در زندان گذشت، اصولا زندان را فراموش مىكنيم، و اين فراموشى چيزى غير از بیتوجهى انسان به عالم بینهايت، نيست. جهان بینهايت، تماما آرامش، قدرت و غلبه است. انسانهاى اندكى كه توجه به بینهايت كردند، در مصاف با دشمنان بيرونى يا درونى، بر دهها برابر خود غلبه پيدا مىكنند؛
«بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ» چرا كه دشمن بيرونى يا موانع درونى با حقايق و عينيتهاى جهان، بيگانه است. اين بيگانگى سبب مىشود، اسبابِ قدرت از دستشان خارج باشد.
همچون موسى، كه هزاران سِحر را در بيابانى كه ساحران تمام نيرویشان را جمع كرده بودند، با يك پرتاب عصا از بين مىبرد. كسانی كه در برابر موساى درون يا بيرون ايستادهاند، درك صحيحى از جهان و رموز آن و قوانين و سنتهايش ندارند و بر طبل باطل مىكوبند. در مقابل، كسى كه به بینهايت توجه كرده، موساى درون يا موساى تاريخى، بدليل توجه و احاطهاش نسبت به واقعيتهاى جهان، بر هزاران برابر خود غالب است!
#روزبیستوششم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوهفتم.mp3
1.15M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷)
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»
#روزبیستوهفتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُو
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۷)
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»
ذكر خداوند به اين نيست كه ما صرفا با زبان خود، نام خداوند را ذكر كنيم، و اين ذكر را بطور پيوسته تكرار كنيم. ذكر كثير به اين نيست كه تعداد ذكر زبانى زياد باشد؛ ذكر اينگونه نيست كه ما خداوند را ارباب و موجودى بدانيم كه در آسمانها ساكن است، و ما تسليم او هستيم تا از مشكلات دو جهان در امان بمانيم؛ اين خدا توهمى است، خداوند از رگ گردن به ما نزديكتر است!
ذكر خداوند به اين است كه ما از اين فضاى متناهى زندگىِ روزمره، از اين گرفتاریها، از اين زندانى كه در آن هستيم، بتوانيم خود را نجات دهيم، و پيوسته اين توجه را براى خود ايجاد كنيم كه اين زندان، آنچه كه مىبينيم، آنچه كه گرفتارش هستيم و درونش به بنبست رسيديم؛ تمام واقعيت نيست. آنچه كه نسبت به آن حب و بغض داريم، و اهتمام و توجهمان در حال حاضر و در همين لحظه است، تمام عينيت جهان نيست؛ بلكه عينيتى فراتر از آن وجود دارد.
به محض اينكه از اين فضاى بسته خود را به جهتى ديگر كه نامتناهى است، ببريم؛ اين «ذكر خداوند» است. براى كامل كردن ايمان، انسان بايد پيوسته به اين حقيقت توجه كند كه فراتر از آنچه مىبيند و مىداند، چيزى هست. اين «ذكر كثير»، گاهى مىتواند با زبان هم همراه باشد. زبان و ذكر زبانى و ذكر نام خداوند، تكميل اين ذكر است؛ اما حقيقتش نيست. اگر «ذكر» تنها به زبان باشد و حقيقتى نداشته باشد؛ يا اگر توجه انسان به خداى توهمى باشد؛ نه تنها ممكن است پيش نرود و رشد نكند، بلكه چه بسا باعث عقبگرد هم بشود!
تسبيح صبح و شام به معناى تسبيح هميشگى و هر لحظهاى است كه انسان مىتواند توجه كند. تسبيح فقط ذكر «سبحانالله» با زبان نيست. حقيقتِ تسبيح، حقيقتى است كه در وجود انسان است. ما پيوسته جهان را بصورت محدود، پر از مشكل، گرفتارى و بنبست مىبينيم؛ اما تسبيح به اين معنا است كه لحظهاى توجه كنيم كه جهان فراتر از اين است، و راه ما بسوى بینهايت باز است؛ به محض اين توجه، تسبيح رخ مىدهد. تسبيح، همچون بقيهى اذكار وقتى كه با زبان گفته شود، كامل مىشود. ما با درك و فهمى كه از جهان داريم، آن را پيوسته به مشكلات، ناكارايى، فضاى محدود و بسته متهم مىكنيم؛ اما اين حقيقت ندارد. جهان كاراتر، كاملتر و بهتر است، و اين توجهْ «حقيقتِ ذكر» است.
#روزبیستوهفتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستوهشتم.mp3
1.62M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸)
«وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
#روزبیستوهشتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸) «وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ» #
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۸)
«وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
هنگامی كه رمضان در حال تمام شدن است، گويا ما در این جهان نامتناهی رها مىشویم، و نیاز داریم که ضمانت، پشتیبانی و اطمینان بیشتری در این تنهایی، سلوکِ سخت و راهِ دشوار داشته باشیم. اما اگر انسان درست نگاه کند، مىبيند كه این اطمینان در اين جهان، بسيار زیاد است، و در این جهان هستی، همهچیز چنان منظم و مرتب است كه ابراهیمهاى بیرون و درون(نیروهای درونی که از حقیقت ما میجوشند)، پيوسته در مقابل بتهای ساختگی، خدايان دروغين، اربابهای بیرونی و شیاطين، كه كارشان ضلالتِ انسان است، هستند. ابراهیمها، در حال برنامهریزی، کید و مهندسی کردن در مقابل این بتها هستند.
«لَأَکِیدَنَّ اَصْنَامَکُم» این بتهایی که خودمان ساختیم یا بیرون ما هستند، اگر چه قدرتمند و تمام عیار هستند، و ظاهرشان افراشته، و بتکدهها مملو از بتهاست، و انسانها پیوسته در حال پرستش این بتها هستند؛ و اگرچه جامعه و همه، معبودشان همین بتها و بتکدههاست؛ و اگرچه این بتها، بتکدهها و متوليانشان، و حاکمانى كه از این بتها و بتکدهها نشأت و دستور مىگيرند، و عبادت مىکنند، بر جامعه و جهان حاکم هستند؛ ولی همواره در درون و بیرون انسان، ابراهيمى پيدا مىشود كه با حق و عدالت، پيوسته در مقابلِ برنامهريزى، كيد و حيلهگرى اصنام و بتکدهها میایستد!
«ِأَکِیدَنَّ»؛ «كِيد» به معناى برنامهریزی، مهندسی کردن، تدبیر و تقدیری است که بر همهی عالم استوار است. آن ابراهيم، كه يك نیروی درونی یا یک انسان بیرونی است؛ اصنام را نابود میکند، و این حقیقتی است که پیوسته ما را کمک میکند. هر چقدر هم كه ما دشواری، سختی و صعوبت در مسیر داشته باشیم؛ و این موانع، که همین بتکدهها و بتهاى توهمیِ ساختگی هستند، از طریق ابراهیمها نابود مىشوند.
«بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»؛ در شرایطی که انسان آگاه نیست، و به اين بتها پشت کرده، و فكر مىكند كه راهی نیست؛ در شرايطى كه خيال جامعه راحت است كه این بتخانهها پابرجا هستند؛ در شرایطی که حاکمان فکر میکنند این بتکدهها مردم را سرگرم کردند، و راهی برای نجات مردم نیست، و اينها مىتوانند حكومتشان را جاویدان ادامه دهند؛ در اين شرايط، ابراهیم درونی آنها را نابود میکند!
ما تنها کاری که بايد انجام دهيم این است که از این شکستن بتهایی که توسط دیگران، توسط نیروهای درونی که چندان در اختیار ما یا خودآگاه ما نیستند، صورت مىپذيرد؛ مراقبت کنیم. اين بتها شكسته مىشوند، چارهای نیست؛ و این مهندسی کائنات و حقیقت انسان است، و ما فقط باید مراقبت کنیم که در مقابل این ابراهیمها قرار نگیریم. حتى اگر هم در مقابلشان قرار بگیریم، اين ابراهیمها باز هم کارشان را میکنند، اما راه ما طولانیتر مىشود، و نجات ما دیرتر صورت مىگيرد. از همراستايى با ابراهيمها، راهمان هموارتر، مسيرمان نزديكتر و دسترسیمان به اهدافمان نزدیکتر و زودتر خواهد شد.
#روزبیستوهشتم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز بیستونهم.mp3
1.4M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۹)
«السَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»
#روزبیستونهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۹) «السَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَي
🌙 مخاطبه با قرآن (۲۹)
«السَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»
«سلام» علامتِ ارتباط و هماهنگىِ انسان با كائنات، بلكه هماهنگى كائنات با انسان است؛ و از آن هم بالاتر، علامت اين است كه تمام جهان و كائنات در خدمت انسان هستند، و براى او كار مىكنند، و او را به سرمنزل مقصود مىرسانند.
سلامى كه هم روزِ شروعِ زندگى در اين جهان هست، و هم روز پايانش، و هم در جهانى ديگر؛ اين سلام، سلام بر ذات است، و علامتِ هماهنگى و يگانگى ذات انسان در همهى زمانها و حتى فراتر از زمان است. اين كلام عيسى مسيح علیهالسلام، كلامى است كه تنها به مقام ايشان تعلق نمىگيرد؛ بلكه براى ذاتِ انسان است. ذاتِ انسان هميشه و در همه جا و در حاقش، منطبق بر جهان، كائنات است، و مقصودِ او و همان چيزى است كه مىخواهد.
اين انطباقِ ذاتِ انسان، با همهى خواستهها و تواناییها، فقط مختص عيسى مسيح نيست؛ به ما و همهى انسانها هم تعلق مىگيرد.
هر انسانى، در هر شرايطى كه هست، اين مقام «سلام» را داراست؛ اما اين بدين معنا نيست كه ما با عيسى علیهالسلام يكى هستيم؛ ما متفاوتيم، اما فرقمان تنها در يك چيز است؛ اينكه حضرت عيسى اين حقيقت وجودى را متوجه مىشود، اما ما به آن توجه نداريم! براى ما، در همين شرايطى كه هستيم، اين برترى، والايى، سلامت، هماهنگى با كائنات، قداستِ ذاتى و سلامتِ وجودى حاصل است.
مشكل ما در نداشتن اين مقامات نيست، در اين است كه فكر مىكنيم فاقدش هستيم؛ همهى مشكل در همين است!
تفاوت ما با حضرت عيسی در اين است كه ايشان به مقامى مىرسد كه اين تخيلات، توهمات و نگاهِ منفى به خود، و ندانستن قدر و منزلت خويشتن، از ايشان رخت مىبندد، اما ما در توهم خود گرفتاريم. در اين راستا نيازى نيست كه كارى انجام دهيم؛ اين حقيقت براى ما همين الان، موجود و مقدور است؛ كافی است رويش پا نگذاريم، و چشم به رويش نبنديم. انسان نبايد براى دويدن بسوى قلهاى كه دارا نيست، به خود زحمت بدهد؛ بلكه بايد زحمات خود را متوقف كند براى ديدن قلهاى كه در آن قرار دارد، و دانا و تواناست و داراى همهچيز است.
اين حقيقتى است كه ما بايد از رمضان بياموزيم، و با دستِ پر، خيالِ راحت و با اعتماد به نفس از رمضان خارج شويم. ما هم مىتوانيم اين كلام عيسى مسيح علیهالسلام را بگوييم: «السَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»؛ و اين «سلام»، سلامى است كه حقيقتش در ما موجود است، و مىتوانيم با آن از رمضان خارج شويم، و براى زندگىای كه پس از رمضان خواهيم داشت.
#روزبیستونهم #رمضان۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
زندگی با قرآن، ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲.mp3
1.41M
⚡️ زندگی با قرآن
۱۸ اردیبهشت ۱۴٠۲
«أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ...»
#زندگیباقرآن_یک #۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
مدرسه معارف علامه طباطبایی
⚡️ زندگی با قرآن ۱۸ اردیبهشت ۱۴٠۲ «أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ رَجُلٍ مِنْهُ
⚡️ زندگی با قرآن
۱۸ اردیبهشت ۱۴٠۲
«أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ...»
