eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
885 دنبال‌کننده
115 عکس
142 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روز عرفه، روز گدایی است. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر-۱۵) ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنیّ بالذّات و ستودهْ صفات است. 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/4IMq2?playlist=1026383 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔸انکار نشدنی ناچارم این مثال را عرض کنم، خیلی ببخشید!! فرض بگیرید یک دختر خیلی زیبا، در اوج لطافت و زیبایی، لطافت پوست، رنگ مو، رنگ چشم، تناسب اندام، از هر جهتی بی‌نظیر باشد؛ او بیاید در جمعی خود را عرضه کند، بگوید من دوست داشتنی هستم یا نیستم؟ جای انکار نیست! ماجرای «قالوا بلی» اصلاً جای انکار نداشته است؛ بعد خدای تبارک و تعالی دید که بین همه‌ی مخلوقات، انسان یک قابلیت بالاتری دارد، و به انسان اختیار داد. به تعبیر بنده بالاترین گوهر وجودی خودش را که اختیار است، به انسان داد! کأنه فرمود من دوست دارم با اختیار این راه را بروی، نه با جبر! من اختیار به تو می‌دهم که اگر خواستی مرا بپذیر! خب، با دادن اختیار، وجود یک بدل هم ناگزیر است؛ یعنی وقتی که مختار هستی، یعنی این است، این هم هست! یعنی یک چیزی شبیه آن چیزی که نمود پیدا کرده، هم وجود دارد. انسان‌ها در اعتراف به این که آری، تو دوست داشتنی هستی، خواستنی هستی، همه در کمیّت بلیٰ گفتند؛ ولی در کیفیت فرق داشتند. انسان‌ها در کیفیت بلیٰ‌گویی خیلی اختلاف داشتند؛ پیغمبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله فرمودند «أوّل مَنْ قال بلیٰ»، من اولین کسی بودم که سبقت گرفتم، هم در کمیّت و هم در کیفیت؛ یعنی گفتم حقیقتاً دوست داشتنی هستی. ولی امثال ما دوست داشتن را برای خودمان می‌خواهیم، یعنی کسی که آن دختر را می‌بیند می‌گوید چه خوب که برای من باشد! اما کسی که عاشق می‌شود می‌گوید که‌ ای‌کاش من برای او باشم، من فدای او بشوم! ائمه‌ی معصومین سلام‌اللّه علیهم أجمعین این حال را داشتند. ایشان در قبول ولایت حق تبارک‌وتعالی حقیقتاً فهمیدند که دوست داشتنی است، و لیاقت این را دارد که خودشان را فدایش کنند، و در عمل هم نشان دادند؛ مثل قضیه کربلا. خدای متعال مجرّد است، و در یک حقیقتی تجلّی کرده، که آن حقیقت، حقیقت مقام نورانیت اهل‌بیت عصمت و طهارت است. کلّ نظام آفرینش، کلّ مخلوقات، تمام موجودات، دیوانه‌ی این زیبایی و تجلّی‌ هستند؛ کلّ ذراتِ هستی عاشق خدا هستند، و به سوی عشق برتر پیش می‌روند «أَلَا إِلَى اللّه تَصِيرُ الْأُمُورُ» خدای متعال کأنه به انسان خطاب می‌کند که کلّ موجودات شیفته‌ی من هستند، همه عاشقم هستند؛ اما به تو اختیار دادم که با اختیار مرا بپذیری؛ این ارزش است! «وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» هیچ موجودی نیست الاّ این که دارد به خدا عشق می‌ورزد. خدای تبارک‌وتعالی به انسان یک مجموعه اختیارات داد، و فرمود دوست دارم که تو عاشق باشی! این شعر را مرحوم آقای سعادت‌پرور زیاد می‌خواندند: «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید» این مشکل ریشه‌ای که همه‌مان داریم، این است که آن معرفت فطری که خدا در وجود ما قرار داده، به جای این که این معرفت فطری را آبیاری کنیم، بدلیجات را انتخاب می‌کنیم! یعنی خدای متعال نمونه‌های بدلی گذاشته که اختیار داشته باشی و با اختیار حقیقت را انتخاب کنی: فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد مشکل ریشه‌ای همه انحرافات و لغزش‌ها این است که باور فطری به خدای تبارک‌وتعالی که «فِطْرَتَ اللّه الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّه» باور شهودی که خدای تبارک و تعالی خودش را آشکارا به ما نشان داد، آن را می‌خواهیم بی‌اعتنا باشیم؛ «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ» او می‌خواهد جلویش باز باشد هر کاری بکند، لذا آن عشق حقیقی را نمی‌خواهد، آن عشق بدلی را می‌خواهد؛ «أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيرٌ» آن خیر را می‌گذارید کنار، پایین‌تر را انتخاب می‌کنید؟ کأنه خداوند تبارک و تعالی می‌گوید چه بخواهی چه نخواهی عاشقی! من حقیقت‌هایی را در مسیرت قرار می‌دهم، به دنبال آن حقیقت‌ها باش؛ با کلّ نظام هستی خودت را هماهنگ کن؛ آن موقع لذت زندگی را می‌فهمی! حالا اگر کسی که به حسب ظاهر چهره‌اش خیلی زشت است، وقتی مقابل آینه‌ قرار بگیرد تصویر خیلی زیبایی جلوی چشمش قرار بگیرد، و به او بگویند هر چه به این تصویر بیشتر نگاه بکنی، چهره او را خواهی گرفت! او دیگر اصلاً میل ندارد جایی برود، دوست دارد مدام جلوی آینه بنشیند و آن چهره زیبا را نگاه کند و رنگ بگیرد، تا به تدریج عین همان بشود. خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید خودت را مقابل «وجه‌ُ اللّه» قرار بده، با خدا معامله کن، رنگ و بوی او را می‌گیری! «صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّه» ائمه‌ی هدی سلام‌اللّه علیهم أجمعین، «وجهُ اللّه» هستند، چهره خدا هستند، و اگر اینها را بپذیریم، خدا را پذیرفتیم؛ البته لازمه‌اش این است که بغض داشته باشیم نسبت به کسی که می‌خواهد چهره بدلی ایجاد کند. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔸 روز پدری عده‌ای از اهل یمن خدمت پیغمبر اکرم صل‌اللّه‌علیه‌و‌آله رسیدند، گفتند که وصیّ تو کیست؟ ده پانزده نفر از صحابه آنجا بودند، پیغمبر فرمود یکی از همین جمع است؛ خودتان ببینید کیست. اصحاب صف ایستادند، امیرالمؤمنین سلام‌اللّه‌علیه هم در صف ایستاد؛ اینها یکی یکی افراد را نگاه می‌کردند. به محض این که چشم‌شان به امیرالمؤمنین سلام‌اللّه‌علیه افتاد، اشک‌شان جاری شد، بدن‌شان به رعشه افتاد، گفتند این وصیّ شماست! پیغمبر فرمودند از کجا فهمیدید؟ عرض کردند: «کَأَنَّهُ لَنَا أَبٌ وَ نَحْنُ لَهُ بَنُونَ.»(الغیبة نعمانی،ص۳۹) گویا او پدر ماست، و ما فرزندان او هستیم. در زمان غیبت، مؤمنین به اختیار خودشان به دنبال ناپدری می‌روند! پدر هست، ولی تقدیرات به گونه‌ای رقم خورده که پدر را نخواهند؛ مادر را نخواهند. نامادری هم مراتب دارد، یک نفری هست که حتی از مادر هم به حسب ظاهر بهتر است؛ مثل نامادری که در تربیت بچه‌ها هیچ کوتاهی ندارد؛ ولی او هیچ‌وقت مادر نمی‌شود. امام زمان سلام‌اللّه‌علیه در تعبیر روایت است «اَلْإِمَامُ كَالْأُمِّ اَلْبَرَّةِ بِالْوَلَدِ اَلصَّغِيرِ»(تحف‌العقول، ج۱، ص۴۳۶) امام مادر مهربان است، ولی ما نمی‌خواهیم؛ گرفتار نامادری هستیم. یکی از مشکلاتی که بشریت در زمان غیبت به آن مبتلاست، تعویض اصل و فرع است؛ یعنی فروع جای اصول نشستند، اصول جای فروع نشستند. حالا مراتب دارد، یکی بدترین است، مثل بن‌سلمان خبیث، مثل ترامپ خبیث، یکی هم بهترین است؛ ولی بهترین‌ها که مادر نمی‌شوند، پدر نمی‌شوند! «اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ و أهلَهُ و تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ و أهلَهُ...»(دعای افتتاح) 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🌸🌷🌸 «عید سعید غدیر، عید الله الأکبر، بر همه حق‌طلبان جهان، و شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبارک باد.» 🌸🌷🌸
20.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روز تبسّم و زینت «رَوَاهُ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: ...وَ هُوَ یَوْمُ التَّبَسُّمِ فِی وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِالرَّحْمَةِ ...» إقبال‎الأعمال (ط - القدیمة)، ج ۱، ص ۴۶۴ امام رضا (ع) فرمود: ... هر کس روز غدیر با برادران ایمانى خود با چهره خندان روبرو شود، خداوند نیز در روز قیامت با نظر رحمت به وى نگاه خواهد کرد... و غدیر روز زینت است، هر کس در روز غدیر خود را زینت کند خداوند خطاهای کوچک و بزرگ او را مى‎‌آمرزد... 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/LTjVP?playlist=1026383 🌸🌷🌸 «عید سعید غدیر، عید الله الأکبر، بر همه حق‌طلبان جهان، و شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبارک باد.» 🌸🌷🌸 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
20.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 غدیر، بدر عیدها «وَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ بَیْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ ...» (إقبال‎الأعمال (ط - القدیمة)، ج ۱، ص ۴۶۴) امام رضا (ع) فرمود: هنگامى که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت می‎دهند همانطور که عروس را برای حجله آرایش می‎کنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟ روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر، اما روز غدیر در بین قربان و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است... 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/LTjVP?playlist=1026383 🌸🌷🌸 «عید سعید غدیر، عید الله الأکبر، بر همه حق‌طلبان جهان، و شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبارک باد.» 🌸🌷🌸 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روز عرضه ولایت امام رضا (ع) فرمود:... در روز غدير بود كه خداوند، ولايت خود را بر همه‌ى اهل آسمان‌هاى هفتگانه عرضه كرد و اهل آسمان هفتم به پذيرش آن از همه پيشى گرفتند و در اثر آن، عرش بدان آراسته شد؛ آن‌گاه اهل آسمان زيرين به پذيرش آن شتافتند و در اثر آن به ستارگان آراسته شد، سپس ولايت بر زمين‌ها عرضه گرديد و «مكه» به پذيرش آن شتافت و در اثر آن به «كعبه» آراسته شد؛ سپس «مدينه» به پذيرش آن شتافت و در اثر آن به وجود محمد مصطفى-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آراسته شد، سپس «كوفه» به پذيرش آن شتافت؛ و در اثر آن به وجود امير مؤمنان-عليه السّلام-آراسته شد...» (إقبال‎الأعمال (ط - القدیمة)، ج ۱، ص ۴۶۴) 📂 آیت‌الحق مرحوم 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/LTjVP?playlist=1026383 🌸🌷🌸 «عید سعید غدیر، عید الله الأکبر، بر همه حق‌طلبان جهان، و شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبارک باد.» 🌸🌷🌸 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸اندازه لعنت (۱) خدای تبارک و تعالی یک حقیقت مجرد است، و معرّف می‌خواهد؛ معرّفش باید حقیقتی باشد که بیشترین سنخیت را با خودش داشته باشد. حقیقتی که خدای متعال او را جایگزین خودش کرده و خلیفةاللّه باشد. به دلایل عقلی و نقلی، تنها طیفی که عنوان خلیفةاللّهی بر ایشان حقیقتاً صادق است، اهل بیت عصمت و طهارت هستند. اینها خلیفةاللّه و معرّف خدای متعال هستند. کسی که اینها را نخواهد، ولو اینکه بگوید از صد و بیست و چهار هزار پیامبر، یکی از آنها را نمی‌خواهم... در روایت است که «مَنْ أَنْکَرَ عیسی‌بن‌مریم...» اگر کسی عیسی(ع) را منکر شود، اصلاً کل انبیاء را رد کرده است؛ مثل اینکه یک سیم برقی که صد و بیست و چهار هزار کیلومتر طول دارد، بخواهی به اندازه یک بند انگشت، از آن را قطع کنی! خُب کلّ برق قطع می‌شود. کسی که عالماً و عامداً تعمّد دارد در مخالفت با اهل‌بیت علیهم‌السلام، یعنی می‌فهمد که اینها جلوه‌ی خدا هستند و در عین حال مخالفت ایشان را بکند؛ او در جهنّم است، شکی در آن نیست! این تعبیر دعای کمیل است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام تلاوت می‌کردند و دعای خضر(ع) بوده است، «فَبِالْيَقينِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذيبِ جاحِديكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِديكَ ... وَ اَنْ تُخَلِّدَ فيهَا الْمُعانِدينَ...»؛ عذاب برای کسی است که منکر است، و جحد را قرآن معنا کرده که «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا»(نمل-۱۴) یعنی می‌داند که او پیغمبر خداست، می‌داند که علی جانشین پیغمبر است، «واستیقنتها أنفسهم» می‌گوید نمی‌خواهم! بالاتر از این، می‌گوید اصلاً می‌دانم عین رحمت است، ولی نمی‌خواهم! اینها امید بخشش ندارند. کسانی هم هستند که اهل‌بیت را قبول دارند، مقابل اهل‌بیت را هم قبول دارند! می‌گویند شما را هم قبول دارم، اولی و دومی را هم قبول دارم؛ حضرت می‌فرماید که اینها مخلّد هستند، پشت سر اینها نباید نماز خواند، با اینها نباید ارتباط برقرار کرد! اما برای تشخیص و انجام وظیفه چه باید کرد؟ ما هر کس را که اهل بیت رد می‌کنند، رد می‌کنیم؛ و هر کسی را که آنها قبول دارند، ما هم آنها را قبول می‌کنیم. از مرحوم آقای بهجت نقل می‌کنند که شما همین عبارت را در ابتدای صبح جمعه بعد از نماز صبح، «من غیر أن یتکلّم أحداً» هنوز با کسی صحبت نکرده‌اید، این دعا را بخوانید، که خدایا هر کسی را که تو بر او صلوات بفرستی، من بر او صلوات می‌فرستم، و هر کسی را که تو بر او لعن می‌فرستی، من نیز بر او لعن می‌فرستم! ایشان خودشان فرمودند که اسم نبرید! حالا یک نفری در کشور خودمان با ما موافق نیست، فکر مخالف ما را دارد؛ حالا فرض بگیرید که کسی یک مسئولیت اجتماعی دارد، انحراف هم دارد؛ وقتی که بصورت جمعی او را لعن می‌کنند، مجموع این‌ها تعدادش زیاد می‌شود، او هم ظرفیتش محدود است؛ وقتی که این لعن‌ها سراغش می‌روند، به اندازه ظرفیتش این لعن‌ها را می‌پذیرد، مثلاً استحقاق صد کیلو لعن را دارد، وقتی که پانصد نفر مثلا نفری یک کیلو لعن ‌کنند، می‌شود پانصد کیلو؛ او استحقاق و ظرفیت بیشتر از صد کیلو لعن را ندارد؛ چهارصد کیلو به مجموع آن افراد (لعن‌کننده) برمی‌گردد! یعنی چهارصد کیلو لعن تقسیم می‌شود بین تمام افرادی که لعن کردند؛ یعنی خودشان مورد لعن خدای متعال قرار می‌گیرند؛ تصریح روایت است! لذا مرحوم آقای بهجت می‌فرمودند که شما همین زیارت عاشورا را ببینید؛ آیا گفتند اسم ببرید؟ «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِیَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ...» حالا در خلوت خودتان آن موقع که تنهایی دارید می‌خوانید، یک مطلب جدایی است؛ باور دارید، و باور خودتان را در خلوت انجام می‌دهید؛ ولی در زیارت عاشورا اسم نبرده‌اند، چون اسباب فتنه می‌شود! ادامه دارد ... 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸اندازه لعنت (۱) خدای تبارک و تعالی یک حقیقت مجرد است، و معرّف می‌خواهد؛ معرّفش باید حقیقتی باشد که
🔸اندازه لعنت (۲) از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت شده است که «إِنَّ اَلْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلاَثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً اِثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي اَلنَّارِ وَ فِرْقَةٌ فِي اَلْجَنَّةِ...» پیغمبر فرمودند که بعد از من امّتم هفتاد و سه فرقه می‌شوند؛ فقط یک فرقه‌ ناجیه هستند، بقیه منحرف هستند! «قَالَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ رَأَيْتَ مَنْ قَدْ وَقَفَ فَلَمْ يَأْتَمَّ بِكُمْ وَ لَمْ يُعَادِكُمْ وَ لَمْ يَنْصِبْ لَكُمْ [وَ لَمْ يَتَعَصَّبْ] وَ لَمْ يَتَوَلَّكُمْ وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ قَالَ لاَ أَدْرِي وَ هُوَ صَادِقٌ...» پرسید یا امیرالمؤمنین کسی که توقف کرده و امامت شما را قبول ندارد، و دشمنی شما را هم نمی‌کند، و عداوت نسبت به شما ندارد، و از دشمنان شما هم برائت نمی‌جوید، و می‌گوید نمی‌دانم حق با علی است یا با مخالف او! می‌گوید نمی‌دانم، و راست هم می‌گوید؛ حضرت امیر سلام‌اللّه‌علیه فرمودند: «لَيْسَ أُولَئِكَ مِنَ اَلثَّلاَثِ وَ اَلسَّبْعِينَ فِرْقَةً...» کسانی که با این خصوصیات، یعنی تبرّی از دشمن علی هم نمی‌کنند، ولایت اهل بیت را هم قبول نمی‌کنند، و می‌گویند نمی‌دانیم، و راست هم می‌گویند، واقعاً هم نمی‌فهمند؛ «فَأَمَّا مَنْ وَحَّدَ اَللَّهَ وَ آمَنَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلاَيَتَنَا وَ لاَ ضَلاَلَةَ عَدُوِّنَا وَ لَمْ يَنْصِبْ شَيْئاً وَ لَمْ يُحِلَّ وَ لَمْ يُحَرِّمْ...» کسی که خدا را قبول دارد و ایمان به پیغمبر دارد، ولی عقلش نمی‌کشد، می‌گوید خدا می‌داند، من نمی‌دانم؛ «فَهَذَا نَاجٍ وَ هَذِهِ اَلطَّبَقَةُ بَيْنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ بَيْنَ اَلْمُشْرِكِينَ هُمْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ وَ أَجَلُّهُمْ...» این تعبیری است که می‌خواستم عرض کنم، که اینها بین مؤمنین و مشرکین هستند، «هُم أعظَمُ النّاس» عموم مردم اینطور هستند، «وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْحِسَابِ وَ اَلْمَوَازِينِ وَ اَلْأَعْرَافِ وَ اَلْجَهَنَّمِيُّونَ اَلَّذِينَ يَشْفَعُ لَهُمُ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ اَلْمَلائِكَةُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ يَخْرُجُونَ مِنَ اَلنَّارِ...» کسانی که جهنّمی‌ هستند، اما مورد شفاعت انبیاء و ملائک و اینها قرار می‌گیرند و از جهنّم بیرون می‌آیند. لذا آن کسی که نه ولایت اهل‌بیت را می‌پذیرد، و نه از دشمنان اهل‌بیت تبرّی می‌کند، می‌گوید نمی‌دانم چیست، حقیقت برایم آشکار نیست؛ حضرت می‌فرماید اینها «أعظم الناس و أجلّهم» عموم مردم اینطور هستند؛ اینها یک وقتی حقیقت بهشان عرضه می‌شود، ولو بعد از این عالم، اگر پذیرفتند اهل نجات‌اند و اگر نپذیرفتند، نه! حضرت می‌فرماید که اینها مطمح نجات هستند؛ چون ضعف اعتقادی دارند! ما در صحبت‌هایمان مکرر عرض کردیم که لعن و تبرّی حتی مقدم بر تولّی است. محمد بن ابی‌بکر آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد آمدم با شما بیعت کنم؛ حضرت فرمود قبلاً بیعت کردی؛ عرض کرد قبلاً پدرم را نمی‌شناختم، الآن برای تبرّی آمدم، و به تبع تبرّی می‌خواهم با شما بیعت کنم! حضرت خوشحال شدند از این که این تنبّه برایش پیدا شد. آقایی حرف خوبی می‌زد، می‌گفت که همه ما شیر خام خورده‌ایم، یعنی موقعی که به دنیا می‌آییم و متولد می‌شویم، شیر مادر را نجوشیده، خام خام می‌خوریم؛ چون شیر خام خورده‌ایم، خامیم! تعبیر پسندیده‌ای است. عده کمی هستند که استقلال فکری دارند، ولی عموماً ضعف عقلی داریم؛ حالا می‌خواهد مرجع باشد، می‌خواهد مجتهد باشد، می‌خواهد رئیس جمهور باشد؛ اصطلاحات و عبا و عمامه و محاسن و شکم و اینها که عقل ما را زیاد نمی‌کند! در تمام زمان‌ها همین‌طور بوده، منتسب به زمان خاصی نیست. لذا آن کسی اهل نجات است که روی واضحات حرکت کند! از امیرالمؤمنین است که «إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ وَ اِحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُسْتَوْدَعِينَ ... إِذَا لَزِمْتَ اَلْجَادَّةَ اَلْوَاضِحَةَ اَلَّتِي لاَ تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ...» اگر روی جاده واضحات حرکت کردی، هیچ وقت پشیمان نمی‌شوی؛ چون روی یقینیات حرکت کردی. می‌گویند آقای فلانی فلان است، و نفرینش می‌کنند؛ شما اجازه داری نفرین کنی؟! حتی اگر یقین هم داری، بگو به هر مقدار که مورد طرد خدای متعال است، من هم او را لعن می‌کنم، به مقداری که استحقاقش را دارد؛ ولی اینکه بیاییم بگوییم که فلانی کافر است، مرتد است! خب این خیلی عوارض دارد. عرض شد که در باب اللّعان، حضرت تعبیری دارد که آن مقدار که او استحقاق دارد می‌پذیرد، بقیه به خودت بر می‌گردد! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔶 الگوهای انسانی؛ دو راهی عقل و احساس (۱) بررسی نظری الگوهای انسانی، اگرچه راه‌گشاست اما نمی‌تواند به نتیجه کامل و تمام عیاری برسد و تنها می‌تواند رگه‌هایی از حقیقت را برای ما عیان کند. اولین جنبه‌ای که پس از روبرو شدن با یک الگوی تاریخی، ادبی یا واقعی ولی مشهور وجود دارد، قرار گرفتن در یک دوراهی حساس است: اینکه انسان به منظور بررسی و نتیجه‌گیری‌های لازم در زندگی به آن روی آورده (بُعد تأملی و عقلی)، یا اینکه بُعد و واقعیتی از آن را درست و مفروض می‌داند و قصد دارد آن را الگویی برای پیاده کردن در زندگی، و تبعیت و تأثیرپذیری بداند (بُعد حسی و تأثری). این دو طریق یکی بر تعقل و تأمل استوار است و روش‌های مهندسی انسانی، تأمل عقلانی و تحمل فکری؛ و دیگری مبتنی است بر تأثر ذوقی و احساسی، قرار گرفتن در تشعشع روحی و قلبی، برانگیختن احساسات تحریک کننده، و تعمیق تأثیرات روحی که انسان از یک اسطوره یا یک شخصیت یا واقعه‌ی حقیقی یا اسطوره‌ای می‌گیرد. هیچ‌کدام از این روش‌ها اصل و اساس نیستند، و هر کدام در جای خود معتبر و ارزشمندند. «عقل جامع» که داور بین عقل خشک منطقی و احساس و ذوق است، هر کدام را در جای خود معتبر و مفید می‌داند؛ چرا که حرکت همه جانبه‌ی انسانی بدون این دو رکن امکان ندارد، و در زندگی عقلانیِ انسانِ متعادل، باید و ضروری است که هر دو این طریقه‌ها موجود باشد. تحلیل عقلی اسطوره‌های قدسی نیز هیچ منافاتی با مقدس بودن آنان ندارد؛ بلکه اگر تقدّس آنان از طریق عقل و منطق قابل مشاهده و تأیید نباشد، پس چگونه مقدّس هستند؟! بر خلاف نگاه ظاهری متداول، باید گفت که «مکاتب اخلاقی، آموزه‌ها، الگوها و هنجارهای برآمده از آن» در درجه اول برای تعلیم است و نه برای تقلید. اگرچه در درجه بعدی و اولویت دوم، مواردی هست که ممکن است به راحتی قابل درک برای ما نباشد، و عقلانیت جامع تجویز و ملزم می‌کند که ما مسیر تاریک زندگی را به دنبال مربیان تأیید شده برویم و طی طریق کنیم. اما در اولویت اول و در خطوط کلان و اساسی زندگی، بدون آگاهی‌های لازم چگونه می‌توان از تعالیم یک مکتب و مدرسه فکری -آسمانی یا زمینی- استفاده نمود؟ مهم‌ترین مقدمه برای ورود به حیطه الگوهای قدسی، تعیین این است که آیا کدام یک از این دو هدف را در این مواجهه خاص برگزیده‌ایم؟ «تأثر روحی» یا «تأمل عقلانی»؟ همانطور که در بالا گفته شد، هر کدام از اینها در جای خود معتبر و عقلانی هستند و مزیتی بر دیگری ندارند. مهم این است که ما نیاز و احتیاج و جهت‌گیری روحی خود را درک کنیم و بدانیم اکنون با چه نیتی وارد شده‌ایم و نسبت به آن هدف و جهت، ابزار فکری و نقشه راه را برای خود فراهم کنیم. خطرناک‌ترین وضعیت، مخلوط کردن این دو مسیر است. خلط این دو راه و پریدن از شاخه و مسیری به مسیر دیگر در اثنای راه می‌تواند فوائد آنها را از بین برده و خسارت‌های تجمیع شده هر دو را در روح و روان و زندگی ما چند برابر کند. انسانی که با تأثر وارد می‌شود، با احساس قضاوت می‌کند و با تخیل تصمیم می‌گیرد -یعنی هر دو بُعد را خلط می‌کند- همچون کسی است که با زجرآورترین راه خودکشی می‌کند. بنابراین ضروری است که انسان مسیر خود را روشن و واضح برگزیند و به لوازم آن پایبند باشد. برای بسیاری از جوانان و نسل امروز جامعه ما این خطر -خطر خلط این دو مسیر- بسیار خطرناک‌تر از هر نسل و زمان دیگر است. به این دلیل که نسل جوان جامعه ما بیش از هر زمان و مکان دیگری در معرض هجوم تبلیغات و تهاجمات ذهنی برای تبعیت از الگوهای قدسی و شخصیت‌های قهرمان است. چنین تبلیغات ناشیانه و گاه مغرضانه‌ای باعث آلوده شدن ذهن و روان آنان شده و خسته از «طبل‌های نه چندان خوش‌ آ‌هنگ»، در چنین وضعیت آشفته‌ای می‌تواند تمام ضعف تعقلی را به صورت «تنفر احساسی» بر سر الگوها بریزد. حالتی که اگر وارد آن نشده باشیم از آن فاصله بسیاری هم نداریم! ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 الگوهای انسانی؛ دو راهی عقل و احساس (۱) بررسی نظری الگوهای انسانی، اگرچه راه‌گشاست اما نمی‌تواند
🔶 الگوهای انسانی؛ دو راهی عقل و احساس (۲) الگوگیری و بهره روحی و ذوقی از یک الگو و اسطوره، ربطی به واقعیت و عدم واقعیت تاریخی آن ندارد. ما پیوسته می‌توانیم از تصویر یک الگو، «بهره ذوقی و تأثر روحی» بگیریم، اما هیچ واقعیت تاریخی نداشته باشد؛ همچنان که در بسیاری از داستان‌های اسطوره‌ای و رمان‌های مدرن این گونه است. در واقع الگوگیری، مشروط به «درستی یک الگو نزد عقل» است، حتی اگر چنین الگویی کاملاً «تخیلی و غیر واقعی» باشد. اما «تحلیل و تبیین عقلانی و مشاهده» یک الگو -همچون ناظری تحلیل‌گر- پس از اینکه احتیاج به جدا شدن از مسیر احساس دارد، بیش از هر چیزی مشروط به قدرت انسان برای «رها کردن ذهن، روان و قلب خود» از جهت‌گیری‌ها و پیش‌داوری‌هاست. چنین بستر آماده‌ای به سادگی به دست نمی‌آید و اکثر گرایش‌های ما در یکی از این دو حالت انحرافی گرفتار شده است: یا مجموعه احساساتی است که ورای آن تأمل و تعقلی نیست، و یا تبیین و تحلیلی برآمده از احساسات سرکوب شده و پیش داوری‌های انباشته شده است. اما اگر انسان مشاهده‌گر توانست از این مرحله حساس مقدماتی به سلامت عبور کند -که به خصوص برای نسل جوان امروز ما چندان ساده هم نیست- آنگاه برای تحلیل درست و مهندسی انسانیِ الگوها نیازمند این است که از «مختصات ظاهری و مشخصات تاریخی یا اسطوره‌ای» آن گذر کند. سپس با «برداشت‌های کلان و نظام برآمده از آن» بتواند «صورت مسأله مورد نیاز خود» را دوباره تبیین و بازسازی کرده، و با بدست آوردن «آموزه‌ها و برداشت‌های متفاوت از جمود ظاهری»، به «یافته‌ها و تأویل‌های عینی و علمی نوینی» دست پیدا کند. این مسیری است که انسان را قادر می‌سازد به سوی حل معضلات و دست‌یابی به اسرار عملی و قابل اتکا در زندگی واقعی خود حرکت کند. هر چه که الگوهای مورد بررسی ما در «فضای متفاوت‌تری» باشد، مجبور به تأویلات و استنتاج‌های بیشتری هستیم. مخصوصا اگر این الگوها در مرتبه روحی و وجودی متفاوتی باشند، کار ما دشوارتر خواهد بود. دشواری بیشتر با توجه به این امر است که چنین رویه‌ای چندان آشنا و مورد قبول همگان نیست و بیشتر عادت بر این است که -در مقام تبیین- یکی از دو جاده انحرافی را طی کنیم. بنابراین ورود در این مسیر بدون تمرین و تجربه عینی و عملی ممکن نیست. 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔸وظیفه یا نتیجه؟! وظایف افراد، بر حسب جایگاه‌شان متفاوت است. بر طبق روایات، هر چقدر هم مؤمنین و متشرعین نسبت به اجتماع اهتمام داشته‌ باشند، به سوی امتلاء (فراگیر شدن) ظلم و جور می‌رویم. در روایات هم وارد شده که «یأتی زمانٌ لایُنکِر المؤمِنُ إلا بِقَلْبِه»، زمانی می‌آید که نهی از منکر فقط بصورت قلبی ممکن است، و نهی عملی مشکل می‌شود. در عرصه عمل هر کس باید از مرجعش بپرسد که وظیفه‌اش چیست؛ ولی بطور کلی شرایط به سمت و سویی خواهد رفت که امکان تبلیغ عملی به حداقل می‌رسد! امام سجاد علیه‌السلام ذیل آیه «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(آل‌عمران-۱۰۴) می‌فرمایند عبارت «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ» در آیه، یعنی «بعضی از شما» موظف به امر به معروف و نهی از منکر هستید. بله، وظیفه همگانی هست که انکار قلبی داشته باشند؛ ولی نهی زبانی و عملی، بسته به شرایط اجتماعی، جایگاه افراد، و تناسب و شاکله‌ی آنها متفاوت است. با توجه به روایاتِ امتلاء ظلم و جور، با اینکه مؤمنین همّ و غم برچیدن مفاسد را دارند، و قدم‌هایی برمی‌دارند، از آن‌سو هجمه‌ای که در منکرات از طرف دشمنان هست، و حتی دوستان! –کسانی که در رسانه‌ها مسئولیت دارند و تبلیغ می‌کنند-؛ سبب می‌شود که نتیجه‌ای که باید حاصل نمی‌شود. لذا برداشت شخصی من این است، و ادعا ندارم که حتما درست باشد؛ ما باید راهی را در پیش بگیریم که وجودمان آمر به معروف و ناهی از منکر باشد، و این جز با رفاقت با خداوند متعال امکان ندارد. تعبیر معصوم علیه‌السلام این است: «العالِمُ بِالمَعْروف، العامِلُ بِالمَعْروف، الآمِر بِالمَعْروف» برای امر به معروف، ابتدا باید عالم به معروف بود، بعد عامل بود، و پس از آن اقدام کرد؛ و هم‌چنین «العالِمُ بِالمُنکر، التّارِکُ لِلمُنکر، النّاهِی عَنِ المُنکر». هر چقدر افراد بتوانند رفاقت‌شان را با امام علیه‌السلام روز به روز بیشتر کنند، تأثیر بیشتری در کل نظام هستی می‌گذارند؛ و حتی در موضوعاتی نظیر حجاب نیز مؤثر خواهند بود. گرچه برخی از ۳۱۳ نفر یاران خاص حضرت هم در همین دوران پرورش می‌یابند، اما در یک نگاه جامع و کلی‌تر، ما بسوی ظلم و جور بیشتر می‌رویم، و از جهت عقلی نیز ظهور ولی‌عصر(عج)، هنگام یأس و ناامیدی مردم روی می‌دهد؛ در روایت آمده «عند الإیاس»! و مأیوس شدن زمانی است که همه بگویند ما نمی‌توانیم و از دست ما کاری ساخته نیست، و حقیقتاً بگویند «اللّهم إنّا نَرْغَبُ إِلیک في دُولَةٍ کریمة...»؛ در واقع هر چقدر هم مؤمنین زحمت بکشند، به آن نتیجه مطلوب نائل نمی‌شوند؛ چون درخواست دولت کریمه لغو و بیهوده خواهد بود. عمل به وظیفه، با نگاه به نتیجه برآورده نمی‌شود. همان‌طور که حضرت عباس علیه‌السلام با علم به اینکه احتمال آوردن آب برای کودکان اندک است، به وظیفه‌اش عمل کرد. اما آن نتیجه‌ی مطلوب که با خود حضرت حاصل می‌شود، قبل از ظهور محقق نمی‌شود، و این قطعی است! بنابراین عمل به وظیفه یک بحث است، و رسیدن به نتیجه مطلوب بحث دیگری است؛ و این بستگی به باور افراد دارد. امام باقر علیه‌السلام با اینکه با قیام حضرت زید سلام‌الله‌علیه همراهی نکردند، ولی خودشان فرمودند هر کس فریاد استغاثه ایشان را بشنود و پاسخ ندهد، به آتش می‌افتد! و این ناشی از اخلاص حضرت زید بود که فرمود که حتی اگر فقط من و فرزندم باشیم، این حرکت را انجام می‌دهیم. من خودم شاهد بودم که مرحوم آقای بهجت از مظلومیت حضرت زید، اشک در چشمان‌شان حلقه زد. اهل‌بیت علیهم‌السلام با علم به اینکه نتیجه‌ی لازم حاصل نمی‌شود، نهایت فداکاری را به خرج دادند؛ و این نشان عظمت افراد است. در جنگ صفین معاویه به دروغ افرادی را می‌فرستاد تا خبر مرگ او را در شام، به کوفه بیاورند، تا مانع از تشکیل سپاه کوفه شود؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند تا معاویه این پوستین را از زیر پای من نگیرد(منظور خلافت است،)، نمی‌میرد! از ایشان پرسیدند، پس چرا مسلمانان را به کشتن می‌دهی؟ ایشان فرمودند برای اتمام حجت؛ من شب تا صبح فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید بین جهنم و جنگ یکی را انتخاب کنم! کسی که با علم نرسیدن به نتیجه مطلوب کاری را انجام می‌دهد، رابطه عاشقانه‌‌تری با محبوبش دارد؛ تا فردی که بگوید من این کار را انجام می‌دهم تا به نتیجه‌ای که خودم می‌خواهم برسم. ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام پرسید پس کی فرج شما می‌رسد؟ امام فرمودند تو هم به دنبال دنیای خودت هستی؟! فرق است میان کسی که در پی رضای خداست، با فردی که منظورش از نتیجه، هوی‌وهوس خودش است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔶 تعقل زن در عاشورا (۱) واکاویِ الگوها و نگرش عقلی به آنان، هیچ منافاتی با قداست آنها ندارد. قداست یک الگو و شخصیت، یعنی اینکه ارزش فکر کردن و تأمل دارد؛ و زمانی این الگو گرفتن عمیق و واقعی است که با تعقل همراه باشد وگرنه تبدیل به «تبعیت و تقلید سطحی و بدون محتوا» خواهد شد. از سوی دیگر ادعای قداست در یک الگو به معنی این است که اعتقاد داریم در عالم واقع این الگو از مرتبه‌ای بلند و عالی برخوردار است، پس چه واهمه‌ای داریم که بدون پیش‌داوری‌های اعتقادی او را بررسی و ارزیابی کنیم؟ بنابراین روشن می‌شود که واهمه و امتناع از ارزیابی تعقلی نه تنها ناشی از اعتقاد بیشتر نیست، بلکه کسی که امتناع می‌کند، در واقع و در عمق خود واهمه‌ای دارد که ناشی از تردید و عدم اعتقاد قطعی است؛ اما آن که تردیدی ندارد و اعتقاد واقعی دارد باکی از «آزمودن و تعقل» و «نگاه بدون تکیه بر اعتقاد» ندارد. در بررسی یک الگوی مقدس، ما دو گونه آسیب را می‌‌بینیم، و لازم است از دچار شدن به آن مراقبت کنیم: اول. امکان تأثیر پیش‌داوری‌های اعتقادی و تقدیس‌گرایانه که باعث می‌شود نتوانیم با تعقل کامل به بررسی بپردازیم؛ دوم. آسیبِ مقابل، گرفتاری انسان در ضدیت با افراط‌های مذهبی و فشار تبلیغات رسمی در القای مسائل دینی و جا انداختن الگوهای مقدس است. بسیاری از افراد، تحت‌تأثیر چنین فضای یک طرفه‌ای- که بخش‌های عمده‌ای از جامعه را درنوردیده-دچار پیش‌داوری‌ها و حساسیت‌های مقابل آن شده‌اند و گوئی از قبل تصمیم خود را گرفته و مواضع خود را انتخاب نموده‌اند. این آسیب نیز از آسیب قبلی کمتر نیست و نتیجه آن هم به همان اندازه مصیبت‌بار است. شخصیت زن، و حضور و اثرگذاری او در واقعه عاشورا، جایگاهی کلیدی و محوری دارد؛ و کاملاً با زنانگی او همراه و بدون آن قابل اجرا نیست. در تمامی این واقعه از شروع، و حتی قبل از آن، بدون حضور زنان این ماجرا کامل نمی‌شود. حتی نقش زنان حاشیه‌ای هم در ادامه چنان پررنگ است، که این زنان از قبیله‌ا‌ی دور از ماجرا، امکان دفن جنازه‌ها را فراهم می‌کنند و در جامعه مردسالار و مردمحور عرب، هیچ مردی چنین نقشی به دست نمی‌آورد. این «ایفای نقش اصلی توسط زنان حاشیه‌نشین» در نقاط دیگر هم ادامه دارد(همچون ماجرای همسر خولی و سر بریده). اما در بررسی اصلی‌ترین شخصیت زنِ عاشورا، یک نکته است که بیش از همه توجه یک ناظر بیرونی را به خود جلب می‌کند: نقش‌ها و حالات متناقض! آنچه از زینب –درود خدا بر او باد- و روایات حقیقی و اسطوره‌ای‌اش باقی مانده، تماماً پر از نقش‌ها و اثرات متناقضی است که به صورت طبیعی نباید با هم باشد، و در نگاه اولی، انسان انتظار یکی از این دو جهت متناقض را دارد؛ درحالی که به شدیدترین وجهی با هم جمع شده‌اند. «اسارت» به طور طبیعی همراه است با ضعف و ناتوانی، از دست دادن قدرت، غلبه دشمن بر سرنوشتِ انسان و مغلوب شدن اسیر... و این حالت‌ها طبیعی‌ترین نتیجه‌ای است که انسان از ماجرا انتظار دارد و هیچ نقصی در فرد اسیر محسوب نمی‌شود. اما در این ماجرا هر چه که از این اسارت می‌گذرد، و هر چه که اسارت غلیظ‌تر و کامل‌تر می‌شود، روایت این شخصیت با قدرت و توان بیشتری همراه است، و هرگز در نقطه‌ای به ضعف و ناتوانی گرایش پیدا نمی‌کند. تناقض دیگر میان نقشِ پرده‌نشینی مفروض برای زن در جامعه مردسالار و افراطی عرب است، با نقش‌های وسیع، عمیق و پیچیده اجتماعی و سیاسی که در این ماجرا برای شخصیت زن روایت می‌شود. در واقع در همین روایت هم این تناقض بیشتر و کامل‌تر است و نه تنها نقش پرده‌نشینی و غیر فعال بودن برای زن در آن جامه مفروض است، بلکه به بیان کامل‌تر باید زن را همراه با «بی‌عملی» به معنی کامل آن در آن جامعه و در واقعه تصور نمود. حضور این بی‌عملی به شکل کاملی در واقعه دیده می‌شود و گوئی در ظاهر ماجرا و طبق رسوم آن زمان، غیر از صبر و تحمل و انتظار و عدم اعتراض چیزی برای شخصیت زن –حتی اگر قوی‌ترین باشد- فرض گرفته نشده است. اما این بی‌عملی در ذات خود با بالاترین عمل همراه است به گونه‌ای که از محکم‌ترین عمل مردانه جامعه - یعنی عمل نظامی- در تأثیر و ماندگاری، پیشی می‌گیرد. چنین بی‌عملی که «در جامه‌ی پرده‌نشینی» و در عین حال همراه بالاترین عمل و تأثیرگذاری است، از اسرار عاشورا به شمار می‌رود. ادامه دارد... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات