eitaa logo
Aminikhaah_Media
75.5هزار دنبال‌کننده
290 عکس
212 ویدیو
165 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔷 جلسه ششم 🔶 بخش هشتم 🔶امام حکومت معاویه را با حکومت شاه اینطور مقایسه می کنند: « الآن وضع اين حكومت اين است، براى اينكه غاصبانه مسندى را گرفته است و يك سلطنت غاصبانه دارد مى كند ـ همان طورى كه معاويه سلطنت غاصبانه مى كرد، اين هم سلطنتِ غاصبانه است- بلكه تذكر دادم مكرر كه ما اگر ملتزم به قانون اساسى هم باشيم، روى اين فرض هم سلطنت ايشان بر خلاف قانون اساسى است؛ براى اينكه قانون اساسى آن چيزى را كه گفته است اين است كه سلطنت يك موهبت الهى است كه مردم مى دهند به شخص سلطان؛ و ما مى دانيم كه اين مردم اصلًا يك همچو سلطنتى را نه به ايشان دادند و نه به پدر ايشان دادند؛ سلطنتى نبوده است كه مردم داده باشند به ايشان. بنا بر اين روى فرض قانون اساسى هم اين مقام را غصب كرده است؛ يعنى الآن ياغى است به حَسَب قانون. به حَسَب قانون اساسى اين آدم يك آدم ياغى است كه مثل ساير دزدها، كه يك وقت بيايند يك جايى را بگيرند و يك حكومتى را غصب كنند، اين هم همان است. بر حسب حكم شرع هم كه اصلًا لياقتْ اينها ندارند براى حكومت شرعى. آنكه لايق است براى اينكه حاكم بر مسلمين باشد، آن شرايطى دارد كه در اينها اصلًا آن شرايط موجود نيست. بنا بر اين، هم به حَسَب قانون اساسى اين سلسله غاصب اين مقام هستند ـ پدرش و خودش و بعد از آن هم اگر بچه اش ـ و هم به حَسَب حكم شرعى اينها لايق از براى اين مقام نيستند و غاصب اين مقام هستند. حالا هر چه هم مى خواهد زيارت برود! و هر چه هم مى خواهد عذر بخواهد و هر چه هم مى خواهد قرآن طبع بكند! و هر چه از اين حقه بازيها مى خواهد بكند لكن اصلِ مقام غصب است. يك آدم غاصب هر چه هم عذر بخواهد، اين مقام را تا دست از آن برندارد غاصب است.» (صحيفه امام، ج5، ص: 19 - 20) در آن زمان یک عده می گفتند که امام دارد غیبت شاه را می کند و شاه هم شیعه است. شاه مثل پدرش نبود که ضد هیئت ها عمل کند، پول می داد و روضه خوان در دربار دعوت میکرد و عزاداری می کردند!! یا مثلا زیارت می رفت، قرآن چاپ می کرد و... . خب امام در پایان فرمودند که چنین آدمی اگر دست از مقام بر ندارد، غاصب است. حالا این غاصب هر کس می خواهد باشد، پهلوی باشد، آمریکا باشد یا اسرائیل، باید در مقابل غاصب ایستاد. «وقتى كه يك شخصى غاصب يك مقامى شد و همان طورى كه ائمه جور اين طور بودند ـ مثل معاويه و امثال اينها ـ و تكليف مسلمين بود بر اينكه اين را از آن مقامى كه دارد كنار بزنند و حكومت را دست آن كسى كه بايد و شرع مقدس تعيين كرده است تسليم بكنند، الآن هم بر مسلمين اين مطلب واجب است؛ لازم است. ما هم يكى از افراد مسلمين هستيم كه بر ما هم واجب است كه جديت كنيم و اين را از اين مقام پايين بياوريم. احتمالش را هم مى دهيم كه موفق بشويم؛ لازم نيست يقين بكنيم. ما احتمال اين معنى را مى دهيم. بلكه بيشتر از احتمال الآن هست در كار كه با اين نهضتى كه مسلمين كرده اند و همه با هم فرياد مى زنند كه ما نمى خواهيم اين را، اين مطلب درست بشود و سقوط پيدا بكند ان شاء اللَّه. و بر فرض اينكه حالا ما نتوانيم، زورمان به او نرسد، همان است كه حضرت امير هم نتوانست. يعنى جنگ كرد و هجده ماه هم جنگ خونين [كرد] كه از طرفين عده زيادى [كشته شدند] همه اينها مسْلم بودند، از طرفيْن هم آنها مسْلم بودند و هم اينها مسْلم بودند، آنها مُسْلمِ فاسق بودند اينها مُسْلمِ عدالت خواه بودند، اينها با هم جنگ كردند و ـ عرض مى كنم كه ـ موفق نشدند به اينكه معاويه را از حكومت كنار بزنند. ما از اينكه يك عده اى از ما كشته بشود يا ما يك عده اى از آنها را بكشيم باكى نداريم، براى اينكه ما روى تكليف داريم عمل مى كنيم. خداى تبارك و تعالى ما را مكلف كرده كه با اين طور اشخاص، با اين طور ظَلَمه، با اينهايى كه اساس اسلام را دارند متزلزل مى كنند و همه مصالح مسلمين را دارند به باد مى دهند، ما مكلفيم كه با اينها معارضه و مبارزه بكنيم. اگر يك وقتى هم دستمان برسد، دست به تفنگ مى بريم و معارضه مى كنيم. خودمان تفنگ به دوشمان مى زنيم و معارضه با آنها مى كنيم، هر وقت مقتضى بشود؛ يك دستمان هم به مقتضياتش محقق بشود. ما باك از اين نداريم كه ده نفر، بيست نفر [كشته بدهيم] حضرت امير بيشتر از ده هزار نفر، بيشتر از بيست هزار نفر ـ تقريباً ـ در اين جنگها، در اين هجده ماه، كشته شد؛ ايشان باز [به جنگ ادامه داد] زمان پيغمبر هم اين طور بود. پيغمبر هم وقتى كه يك حكومتى را مى خواست كنار بزند، اين كفار قريش را مى خواست كنار بزند، خوب جنگها كرد و در يك جنگهايى موفق شد و در يك جنگهايى شكست خورد و آدم كشته شد؛ و اشخاص بزرگ مثل عموى پيغمبر ـ مثلًا ـ كشته شد. در جنگ [صِفين] «عمار ياسر» كشته شد؛ آن مرد بزرگوار. آن قدر كشته دادند. در اين اصل هيچ اشكالى براى ما نيست كه ما كشته مى دهيم.» (صحيفه امام، ج‏5، ص: 20 - 21) 🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 08.mp3
12.46M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی 🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری 🔊 جلسه هشتم 📅97/10/12 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 52.mp3
6.96M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجاه و دوم #جایگاه_صدق_در_هستی / 08 📅97/10/15 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش اول ✳️ در واقعه عاشورا ما وقتی میخواهیم واقعه را روایتگری کنیم ، وقتی میخواهیم نقش ها را تقسیم بندی کنیم ، گاهی نقش اول را اشتباه تعریف میکنیم در این ماجرا. معمولا اینطوری هست که وقتی ما میگوییم چه کسی امام حسین را کشت؟ اول از همه گفته میشود یزید. یزید را قاتل امام حسین میدانیم بعد از آن میگوییم عمر سعد و شمر. برای اینها نقش های اساسی قائل هستیم. اما در زیارت عاشورا اینطوری نیست. وقتی که درباره واقعه عاشورا افراد و نقش آنها را زیارت عاشورا مطرح میکند اتفاقا نقش کمی را برای شمر و یزید قائل است. میفرماید : « وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُم» (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص: 774) خدا لعنت کند امتی که تو را کشت. تعبیر تعبیر عجیبی است. یک فرد قاتل نبود. نمیفرماید: لعن الله یزید الذی قتلک. خدا لعنت کند یزید که تو را کشت. اینها را البته با اسم لعن کرده است؛ اما وقتی میخواهد بگوید چه کسی قاتل بوده است حرف را می آورد روی یک امت. که یک امتی تو را کشتند. فرقه و طائفه و جماعت را نمیفرماید. ۲۰ نفر و ۱۰۰ نفر و ۱۰۰۰ نفر را که امت نمیگویند. در لغت به جماعتی امت گفته میشود که اینقدر زیاد باشد که جلب توجه کند. (ر.ک: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص: 136) گاهی ما اشتباه تعریف میکنیم واقعه عاشورا را و خیال خودمان را هم راحت می کنیم. گفتیم یزید ، امام حسین را کشت و عبرت خاصی هم نمیتوان گرفت. یزید کشت ، چرا؟ میخواست حکومت کند حالا مگر چند یزید داریم در این عالم ؟ شخصی مانند صدام پیدا شود یک نتانیاهو پیدا شود ، اینها یزید هستند! یزید های زمانه ما. شمر و یزید های زمانه را بشناس. خب مسئله این هست که فقط با شمر زمانه و یزید زمانه شناختن که مسئله حل نمیشود. 👈 أمَّةً قَتَلَتْكُم زمانه ات را بشناس. همیشه یک امتی هستند که حسین را آن امت خواهند کشت. که اگر یزید حسین را میکشد به پشتوانه آن امت خواهد کشت و اگر شمر میکشد به پشتوانه آن امت میکشد. بهتر است اینجور گفته شود که آن امت میکشد با دستان شمر و یزید. تعبیر عجیبی نیست أُمَّةً قَتَلَتْكُم؟ 🔶 ما مردم جامعه خودمان را نقد نکرده ایم‌! یا تعارف داشته ایم ، یا چون خودمان در آن جامعه بوده ایم زیر سوال میرفتیم ، یا اینکه اگر هم نقد کرده ایم جوری نقد کرده ایم که مثلا اروپایی ها را ببینید چه قدر راست میگویند ، ما همه دروغ میگوییم! مردم هم خوششان آمده است. چون فهمیده ایم اگر کسی را این مدلی نقد کنیم کسی ناراحت نمیشود. خوششان هم می آید! ولی امیرالمومنین مردم را اینطوری نقد نمیکرد. خود همین مستمعین در جلسه را مورد خطاب قرار میداد. سنگین ترین حرف ها را به همین ها میزد! میفرمود : «يا أَشْبَاهَ الرّجَالِ وَ لَا رِجَالَ! حُلُومُ الْأَطْفَالِ، وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ، لَوَدِدْتُ أَنّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَةً- وَ اللَّهِ- جَرَّتْ نَدَماً، وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً. قَاتَلَكُمُ اللَّهُ! لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبي قَيْحاً، وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً، وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفاساً، وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالعِصْيَانِ وَ الخِذْلانِ؛ حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ: إِنَّ ابْنَ أَبِي طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ، وَ لكِنْ لا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ. لِلَّهِ أَبُوهُمْ! وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَها مِرَاساً، وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنّي! لَقَدْ نَهَضْتُ فِيها وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِينَ، وَ هأَنَذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السّتّينَ! وَ لكِنْ لا رَأْيَ لِمَنْ لا يُطَاعُ!» «اى كسانى كه به مردان مى مانيد ولى مرد نيستيد! اى كودك صفتان بى خرد! و اى عروسان حجله نشين! (كه جز عيش و نوش به چيزى نمى انديشيد) چقدر دوست داشتم كه هرگز شما را نمى ديدم و نمى شناختم همان شناسائى كه سرانجام مرا اين چنين ملول و ناراحت ساخت، خدا شما را بكشد كه اين قدر خون به دل من كرديد. و سينه مرا مملو از خشم ساختيد و كاسه هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانديد، با سرپيچى و يارى نكردن نقشهها و طرحهاى مرا (براى سركوبى دشمن و ساختن يك جامعه آباد اسلامى) تباه كرديد، تا آنجا كه قريش گفتند پسر ابو طالب مردى است شجاع ولى از فنون جنگ آگاه نيست! ... خدا خيرشان دهد آيا هيچ يك از آنها از من با سابقه تر و پيشگامتر در اين ميدانها بوده؟ من آن روز گام در ميدان نبرد گذاشتم كه هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود، و هم اكنون از شصت گذشته ام، ولى آن كس كه فرمانش را اجرا نمى كنند، طرح و نقشه اى ندارد (هر اندازه فكر او بلند و نقشه او دقيق باشد هرگز به جائى نمى رسد!)» (نهج البلاغه ، خطبه 27) 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 53.mp3
7.46M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجاه و سوم #جایگاه_صدق_در_هستی / 09 📅97/10/16 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش دوم 🔶 اگه یک منبری اینطوری حرف بزند شما او را از منبر پایین نمی آورید؟ بیان چنین نقدهایی جرات میخواهد. امیرالمومنین اینجوری صحبت میکردند. حضرت سیدالشهدا هم مردم را اینجوری نقد میکردند. بعد ببینید اینها اثر دارد بر روی همان أُمَّةً قَتَلَتْكُم. چرا که این مردم کینه به دل میگیرند. بعد آماده میشوند و یک روز میتوانند بکشند این آقا را. غیر از این هست؟ ما فقط بخش های قشنگ آن را میگوییم. میگوییم که امیرالمومنین مهربان بودند. دست و دلباز بودند. سه روز روزه گرفتند هر بار افطارشان را دادند به مسکین و یتیم و اسیر. هیچ کس دست خالی از درب منزل ایشان بیرون نمیرفت. اینها بخشهای قشنگ بود! خب مگر با اینهایی که گفتیم مردم دیوانه بودند کشتند اهل بیت را؟ اینها که اینقدر خوب بودند چرا مردم آنها را کشتند؟ خوب بودند اما اینجوری که دشمنی درست نمی شود اصلا! پس دشمنی برای چه باید درست بشود؟ اصلا مگر ممکن است کسی با این ویژگی ها دشمن باشد؟ چرا باید دشمنی درست شود؟ اگر کسی در محله شما خیریه تشکیل دهد ، جهیزیه بدهد ، به فقرا و نیازمندان کمک کند، شبانه در حساب های مردم بدون اینکه کسی بفهمد پول بریزد ، کدام عاقلی او را می کشد؟ آن وقت زیارت عاشورا میفرماید وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُم نه یک نفر بلکه یک امت تو را کشتند. آن وقت شما باورتان می شود آنهایی که در همین خیریه عضو هستند بروند و این آقا را بکشند؟ آخر چرا باید مردم امام حسین را بکشند؟ یک جایی دارد مشکل پیدا می شود با امام حسین. یک جایی دارند درگیر میشوند باهم! فکر کنید شخصی به این دست و دلبازی را همه دوستش دارند و همه هم با او مشکل داشته باشند. آخر چرا بغض او را به دل دارند؟ بعد بررسی که میکنیم میبینیم او یک توقعاتی از مردم دارد و مردم به خاطر آن توقعات از او شاکی اند! مثلا میگوید وام میگیرید قبول ، جهیزیه میگیرید قبول ، ولی فلان روز فلان جا جمع شوید و در فلان کار مشارکت کنید. بعد به خاطر همین با او دشمن شوند. دوستش دارند ولی با او دشمن اند. همه داستان کربلا همین است. امام حسین پرسیدند در کوفه چه خبر است؟ گفتند آقاجان همین قدر به شما گزارش دهیم که « قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُيُوفُهُمْ عَلَيْك» ( دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، ص: 182 ) دلهایشان با توست اما شمشیر هایشان را هم برایت کشیده اند! همه دوستت دارند ولی میخواهند تو را بکشند. مثلا همان آقا که خیریه دارد بگوید مردم نظرتان درباره من چیست؟ بگویند دوستت داریم ولی نمیخواهیم سر به تنت باشد! مگر می شود؟ اینها چه طوری با هم جور در میاید؟ همه با هم او را بخواهند و همه با هم او را بکشند. أُمَّةً قَتَلَتْكُم! وقتی هم بکشند همه با هم گریه کنند ! اینها عجیب است. اینها را ما کم دیدیم! 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 54.mp3
8.51M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجاه و چهارم #جایگاه_صدق_در_هستی / 10 📅97/10/17 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔷 بخش سوم 🔶 اهل بیت اباعبدالله الحسین ع را بعد از واقعه عاشورا دو روز نگه داشتند. گفتند ما میخواهیم جسد کشته هایمان را دفن کنیم! (الكامل في التاريخ ، ج 2 ، ص 574 ؛ الأخبار الطوال ، ص 259 ؛ بغية الطلب في تاريخ حلب ، ج 6 ، ص 2630.) دو روز طول کشید ؛ خیلی کشته داده بودند. اینها همه را دفن کردند. اهل بیت را با چه وضعیتی از کربلا خارج کردند! این زن و بچه را بر پارچه ای روی تخته و بر کوهان شتران بی جهاز و در حالی که پوشش رویینشان را از سر کنده بودند از کربلا خارج کردند. (الملهوف ، ص 189؛ بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 107.) وقتی به کوفه رسیدند شب شده بود. کوفه شهر آباء و اجدادی آنها بود. مردم کوفه با این خانواده انس داشتند. به آنها علاقه داشتند. امام صادق ع فرمود: « مَا مِنْ أَهْلِ الْبُلْدَانِ أَكْثَرُ مُحِبّاً لَنَا مِنْ أَهْلِ الْكُوفَة» « مردم هیچ جای دنیا به اندازه مردم کوفه ما را دوست ندارند!» (بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة)، ص: 82 ؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج65، ص: 131 ) همه درد در همین روایت است! می ترسیم این روایات را بخوانیم مردم متوجه اصل ماجرا نشوند! مردم کوفه اهل بیت را دوست داشتند. خیلی هم دوست داشتند. گاهی روضه اشتباه خوانده می شود. در کوفه کسی به اهل بیت ع سنگ پرتاب نکرد. آن مربوط به شام بود. در کوفه یهودی ای نبود! 80 درصد مردم آنجا شیعه اعتقادی بودند و مثل امیرالمومنین نماز میخواندند. شهر دشمن نبود ، شهر دوست بود. شهر رفقای امیرالمومنین بود. اینهاست که جگر انسان را می سوزاند! اسرای کربلا به کوفه رسیدند. آن زمان (که به وقت شمسی مهر ماه بوده) شبها نسبتا خنک بود. مردم بر پشت بامها می خوابیدند. اگر کسی از کوچه رد می شد متوجه می شدند. حالا اگر کاروان رد می شد همه متوجه می شدند. خب کاروان صدای جرس دارد. شتر وقتی وارد می شود صدای جرس شتر بلند می شود. صدای جرس آمد. مردم کوفه از خواب بیدار شدند. بیرون ریختند. دیدند چهره این خانواده که آمده اند به چهره عزاداران می خورد. زنى كوفى از بالاى بام پرسيد: شما از كدام اسيران هستيد؟ گفتند: ما اسيران خاندان محمّديم. آن زن، پايين آمد و چادر و پيراهن و مقنعه برايشان جمع كرد و به آنها داد تا خود را بپوشانند. (مثير الأحزان ، ص 85 ؛ الملهوف ، ص 190، بحارالأنوار ، ج 45 ، ص 108) مردم کوفه با دیدن این خانواده چه کردند؟ «ورَأَيتُ نِساءَ أهلِ الكوفَةِ مُشَقِّقاتِ الجُيوبِ عَلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهما السلام» ( بلاغات النساء ، ص 37) زن های کوفی با دیدن اسرای کربلا گریبان ها را دریدند! مردان کوفی هم گریه و شیون می کردند: « فَجَعَلوا يَبكونَ ويَنوحونَ» ( الفتوح ، ج 5 ، ص 120؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 40؛ الفصول المهمّة ، ص 190؛ كشف الغمّة ، ج 2 ، ص 263 ؛ الحدائق الورديّة ، ص 124 ) هیچ کس از دیدن این وضعیت خوشحال نشد ، بلکه همگی گریستند و شیون کشیدند. زینب کبری چه فرمود؟ فرمود گریه می کنید؟ ای کوفیان بی مروت و بی حیا! الهی اشکتان خشک نشود! «يا أهلَ الكوفَةِ، ويا أهلَ الخَتلِ وَالخَذلِ، فَلا رَقَأَتِ العَبرَة» ( الأمالي للمفيد ، ص 321 ؛ الأمالي للطوسي ، ص 92 ؛ الملهوف ، ص 192 ؛ مثير الأحزان ، ص 86 ؛ بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 165 ؛ الفتوح ، ج 5 ، ص 121 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 40 ) امام سجاد ع هم فرمودند: شما گریه میکنید ؟ به غربت ما گریه میکنید؟ بر مظلومیت ما گریه میکنید؟ « يا أهلَ الكوفَةِ، إنَّكُم تَبكونَ عَلَينا فَمَن قَتَلَنا غَيرَكُم؟» (بلاغات النساء ، ص 37) شما قاتل مایید. چه کسی غیر از شما ما را کشت؟ 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 55.mp3
8.86M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجاه و پنجم #جایگاه_صدق_در_هستی / 11 📅97/10/18 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔷 بخش چهارم 🔶 شهر کوفه شهر فقیری نبود. شهر بی فرهنگی نبود انسان های با کلاس و بالا شهری بودند. شهر کوفه ثروتمند ترین شهر جهان اسلام بود. تمام مالیات ایران و بصره به کوفه میرفت. (الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه فی القرن الاول الهجری ، ص ۲۲۱ به بعد) امیرالمومنین ع ۵ سال حکومت کرد. آخر حکومت فرمود: «مَا أَصْبَحَ بِالْكُوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَيَأْكُلُ الْبُرّ َ وَ يَجْلِسُ فِي الظِّلِّ وَ يَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ.» «در کوفه کسی صبح نمی کند مگر اینکه برخوردار است. پایین ترین طبقات مردم ، نان گندم می خورد و زیر سایه می نشیند و آب شیرین می نوشد.» 🔻مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص: 99 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج40، ص: 327 جامعه‌ ای که ضعیفترین مردم آن از غذای خوب (نان گندم) استفاده کنند، صاحب منزل مناسب شوند و از آب گوارا و محیط سالم زندگی بهره‌ مند باشند، جامعه‌ ای است که مردم آن امکانات اقتصادی مناسب دارند و کسی برای امور ضروری اقتصادی دچار مشکل جدّی نیست. فرمود آخر حکومت دارم شهری به شما تحویل می دهم که یک کارتن خواب داخل شهر ندارید. آب شرب کشیدم به خانه هایتان. با امکانات ترین شهر جهان اسلام شد شهر کوفه. امیرالمومنین حکومت داشت. آباد کرد شهر کوفه را. شکم ها سیر شد. وضعشان خوب شد. سهمیه بیت المال آنها بالا بود. بماند که عبیدالله که آمد روی یک نقطه دست گذاشت. گفت مردم امام حسین را میخواهید؟ یارانه تان را قطع میکنم. آنها گفتند نه چه کسی گفته امام حسین را میخواهیم؟ وقتی گفت که یارانه ها را قطع میکنم صداها قطع شد. ماجرای مسلم که غریب شد اینها بود... عبیدالله دو چیز گفت: «فَبَعَثَ عُبَيدُ اللّهِ إلَى الأَشرافِ فَجَمَعَهُم إلَيهِ، ثُمَّ قالَ: أشرِفوا عَلَى النّاسِ، فَمَنّوا أهلَ الطّاعَةِ الزِّيادَةَ وَالكَرامَةَ، وخَوِّفوا أهلَ المَعصِيَةِ الحِرمانَ وَالعُقوبَةَ، و أعلِموهُم فُصولَ الجُنودِ مِنَ الشّامِ إلَيهِم.» 🔻 تاريخ الطبري ، ج 5 ، ص 369 ؛ أنساب الأشراف ، ج 2 ، ص 338 ؛ مقاتل الطالبيّين ، ص 103 ؛ البداية و النهاية ، ج 8 ، ص 154 ؛المختصر في أخبار البشر لأبي الفداء ، ج 1 ، ص 189. عبیدالله گفت یارانه را قطع میکنم. یکی هم گفت یک سپاهی داریم در شام (شام در سوریه و کوفه در عراق است) گفت این سپاه اسب های آنچنانی و تجهیزات آنچنانی دارد. میخواهد بیاید شما را تار و مار کند! اصلا چنین سپاهی وجود نداشت دروغ بود. مردم کوفه باورشان شد. مردمِ «قلوبهم معک» ، شدند «سیوفهم علیک». وضع مردم خوب بود. بی فرهنگ و بی سواد نبودند. اهل بیت را دوست داشتند. ولی یک جایی یک دفعه کار خراب میشود. خب چه میشود یک دفعه؟ مردم کوفه از واقعه عاشورا خبر نداشتند. حرفشان این بود: گفتند ما دو تا تجربه تاریخی را گذراندیم. یکی در زمان امیرالمومنین یکی زمان امام حسن. امیرالمومنین با دشمن مواجه شد. تحت فشار قرار دادیم گفتیم کوتاه بیا! کوتاه آمد. امام حسن با دشمن مواجه شد تحت فشار قرار دادیم گفتیم کوتاه بیا! راه بیا! کوتاه آمد. تصور مردم این بود که حسین ابن علی هم می آید. یک سپاه هم روبرویش تحت فشار قرار میدهیم کوتاه می آید! تصور مردم این بود. الان دو روز هم از کربلا گذشته کسی خبر ندارد چه شده. یک دفعه این خانواده آمدند گفتند همه مرد های ما را کشتند با بدترین وضعیت. گفتند امام های قبلی کوتاه آمدند. این امام حسین چرا کوتاه نیامد چنین وضعی درست شد؟ خیلی عجیب است این حرف. در مقاتل آمده مردم کوفه که وضعیت امام سجاد ع را دیدند ، شمشیر کشیدند. گفتند همین الان حرکت کنیم برویم یزید را در شام بکشیم! دیگر عبیدالله هم نه ، یزید را در شام بکشیم. امام فرمودند: « كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا.» 🔻 الملهوف ، ص 199 ؛ الاحتجاج ، ج 2 ، ص 117 ؛ مثير الأحزان ، ص 89 ؛ بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 112 ؛ المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 115. فرمود زخمی که شما زدید با این کارها خوب نمیشود. نه با ما باشید و نه بر ما. اصلا کاری با ما نداشته باشید! 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 56.mp3
7.07M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجاه و ششم #جایگاه_صدق_در_هستی / 12 📅97/10/19 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔷 بخش پنجم 🔶 اهل بیت را یک هفته در کوفه زندانی کردند. نامه فرستادند که ببینند یزید چه حکمی میکند. همه شهر سیاه پوش شد. یک هفته عزا به پا کردند. مردم کوفه عاشق اهل بیت بودند! یک جای کار مشکل دارد که میشود «اُمَّةً قَتَلَتْكُم». کجای کار می لنگد؟ مردم اهل بیت را دوست دارند . باور دارند . شیعه اند. همه چیز درست است. ولی میشوند قاتل اهل بیت! یک چیزهایی هست که یک دفعه کار را خراب میکند. میتواند در هر محبی باشد. در هر عاشق اهل بیتی باشد. واقعیت ها در فیلم ها در تعزیه ها و ... درست بیان نمیشود. هر کس محب اهل بیت هست بگوییم کلا خوب است و هر کس دشمن اهل بیت است کلا بد است.... یک حر میاید در سپاه امام حسین ع که از اول خوب نبوده. از آن طرف رفقای صمیمی امام حسین ع که آدمهای به ظاهر مومنی بودند ، امام حسین را رها کردند. در مقتل آمده امام حسین ع در گودی قتلگاه بود. داشت کشته میشد. تک و تنها! تعبیر مقتل این است: اشیاخی از کوفه ، پیرمردهایی بودند بیرون قتلگاه نشسته بودند. گریه میکردند. دعا میکردند خدایا! امدادهای غیبی ات را بفرست! عن سعد بن عبيدة: إنَّ أشياخا مِن أهلِ الكوفَةِ لَوُقوفٌ عَلَى التَّلِّ يَبكونَ، ويَقولونَ: اللّهُمَّ أنزِل نَصرَكَ. قالَ: قُلتُ: يا أعداءَ اللّهِ! ألا تَنزِلونَ فَتَنصُرونَهُ. 🔻 تاريخ الطبري ، ج 5 ، ص 392. اینها ماجرای کربلا را رقم زدند! اینهایی که اشک میریختند ولی خون نمیدادند! یک چیزهای عجیبی هست... حر هم داریم بر عکس آنها. امام حسین فرمودند: شما لقمه حرام خورده اید حرف من را نمیفهمید. وَكُلُّكُم عاصٍ لِأَمرى غَيرُ مُستَمِعٍ لِقَولى، قَدِ انخَزَلَت عَطِيّاتُكُم مِنَ الحَرامِ، وَ مُلِئَت بُطونُكُم مِنَ الحَرامِ، فَطُبِعَ عَلى قُلوبِكُم. 🔻 مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى ، ج 2 ، ص 6؛ بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 8. سوال: امام حسین اینگونه فرمود. مگر حر چه لقمه ای خورده بود؟ او هم که حقوق بگیر همان عبیدالله بود! این نشان میدهد با اینکه لقمه خیلی مهم است ولی همه چیز به لقمه برنمیگردد... اینجوری هم داریم... کسانی هم داشتیم که لقمه حلال میخوردند اما کمک نکردند! 🔔 @Aminikhaah_Media