eitaa logo
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
305 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
↵چہ‌رویــٰاۍ ِ‌قشــنگیہ‌براۍ‌نوڪر‌ببینہ‌‌مـولـٰا‌ش‌ظـُهـور‌ڪرده‍ …!↳ کپی؟باصلوات،فورواردڪن‌فیض‌ببریـم °•خادم‌المهدی•°: @Khadim_313m °•تبادلاتمون•° : @Al_maShtI ••حــرفـاتـوݧ••🌿📮 https://6w9.ir/Harf_8710498 حرفے‌بود‌در‌خدمتم🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
خوبِ من! وقتی نمیتونی تغییری تو گذشته بوجود بیاری واسه چی بری سراغش؟ نبایـد اون اشتبـاهُ میکردی؛ ولـی حالا که اتفـاق افتـاده فقط ازش درس بگیر، نـه اینکه خودتو باهاش عذاب بدی! تو همه شکست‌هات دنبالِ امید بگرد❤️
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
‌ 🔹 #او_را ... (۲) یخچال ࢪو ڪه باز ڪࢪدم، میوه بود و آبمیوه و شیࢪ و ... هࢪ چیز جز غذا 🍝 پس
🔹 ... (۳) شاید توۍ دنیا هیچڪس مثل من و سعید اینقدࢪ عاشق نبود... طاقت حتۍٰ یه ݪحظہ ناࢪاحتۍ همدیگࢪو نداشتیم ...💕 هیچڪس حق نداشت به نازدونہ ۍ سعید ڪوچڪتࢪین بۍاحتࢪامۍڪنه... حتۍٰ پسࢪاۍدانشگاه هم میدونستن ڪه حق نزدیڪ شدن به منو نداࢪن 🚫 دیدن صوࢪت بۍࢪوح و ࢪنگ پࢪیدم تو آینه خودم ࢪو هم تࢪسوند ... چه بࢪسه به سعید ... پس تا نیومده بود باید به خودم میࢪسیدم👗👌 دࢪ عین بیحالۍمثل هر ࢪوز خوشگݪ شدم..😊 دࢪ حاݪ عوض ڪࢪدن لباسم بودم ڪه زنگ دࢪ به صدا دࢪاومد . سࢪیع پله ها ࢪو پایین ࢪفتم و درو باز ڪࢪدم . دیدن چہࢪه ۍ سعید ، حتۍٰ از پشت آیفون هم حاݪم ࢪو خوب میڪࢪد 💕 از دࢪڪه وارد شد با دیدن من سوتۍ زد ... -اوه اوه ، اینو نگاااا خانوم ما موقع مࢪیضۍ هم تڪه 😍👌 ❣ هیچ جا به اندازه ۍ آغوش سعید بࢪام گࢪم و امن نبود ... - آخه دیشب چقدࢪ بہت گفتم تو این هواۍ باࢪونۍو سرد پاݪـتو ࢪو از تنت دࢪنیاࢪ؟؟ تو ڪه اینجوࢪۍ منو اذیت میڪنۍ حقته... اگه همون دیشب یه دونه میزدم تو گوشت اݪـان حالت خوب بود .... - عهههہ... 😳 سعییید 🙁 بد...🚶‍♂ -شوخۍ میڪنم 😊 ولۍانصافاً یه چڪ میخوࢪدۍبہتر بود یا اݪـان بخواۍ بࢪۍ دو سه تا آمپول بزنۍ؟؟ 😎😅 - نخیࢪشم ، آمپول هم نمیزنم تو ڪه میدونۍ من چقدࢪ از آمپول میتࢪسم 😰 اینو گفتم و پله ها ࢪو دو تا یڪۍ باݪـا ࢪفتم و به اتاقم ࢪفتم.. سعید هم پشت سࢪم دوید و واࢪد اتاق شد و دࢪو بست ... ♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎
‌ 🔹 ... (۴) بعد از ࢪفتن سعید دوش گࢪفتم و دࢪاز ڪشیدم... حتۍٰتصوࢪ زندگۍبدون سعید هم بࢪام ڪابوس بود ... ❤️ من بࢪاۍ داشتن سعید حاضࢪ به هࢪ ڪاࢪۍبودم ... اون جبࢪان همه ڪمبودها و محبت هاۍ نادیدم از طࢪف خانواده و تنہـا همدمم بود 💕 حتۍٰبیشتࢪاز خودم مࢪاقبم بود ... یڪ ساعت بعد با شنیدن صداۍ تݪـویزیون ، فہمیدم ڪه بابا اومده خونہ و احتماݪـا مامان هم ڪم ڪم پیداش بشه.. هࢪوقت سࢪما میخوࢪم فقط میخواستم بخوابــم...😴 - تࢪنم خوشگـݪـم! پاشو بیا شام بخوࢪیم ... پاشو مامانم ... - مامان بدن دࢪد داࢪم بذاࢪ بخوابم ، میݪ نداࢪم. - تࢪنم خستہ ام ، حاݪ حࢪف زدن نداࢪم پاشو بࢪیم... - مامانمممم..... شب بخیـࢪ👋 صداۍڪوبیدن دࢪ ، خیاݪمو ࢪاحت ڪࢪد ڪه مامان ࢪفته و دوباࢪه خوابیدم... 😴 فࢪدا ࢪو نمیتونستم مثݪ امࢪوز تعطیل ڪنم. حتۍٰیڪ ࢪوز خوابیدنم بہ بࢪنامه هام ضࢪبه میزد و از ڪاࢪهام عقب میموندم. از باشگاه ، ڪݪـاس ها ، دانشگاه و ... خوب میشدم یا نہ ، به هࢪحاݪ صبح باید دنباݪ ڪاࢪهام میࢪفتم. ♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎
‌ 🔹 ... (۵) حاݪـم هنوز خوب نشده بود اما باید میࢪفتم. امࢪوز تو دانشگاه ڪݪـاس نداشتم، وݪۍباید آموزشگاه میࢪفتم و عصࢪهم باشگاه داشتم. 📱اوݪ یه زنگ به سعید زدم و با شنیدن صداش،حاݪم بہتࢪ شد.. یه زنگم به مࢪجان زدم و بࢪاۍ دو سه ساعتم ڪه بین ࢪوز خالۍبود ، باهاش قࢪاࢪ گذاشتم 👭 ڪمۍبہ اوضاع صوࢪتم ࢪسیدم و شࢪوع ڪࢪدم به ݪباس پوشیدن بعد از چند دقیقہ آماده شدم... بࢪاۍآخࢪین بار خودمو توۍآینه دیدم و از خونه خارج شدم .... سࢪ ڪݪـاس زبان فࢪانسه مدام فڪرم پیش سعید بود.. بعد از ڪݪـاس میخواستم سواࢪ ماشینم بشم ڪه صداۍ سمانه( یڪۍ از دختࢪاۍ ڪݪـاس و بود) ࢪو شنیدم.👂 - تࢪنم! بࢪگشتم سمتش، - بݪـه؟ - ببخشید ، میتونم چند دقیقه وقتتو بگیࢪم؟؟ - بࢪاۍݘے؟ 😳 - ڪاࢪت داࢪم عزیزم 😊 - منو؟؟ 😳 چیزه ... یڪم عجله داࢪم آخه ... - زیاد طوݪ نمیڪشه. - آخه با دوستم قࢪاࢪ دارم. پس بیا سواࢪ ماشین شو تا سࢪ خیابون بࢪسونمت ، حࢪفتم تو ماشین بزن ڪه من دیࢪم نشه. - باشه عزیزم. ممنون سواࢪ شد و ࢪاه افتادیم... 🚗 - خب؟ گفتۍڪاࢪم داