Talqin_AlmizanMedia.mp3
8.48M
📻 #پادکست «إسمَع، إفْهَم، یا محمدحسین!»
ویژهٔ بزرگداشت علامهطباطبایی [۲۴آبان]
🎙️صدایی که میشنوید مربوط است به خاکسپاری، تلقین، نماز میت و... علامه طباطبایی‹ره›
کمانچه: حسام اینانلو
تنظیم: علی یحییپور
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
زَن
هيچ شكى نيست كه پيشگام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تامين استقلال او، در اراده و عمل اسلام بوده است. و اگر غربىها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان برداشتهاند، از اسلام تقليد كردهاند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبرو شدهاند) و علت اينكه نتوانستند بطور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقههاى يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است) و روش اسلام كه در اين سلسله حلقهاى بارز و مؤثرى تامالتأثير است، براى همين مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد، و تقليدى كه غربىها از خصوص اين روش كردهاند، تنها از صورت زليخاى اسلام نقطهٔ خال را گرفتهاند كه معلوم است خال به تنهايى چقدر زشت و بدقواره است.
و سخن كوتاه اينكه، غربىها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار دادهاند، و سالها در اين باره كوشش نمودهاند و در اين باره وضع خلقت زن و تاخر كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت) در نظر نگرفتهاند.
و رأى عمومى آنان تقريبا اين است كه تاخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوء تربيتى است كه قرنها با آن تربيت مربى شده، و از آغاز خلقت دنيا تاكنون، در محدوديت مصنوعى به سر برده است، وگرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرقى ندارد.
ايراد و اشكالى كه به اين سخن متوجه است ايناست كه همانطور كه خود غربیها اعتراف كردهاند، اجتماع از قديمترين روزِ شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تاخر كمال زن از مرد كرده، و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعا و قهرا خلاف آن حكم هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مىشد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه زن، در طول تاريخ تغيير وضع مىداد، و مانند خلقت مرد، مىشد.
مؤيد اين سخن روش خود غربىها است كه با اينكه سالها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار بردهاند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدم و ارتقاى او را فراهم كنند، تاكنون نتوانستهاند بين زن و مرد تساوى برقرار سازند و پيوسته آمارگيرىهاى جهان اين نتيجه را ارائه مىدهد كه در اين كشورها در مشاغلى كه اسلام زن را از آن محروم كرده، يعنى قضا و ولايت و جنگ، اكثريت و تقدم براى مردان بوده، و همواره عدهاى كمتر از زنان عهدهدار اينگونه مشاغل شدهاند.
📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۲، ص۴۱۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
امیرالمومنین‹ع› از میان ائمه‹ع› چه خصوصیتی دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفی نمودهاند؟
پاسخ علامه طباطبایی‹ره›:
«زیرا از همه مظلومتر بود.»
📓در محضر علامه، ص۱۶۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
عدهاى اين فجايع را انجام دادند، و عدهاى هم تماشا نمودند.
مردم صدای گریه فاطمه را شنیدند...
فشارهايى كه به خاندان پيغمبر اكرم‹ره› وارد آوردند و به يگانه يادگار او «فاطمه» ظلم كردند خيلى زياد است. ما دو مورد از آنچه را كه ذكر شده است نقل نموده:
۱- روزى كه خليفهٔ اول بر فراز منبر نشست دستور داد تا خانه فاطمه زهرا شديداً تحت مراقبت واقع شود، و متخلفين از بيعت كه در خانه على‹ع› گرد آمده، و در حقيقت در آنجا متحصّن شده بودند از آنجا اخراج و از آنها بيعت بگيرند.
عدهاى از مهاجرين و انصار- كه از طرفداران ابوبكر بودند- به در خانه آمدند.
ابنقتيبه در كتاب خود مىگويد: عمر آمد و متحصّنين را صدا زد و آنها در خانه على‹ره› بودند كه از بيرون آمدن امتناع كردند، عمر آتش خواست و گفت: قسم به خدا، اگر بيرون نشويد خانه را با آنچه كه در آن است آتش مىزنم.
گفتند: فاطمه دختر پيغمبر درون خانه است.
عمر گفت: باشد و اين مطلب را به يك روايت مفصلترى ذكر كرده و مىگويد:
عمر به ابوبكر گفت: آيا از اين متخلف بيعت نمىگيرى؟ ابوبكر به قنفذ گفت برو و به على بگو بيايد، قنفذ به خانه على‹ع› آمد على عليهالسلام فرمود: براى چه آمدى؟ قنفذ گفت:
خليفه رسول خدا تو را مىطلبد! على عليه السلام فرمود: چه زود دروغ به پيغمبر بستيد!
قنفذ آمد و جريان را نقل كرد، ابوبكر گريه آغاز كرد. عمر دوباره گفت: على را مهلت نده. ابوبكر به قنفذ گفت: برو به على بگو اميرالمؤمنين تو را مىطلبد. قنفذ آمد و پيام را رسانيد، على عليه السلام با صداى بلند فرمود: سبحاناللَّه! چيزى را ادعا كرده كه به او نمىرسد!
عمر بلند شد و با عدهاى به سوى خانه على عليه السلام آمده در زدند، فاطمه صداى در را شنيد و با صداى بلند گفت:
اى پدر! اى رسولخدا، چه چيزها پس از تو از پسر ابىقحافه ديديم! مردم صداى فاطمه و گريهاش را شنيدند و برگشتند.
عمر با عدهاى ايستاد و على را بيرون آورد و در پيشگاه ابوبكر حاضر نمود. گفتند: بيعت كن! على عليه السلام فرمود: اگر بيعت نكنم چه مىشود؟ گفتند: قسم به خدا گردنت را مىزنيم...
على عليه السلام رو به قبر پيغمبر اكرم‹ص› نموده بانگ زد و گفت:
«يابن العم! إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني»...
همه مورخان نوشتهاند: فاطمه عليهاالسلام وصيت كرد كه شبانه غسل داده شده و كفن و دفن شود و احدى از آنهايى كه در حقش ظلم كردند به نماز و تشيع وى حاضر نشوند و بنا به وصيت، شبانه او را برداشته و دفن كردند.
عدهاى اين فجايع را انجام دادند، و عدهاى هم تماشا نمودند...
📓 #کتاب_شیعه، ص۲۷۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
شعر آیتالله غروی اصفهانی درباره حضرت زهرا سلاماللهعلیها که علامه طباطبایی ‹ره› به آن علاقهمند بود و آن را زمزمه میکرد:
«مُفتَقِرا متاب رو از در او به هیچ سو
زان که مس وجود را، فضه او طلا کند»
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
•
چون اهالی اجتماع، همه در انسانیت شریک و مساوی میباشند، پس باید همه در حقوق مساوی بوده باشند. یعنی هر یک به حسب وزنی که در اجتماع داشته و خدمتی که انجام میدهند بهرهٔ خود را ببرند و در سایهٔ عدالت اجتماعی از هرگونه استضعاف و استثمار جلوگیری شود و فاصله میان طبقات تعدیل شود.
📓 کتاب شیعه، صفحهٔ۸۷ (مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کُربَن با علامه سیدمحمدحسین طباطبایی)
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️@AlmizanMedia