وقتی که نفحات الهی برای انسان وزیدن میگیرد؛ این نسیم بیداری، از نزدیکترین، عادیترین و ابتداییترین مسیر برای انسان روی میدهد، و انسان تمایل دارد که آن را باور نکند، و به نوعی در مقابل آن بایستد!
تنها کافرین نبودند که در مقابل پیامبر میگفتند او ساحر است، در حالیکه پیامبر آمده بود آنها را به مقامشان نزد خداوند برساند؛ «أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ» {پیامبر} سختی و مشقتی را بر آنها هموار نمیکرد، بلکه به آنها مژده میداد که نزد خداوند جایگاهی دارید، و این جایگاه برای آنها به راحتی قابل تصور بود؛ ولی انسان تمایل دارد که زندگی روزمرهاش را ادامه بدهد، و در این دوری که دارد میچرخد، و نه برای دنیا و نه برای آخرتش هیچ فایدهای ندارد، همینطور به چرخش را ادامه دهد.
هنگامی که مسیری برای انسان –از هر طریقی- باز میشود؛ وقتی که راهی –از درون یا بیرون- برایش هموار میشود؛ وقتی کسی به او مژدهای میدهد؛ برخلاف تصور اولیه که انسان باید از هر مژدهای استقبال کند، در شرایط عادی او در مقابل آن عناد میورزد؛ و این تنها مختص کافرین نیست، ما هم همینطور هستیم!
مسیر که باز شود، اگر چه ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم، و آن را به سحر و جادو متهم کنیم، چون آنقدر آشکار است که امکان چنین مخالفتی نیست؛ اما در درون خود با ناباوری، و همراهی نکردن، و هماهنگ نبودن، و استفاده نکردن، شبیه همان کفار، در مقابل این نفحات الهی میایستیم!
افق زیبا برای انسان روشن میشود، و به او نوید میدهند که تو در اینجا جایگاهی داری، تو در این بالا هستی، «قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ»، تو در این کائنات جایگاهی داری، و همهچیز در اختیار توست؛ {میگویند} تو شأن و مرتبه بالایی داری، {و این مقام} همین الان نزد تو حاضر است؛ اما انسان پیوسته سعی میکند به همان دور باطل خود باز گردد! این دور باطل گاهی با کینههاست، و گاهی با حُبّ بینتیجه و بیحاصل به چیزهایی که نه منفعت دنیایی دارد و نه آخرتی؛ و گاهی با توجه کردن به دیگران، و پا در کفش آنها کردن، و نگاه به بدیهای دیگران کردن، و فراموشی جایگاهی که خداوند برای انسان فراهم کرده؛ و گاهی با دنبال کردن سیاست و اقتصاد و اجتماعیات، و تلف کردن وقت در فضاهای باطل و بیحاصل... و تمام اینها برای یک کار صورت میگیرد، و آن فاصله گرفتن از آن افق زیبا و جایگاهی است که برایش تعریف کردهاند؛ و بازگشت به همان دور باطلی که قبل از این بود!
این نسیمهای بیداری برای انسان، یکی پس از دیگری وزیدن میگیرد؛ انسان با این نسیمها مخالفت میکند، و درهای زندگیاش را به روی این نسیمها میبندد، و چشمش را میبندد تا این نسیمها را نبیند، و به هر شکلی سعی در انکار آنها دارد! اما نسیمها یکی یکی از راه میرسند و بالأخره انسان را از جای خود تکان میدهند؛ خوشا آنان که زودتر حرکت کنند.
#زندگیباقرآن_یک #۱۴۰۲ #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
⚡️ زندگى با قرآن
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعْدِ ٱلذِّكْرِ أَنَّ ٱلْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ ٱلصَّٰلِحُون» (١٠٥ انبيا)
در ميان آشوب، نااميدى و ترديد انسان، براى حركت و براى اينكه نمى داند به نتيجه اى مى رسد يا خير؟ و آيا بايد اقدامى كند يا نه؟ و در جهانى كه اسباب نااميدى، ترديد و اقدام نكردن فراوان هست و در محيطى كه انسان پيوسته با خود، در جدال است كه آيا مى تواند يا خير؟ آيا جماعتى همراه او مى شوند يا نه؟ و اگر بشود چه اتفاقى مى افتد؟ ؛ خداوند با چنان صلابتى وارد ميدان مى شود؛ كه ما از ابتدا در زبور نوشتيم، تثبيت كرديم و بر پيشانى اين جهان كوبيديم كه اين زمين، جهان و زندگى، ميراث و در تملك صالحين است.
