🔵 کارگاه #ایجاز_نویسی در توییتر
3⃣ جلسه سوم
#⃣ همیشه از هشتگ و کلماتی استفاده کنید که جلب نظر کند. بهتر هست در متن چند کلمه متفاوت داشته باشید .
🤔 در توییتنویسی سعی کنید از زوایهی جدیدی به ماجراها نگاه کنید؛ طوری که برای مخاطب غیر منتظره باشد.
👌 از باب موافقت با جبهه مخالف وارد صحبت شوید؛ اما در نهایت موضع خود را بگویید.
⁉️ در توییت نویسی از استعاره استفاده کنید و کلمات را در فضای ذهنی دیگری ببرید.
💠 در قالب استعاره دوگانهسازی کنید، ایهام، متن را جذاب میکند.
☑️ در توییتنویسی از قالب خاطرهگویی استفاده کنید.
📣 کسی که میخواهد کار فرهنگی ـ رسانهای انجام دهد، باید از لطیفههای رایج در بین مردم خبر داشته باشد.
🗣 در توییت نویسی از ادبیات کوچه-بازاری استفاده کنید نه بیان رسمی.
⛩ وقایع تاریخی را با وقایع حال مرتبط سازی کنید برای مثال به این متن توجه کنید:
🛑 روز عاشورا یک عده با شمشیر میزدند،یک عده با نیزه، یک عده هم با سنگ یک عده هم هیچی نداشتند؛ توییت می زدند...
این متن ظرفیت و خلاقیت مرتبط سازی را نشان میدهد.
❌ همانطور که در جلسات قبل گفته شد، نهجالبلاغه را بخوانید؛ اما با ذهنیت رسانهای.
🔙 وقایعی که شبیه هم هستند را معادل سازی کنید؛ تاریخ را بخوانید ببینید امروز، شبیه چه زمانی است.
✅ ۷ روش قابل استفاده در توییت نویسی :
1⃣ ترکیب سازی
2⃣ متعادل سازی
3⃣ بزرگ نمایی
4⃣ وارونه سازی
5⃣ جایگزین سازی
6⃣ حذف کردن
7⃣ تغییر دادن
ℹ️ موضع مسئولین و افراد سیاسی را به یاد داشته باشید؛ وقتی بر عکس موضع خودشان واکنش نشان میدهند،
میتوان نقدشان کرد و...
📝 افرادی که تازه وارد توییتر شده اند
آنقدر بنویسند و خطا کنند تا به تدریج پیشرفت کنند...
از ابتدا توقع نداشته باشند عالی بنویسند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 48.mp3
5.57M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه چهل و هشتم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 04
📅97/10/05
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش سوم
🔶امام خمینی ره در ادامه می فرمایند:
«شما خيال نكنيد كه اگر يك وقت ما نرسيديم به مقصد، گفته بشود كه خوب چه شد؟ خونها ريخت و از بين رفت و چه شد؟ اولًا شده است خيلى چيزها. اينها الآن از آن خر شيطان پايين آمده اند يك قدرى؛ و ثانياً چه شد؟ يك تكليف را ادا كرديم. اين همان است كه «خوارج» ممكن بود به حضرت امير بگويند خوب چه شد؟ شما هجده ماه جنگ كرديد چه شد؟ «چه شد» يعنى چه؟ خوب تكليف ماست. ما حالا نماز داريم مى خوانيم، يك كسى بگويد خوب شما بيست ـ سى سال نماز خوانديد چه شد؟! خوب من بيست سال نماز، اطاعت خدا كردم. «چه شد» كدام است؟! من اطاعت خدا را كردم. خدا گفته بكن، من هم كردم. «چه شد» مال اين است كه يك مسئله اى باشد كه تكليف شرعى نباشد و يك مسئله خودمانى باشد، آدم بخواهد روى مقصد [شخصى] يك كارى بكند. وقتى نشد مى گوييم چه شد.
اما وقتى كه جلوگيرى از يك بنگاه ظلمى، يك بنگاهى كه مى خواهد اصلًا اساس اسلام را از بين ببرد، اساس روحانيت را از بين ببرد، اساس مليت را از بين ببرد، مصالح مردم و مسلمين را به خطر انداخته است و از بين برده است، تكليف مسلمين اين است كه قيام كنند و اين را بَرش گردانند از اين حرفهايى كه مى زند؛ يعنى اين را بيرونش كنند از اين مملكت. و اگر دست هم رسيد بگيرندش و محاكمه اش كنند و پولهاى مردم را كه برده از او بگيرند؛ اگر هم ندارد و [ضايع] كرده است، هر ظلمى را كه كرده او را مجازاتش بكنند.
اين يك چيزى است كه لازم است بر ما. بر مسلمين است كه اين كار را بكنند. منتها توانستيم اين كار را انجام بدهيم كه الحمد للَّه؛ هم تكليفمان را ادا كرديم هم به مقصد رسيديم. نتوانستيم عمل بكنيم به تكليفمان عمل كرديم؛ نماز خوانديم. حالا «چه شد» يعنى چه؟ خوب نماز خواندم، مبارزه و معارضه اى با ظلم كرديم، با ظالم كرديم؛ با كسى كه مى خواسته يك مملكتى را خراب كند و خراب كرده است و همه مصالح مسلمين را زير پا گذاشته و به كفار داده است، با اين جنگ و نزاع كرديم؛ خون داديم؛ خون گرفتيم؛ همه اين كارها را كرديم اما تكليف بوده است كه كرديم. رسيديم به مقصدْ الحمد للَّه، نرسيديم به مقصدْ تكليفمان را ادا كرديم. هيچ باكى از اين مطلب نداريم و ان شاء اللَّه مىرسيم؛ ان شاء اللَّه.»
بعد امام به ضرورت کار رسانه ای برای پیشبرد انقلاب اشاره می کنند که خود این نکته ، ترکیب معجون آمیزی از وظیفه گرایی و نتیجه گرایی است:
« ... اين مطلب را من هر شب تقريباً تكرار مى كنم كه همه ما مكلف هستيم. اين قضيه تكليف مال يك نفر، يكى ديگر باشد يكى ديگر نباشد، نيست. من مكلفم، آقا مكلف است، آقا همه، همه كه به اين نهضتى كه در ايران شده است و الآن همهْ جوانهايشان را توى دست گرفتند و دارند مى دهند، پيرزن چند تا جوانش از بين رفته و ايستاده و گفته است كه من حاضرم همه چيز از بين برود، ما به اين نهضت بايد كمك بكنيم. اينجا مى توانيد كمك بكنيد، بايد كمك بكنيد. يعنى كمك شما در اينجا تبليغات است مقابل تبليغاتى كه شاه و دستگاه شاه و روزنامه نويسهايى كه از شاه [مزد] مى گيرند و اجير او هستند تبليغات كردند به اينكه اين مردم هرج و مرج طلب هستند، اينها ـ عرض مى كنم كه ـ يك مردم وحشى هستند، اينها [واپسگرا] هستند، از اين حرفها زياد زدند، شماها وقتى تماس مى گيريد با رفقايتان، با اشخاصى كه هستند تماس مى گيريد ... تظاهرات مى توانيد بكنيد، تظاهر بايد بكنيد. تماس با اشخاص كه غفلت كرده اند از اين امور داريد مى گيريد، هر جا يك عده اى را از همين اروپاييها ديديد يا از امريكايى [ها] ديديد، چند نفر بلند شويد فوراً بگوييد بابا مسئله ايران اين طورى است، مردم ايران اين را مى گويند، مردم ايران وحشى نيستند، مردم ايران مردم مترقى اى هستند كه مى گويند ما آزادى مى خواهيم؛ ما نمى خواهيم كه امريكا مالمان را ببرد. كسى بگويد مال ما را امريكا نبرد، اين آدم وحشى است؟! اين آدم ـ عرض مى كنم كه ـ بر خلاف موازين عمل كرده ... مى گويد كه ما آزادى مى خواهيم و استقلال مى خواهيم؟! يك مسئله اى است كه همه مردم از او مى پذيرند، به هر كس بگويند مى پذيرند از او. اينها ملتى هستند قيام كردند براى استقلال خودشان، براى آزادى خودشان؛ نمى خواهند كه ساير ممالك سلطنت بر اينها داشته باشند. تا حالا اينها خيانت كردند، اين خائنين را مى خواهند رد كنند بروند سراغ كارشان و مملكت را بسپارند دست يك دسته از اشخاصى كه امين باشند؛ لا اقل اين قدر جيبهاشان را پر نكنند!»
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 07.mp3
11.7M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه هفتم
📅97/10/06
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 49.mp3
5.65M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه چهل و نهم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 05
📅97/10/08
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش چهارم
🔶نکته خیلی مهمی که در نگاه امام به وظیفه و نتیجه وجود دارد این است که نتیجه را صفر و صدی می بینند و نه صفر و یکی. فطرت عالم بر این است که همه چیز به تدریج و مرحله مرحله حاصل می شود و هیچ چیز دفعی نیست.
رسیدن به نقطه مطلوب نهایی هم وابسته به این است که قدم به قدم و درصد به درصد پیش برویم.
«ما البته نمى توانيم حاكمى مثل حضرت امير پيدا كنيم كه حكومت كند، كه وضع زندگى اش آن طور باشد، ... ما توقع اين را نداريم كه برسيم به حاكمى كه زندگى اش اين طور باشد كه وقتى شب آخرى كه شبى است كه ـ خوب سلطنت دارد بر (حالا من جسارت مى كنم بگويم «سلطنت») خلافت دارد بر يك همچو ممالك طويل و عريضى ـ اين شب آخرى كه مى خواهد صبحش شهيد شود حضرت يعنى ضربت بخورد، مهمان بود در منزل يكى از دخترها. دخترهاى خودشان. وقتى كه برايش ـ به حَسَب تاريخ ـ نمك آوردند و شير آوردند، رو كرد كه تو چه وقت ديده بودى كه من دو تا چيز داشته باشم؟ مى آيد نمك را بردارد، مى فرمايند نه، شير را بردار؛ با همان نمك مى خورم. البته ما نمى توانيم يك همچو حكومتى پيدا بكنيم اما مى توانيم كه يك حكومتى كه دزد نباشد پيدا كنيم. يك حكومتى كه مال مردم را اين قدر نخورد، اين قدر نچاپد؛ اين قدر ندهد به مردم [بيگانه]. ما دنبال اين هستيم كه حالا يك حكومتى پيدا كنيم كه اين طور نباشد كه اموال مسلمين را خرج خودش و عائله اش بكند، يك مقداريش را هم، زيادترش را هم بدهد به امريكا؛ و بدهد به شوروى و بدهد به ساير ممالك ديگر تا آنكه تخت و تاجش محفوظ بماند.
... خوب ما مى خواهيم كه اين حكومت خائن برود؛ يك حكومتى كه خائن نباشد، نه آن طور (مثل حکومت حضرت علی) باشد، ما نمى توانيم آن طور پيدا بكنيم اما يك حاكمى كه خائن نباشد، مال ملت را اين طور تفريط نكند، اين طور نفت را ندهد همين طورى به امريكا و عوض آن پايگاه براى امريكا در اينجا درست كند، به صورت اينكه ما مى خواهيم اسلحه بگيريم! اين اسلحه پايگاه درست كردن از براى امريكا در ايران [است]. عوض نفت پايگاه برايشان درست مى كنند. مى خواهيم اين طورى نباشد. يك همچو حكومتى خيلى زياد هم پيدا مى شود، و يك همچو اشخاص شريفى در ايران زياد است. در اروپا [در ميان] ايرانى هايى كه آمدهاند اينجا، زيادند اين طور اشخاص. و ما اينها را براى حكومت ان شاء اللَّه انتخاب مى كنيم؛ و درست مى كنيم مسائل را. »
🔔 @Aminikhaah_Media
4_5848002250185639316.mp3
5.23M
💠 #پادکست l تمدن غرب ، کبوتر خانه میبد است...
🔔 @Aminikhaah_Media
4_5852817114682885145.mp3
6.66M
💠 #پادکست | از سقیفه تا خندوانه!
❇️ راز و رمز غربت ولایت...
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش پنجم
🔶امام خیلی قانونی بحث می کنند. می گویند اگر اسلام را کنار بگذاریم ، طبق قانون اساسی شاه حق حکومت داری ندارد!
چون مردم باید مشارکت داشته باشند. این شاه و پدرش را مردم انتخاب نکردند.
«ملت در صد سال پيش از اين، صد و پنجاه سال پيش از اين ملتى بوده، يك سرنوشتى داشته است و اختيارى داشته ولى او اختيار ما را نداشته است كه سلطانى را بر ما مسلط كند. ما فرض مى كنيم كه اين سلطنت پهلوى، اول كه تأسيس شد ما فرض مى كنيم كه به اختيار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختيار مردم تأسيس كردند، اين اسباب اين مى شود كه ـ بر فرض اينكه اين امر باطل صحيح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن هم بر آن اشخاصى كه در آن زمان بودند. و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتى كه الآن بيشترشان ـ بلكه الّا بعضِ كم، بعض قليلى از آنها ـ ادراك آن وقت را نكرده اند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؟ بنا بر اين سلطنت محمد رضا اولًا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تأسيس شده بود، مجلس غير قانونى است، پس سلطنت محمد رضا هم غير قانونى است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بكنيم كه قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند كه براى ما سرنوشت معين كند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاى ما ولىّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصى كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مى توانند سرنوشت ملتى را كه بعدها وجود پيدا مى كنند آنها تعيين بكنند؟ اين هم يك دليل كه سلطنت محمد رضا سلطنت قانونى نيست. علاوه بر اين، اين سلطنتى كه در آن وقت درست كرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتى كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد در اين زمان مى گويد كه ما نمى خواهيم اين سلطان را. وقتى كه اينها رأى دادند به اينكه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمد رضا شاه را، رژيم سلطنتى را نمى خواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براى اينكه سلطنت او باطل است.
... و اما دولتى كه ناشى مى شود از يك شاهى كه خودش و پدرش غير قانونى است، خودش علاوه بر او غير قانونى است، وكلايى كه تعيين كرده است غير قانونى است، دولتى كه از همچو مجلسى و همچو سلطانى انشا بشود، اين دولت غير قانونى است. اين ملت حرفى را كه داشتند در زمان محمد رضا خان مى گفتند كه اين سلطنت را ما نمى خواهيم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم مى گويند كه ما اين وكلا را غير قانونى مى دانيم، اين مجلس سنا را غير قانونى مى دانيم، اين دولت را غير قانونى مى دانيم. آيا كسى كه خودش از ناحيه مجلس، از ناحيه مجلس سنا، از ناحيه شاه منصوب است، و همه آنها غير قانونى هستند، مى شود كه قانونى باشد؟ ما مى گوييم كه شما غير قانونى هستيد بايد برويد. ما اعلام مى كنيم كه الآن دولتى كه به اسم دولت قانونى خودش را معرفى مى كند، حتى خودش قبول ندارد كه قانونى است! خودش تا چند سال پيش از اين، تا آن وقتى كه دستش نيامده بود اين وزارت، قبول داشت كه غير قانونى است؛ حالا چه شده است كه مى گويد من قانونى هستم؟! اين مجلس غير قانونى است؛ از خود وكلا بپرسيد كه آيا شما را ملت تعيين كرده است؟ هر كدام ادعا كردند كه ملت تعيين كرده است، ما دستشان را مى دهيم دست يك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابيه اش، در حوزه انتخابيه از مردم سؤال مى كنيم كه اين آقا آيا وكيل شما هست؟ شما او را تعيين كرديد؟ حتماً بدانيد كه جواب آنها نفى است. بنا بر اين آيا ملتى كه فرياد مى كند كه ما اين دولتمان، اين شاهمان، اين مجلسمان بر خلاف قوانين است، و حق شرعى و حق قانونى و حق بشرى ما اين است كه سرنوشتمان دست خودمان باشد، آيا حق اين ملت اين است كه يك قبرستان شهيد براى ما درست بكنند در تهران، يك قبرستان هم در جاهاى ديگر؟»
(صحيفه امام، ج6، ص: 11 - 13)
🔔 @Aminikhaah_Media
هدایت شده از 𝑺𝒂𝒆𝒆𝒅
سخنرانی_حجت_الاسلام_امینی_خواه_جلسه.mp3
30.47M
🔈 #بن_مایه_فتنه
🔊 نقش سبک زندگی ، در رقم خوردن فتنه ها
📅97/10/07
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش ششم
🔶به همین دلیل وقتی امام به بهشت زهرا رفتند ، بحث خدا را مطرح نکردند. فرمودند چون مردم من را قبول دارند ، من در دهان این دولت می زنم.
«ما مى گوييم كه خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم ـ تمام اينها غير قانونى است و اگر ادامه به اين بدهند، اينها مجرمند و بايد محاكمه بشوند، و ما آنها را محاكمه مى كنيم.
من دولت تعيين مى كنم! من تو دهن اين دولت مى زنم! من دولت تعيين مى كنم! من به پشتيبانى اين ملت دولت تعيين مى كنم! من به واسطه اينكه ملت مرا قبول دارد ... اين آقا كه خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقايش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امريكا از اين پشتيبانى كرده و فرستاده، به ارتش دستور داده كه از اين پشتيبانى بكنيد؛ انگليس هم از اين پشتيبانى كرده و گفته است كه بايد از اين پشتيبانى بكنيد. يك نفر آدمى كه نه ملت قبولش دارد، نه هيچ يك از طبقات ملت از هر جا بگوييد قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه مى آورند توى خيابانها! از خودشان هست اين اشرار، فرياد هم مى كنند، از اين حرفها هم مى زنند. لكن ملت اين است، اين ملت است.
مى گويد كه در يك مملكت كه دو تا دولت نمى شود! خوب، واضح است اين؛ يك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غير قانونى بايد برود. تو غير قانونى هستى! دولتى كه ما مى گوييم، دولتى است كه متكى به آراى ملت است؛ متكى به حكم خداست. تو بايد يا خدا را انكار كنى يا ملت را! بايد سر جايش بنشيند اين آدم! و يا اينكه به امر امريكا و اينها وادار كند يك دسته اى از اشرار، اين ملت را قتل عام كند.»
(صحيفه امام، ج6، ص: 16 - 17)
امام براساس این که مردم ایشان را قبول داشتند ، رفراندوم گذاشت ، بعد پیروز شد.
این یعنی حرکتی کاملا قانونی.
در آخر عمرشان این را می گویند ، که اگر جنازه های ما را روی هم انباشته کنید ، ما امان نامه کفر را امضا نمی کنیم.
ما کوتاه نمی آییم.
« اگر بند بند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هر گز امان نامه كفر و شرك را امضا نمى كنيم.»
(صحيفه امام، ج21، ص: 98)
امام به این سوال که شما حکومت کردید که چه بشود؟ اینطور پاسخ دادند که شما شصت سال نماز می خوانید که چه بشود؟
یعنی آقا فریاد زدن ما مثل نماز ، واجب است.
امام می گویند، البته این داد زدن ضررهای ظاهری هم داشت ، ولی همه آن سود بود.
بعد مثال می زنند که حزب رستاخیز را ، رژیم شاه را فلان کردیم.
امام میفرمایند که ما از نهضت مان سه تا هدف داشتیم:
1- نبودن محمدرضا خان و سلسله پهلوی
2- نبودن اصل رژیم سلطنتی
3- استقرار حکومت عدل اسلامی
بعد میفرمایند که هرچه تلاش هم کنیم ، این هدف آخری محقق نمیشود.
یعنی در حکومت ما دزدی ، اختلاس و فساد هست.
بعد ادامه می دهند که اگر شاه نرود و فقط از مردم عذر خواهی کند ، کافی است.
یعنی اصلا اگر شاه بعد از بیست سال فقط از مردم عذرخواهی کرد ، همه ما تکه تکه هم بشویم جا دارد برای همین نتیجه ای که حاصل شد.
همین که یک تحول در کشور ایجاد شد ، بس است و نتیجه است.
کلا باید داد بزنیم و حق نداریم سکوت کنیم.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 50.mp3
6.37M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه پنجاهم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 06
📅97/10/10
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media