صالحين، كسانى هستند كه در جهت اقدام صحيح و شايسته قدم بر مى دارند. قدمى كه ما بر مى داريم، بخشى از صلوحيت است و ترديدى در نتيجه ى آن نيست؛ بلكه از ابتدا اين نتيجه حاصل شده است!
و در انتها: ان فى هذا لبلاغا لقوم عابدين
اين همچون بخشنامه اى روشن و واضح بر كسانيست كه به عبادت مى پردازند؛ مسير روشن و نتيجه ى قطعى است!
گويى همه ى كائنات با تمام قوا، پرچم برداشته اند كه چرا ترديد داريد؟! چرا در اقدام خودتون اينقدر شك و دودلى برايتان حاصل مى شود؟
در مورد ذكر سوال زياد شده كه ذكر، آيا تورات است و آن ميراث چه زمانى به ما مى رسد؟
اما آنچه كه در اين بلاغ، رساندن و اعلام، واضح و آشكار است، اين هست كه پس از ذكر و يادآورىِ اصل خلقت و خداوند، بلافاصله نتيجه قطعى را برايمان بيان كرده است؛
أَنَّ ٱلْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ ٱلصَّٰلِحُونَ
اى كسانيكه در اين مسير قدمى برداشتيد اين قدم شماست كه در اين جهان به نتيجه مى رسد و تمام آنچه كه در درون يا بيرون شما يا موانع و دشمنان، برايتان ترديد ايجاد كردند، همه ى اينها در جهان، چون كفى بر روى آب از بين مى روند و در جهان يك چيز باقى مى ماند و آن ميراث صالحين است؛ آن بخشى از حقيقت كه شما به آن عمل كرديد. اگر ترديدى است در مابقى است...
اما بيشترِ ترديد ما نسبت به اين بخش صلوحيت است، چيزى كه جهان از ابتدا و پيش از اديان اسمانى با تمام قوا اعلام كرده، ترديد ما پيوسته سراغ آن مى رود! حقيقت معكوس اين است. ما پيوسته حق را شكست خورده، ناپايدار و پر از خوف و نااميدى و انواع مشكلات مى بينيم، اما جهان و حقيقت آن، كه تمامى اش در اين قرآن و آيه آيه و در هر كلمه و حرفش، مندرج است، با تمام قوا اعلام مى كند كه ان الارض يرثها عبادى الصالحون
آن بخش حقيقى و صلاحيت و آن مقدارى از حقيقت كه شما نسبت به آن پايبند هستيد، رستگار و پيروز و حاكم بر تمامى جهان است. اگرچه پيروزى نهايى را در انتهاى تاريخ تضمين كرده اند و با ظهورى كه زمانش مشخص نيست، اما آن تمام و آشكار شدن نهايى است كه همه ى انسانها از دوست و دشمن خواهند ديد و خواهند دانست و در آن ترديد نخواهند داشت. بلكه هر مقدار از حقيقت كه هر انسانى در هر زمان و مكانى از كليت تاريخ، در هر لحظه به سمتش مى رود، پيروزى در همان لحظه است و ميراثش در همان زمان برايش آشكار و روشن است.
اين ترديدهاى ما در مورد اقدام و عمل كه همه ى نيرويمان را صرف ذره اى اميد و رجا مى كنيم
تا به اين جواب برسيم كه آيا حركتى بكنيم يا خير؟
همه ى اين ها توسط تمامى كائنات، در پيشانى عالم جواب داده شده، محكم و تثبيت شده و نشان داده شده است كه نتيجه قطعى است و هيچ ترديدى در آن نيست.
نمادش اين آيه است؛
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعْدِ ٱلذِّكْرِ أَنَّ ٱلْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ ٱلصَّٰلِحُونَ
#زندگیباقرآن_دو #هزاروچهارصدودو #محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
@AllaamehWisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
زندگى با قرآن ٢٢خرداد ١٤٠٢ «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ، إِنَّ شَ
ادامه...
وقتى اين دو انجام شد، نه تنها رائحه ى كوثر را استشمام مى كند، بلكه متوجه مى شود كه "إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ"؛ شانئ؛ كسى است كه شماتت مى كند و انسان اكمل، پيامبر(ص) را با مدعاى بى حاصل بودن و دستاورد و نهايت نداشتن شماتت مى كند. آن فرد خاص در آن زمان، مصداق اكمل و اتم شانِئ هست، اما درون انسان پر از شانئ است؛ پيوسته درون انسان، نيروها، افكار و انديشه هايى هستند كه او را شماتت مى كنند، به او سركوفت مى زنند، وسوسه و نااميدش مى كنند و طورى تحريكش مى كنند كه انسان در مقابل آن مرتبه ى خير كثير كه بهش دست يافته است؛ مانند دوستى كه مى تواند همراهش باشد، فضايى كه مى تواند همراهش باشد، خانواده اى كه مى تواند همراه اين خير باشد و هر چيزى كه اين خير را كمك مى كند، شانئ درونىِ هميشه ى همگانى، سعى در قطع ارتباط انسان با آن خير كثير، اسباب، ارتباطات و هرچه عاملش هست مى كند.
راه توجه به اين خير، عمل اثباتى است كه چكيده ش در صلوة است و عمل نفيى كه چكيده و نهايتش در اقدامى ست كه انسان بصورت روزمره در فدا كردن بخشى از زندگيش، كه زندگى روزمره اش را روشن مى كند، انجام مى دهد و در نهايت ديدن اين شانئ و اين جواب به او كه خودش ابتر است؛ اين نوع وسوسه ها و افكار هستند كه به نتيجه نمى رسند. در مقابل، اين انسانيت، اين بخشى از جهان كه به من رسيده و اين مقدار از هدايت كه براى من حاصل شده و هر مقدار نعمت مادى كه برايم وجود دارد، مرتبه اى از خير كثير است كه انسان مى تواند مرتبه به مرتبه آن را فراتر، بالاتر و كاملتر كند و به سمت نامتناهى حركت كند...
#زندگیباقرآن
#محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
@AllaamehWisdom
«فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ، وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ...»
زره پوشان را در پیشاپیش لشکر بگمارید و آنان را که کلاه ایمنی ندارند در عقب لشکر قرار دهید و دندانها را بر هم بفشارید که ضربههای شمشیر به کاسه سر فرو نرود...
آیا این خطبه حضرت، و کلمات و خطباتی از این نوع فقط آموزش جنگی است و در زمان صلح مصداقی ندارد؟
آیا برای انسانهایی که از جنگ گریزان هستند و سعی در فرونشاندن شعلههای خشم و غضب دارند، این کلمات کاربردی ندارد؟
در زمانهای که از هر سو بر طبل جنگ و خشم و خشونت کوبیده میشود آیا معنایی انسانی و عقلانی برای این کلمات میتوان یافت؟
آیا ورای زمانه صدور این کلمات که سراسر خشونت و خشم است، میتوان نگاهی فراتر و غیر عصری درک نمود که مبنا و منشأ صدور است و برای هر زمانهای کاربرد دارد؟
آیا میتوان نگاهی تعقلی به این کلمات داشت و با تعقل انسانشناختی و تعیین جامعهشناختی آنها به عینیتهایی فراتر از مصادیق عصری کلمات دسترسی پیدا نمود، به صورتی که برای امروز ما و برای شرایطی کاملا متضاد با زمانه صدور ، راهبردها و رهنمودهای ارزشمند و عقلانی دریافت؟
تٵملاتی در خطبه ۱۲۴ نهجالبلاغه
به مناسبت عید غدیر خم
جمعه ۱۶ تیر
ساعت هشت صبح
#محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
پخش زنده در صفحه آپارات:
🔗 https://www.aparat.com/allaamehwisdom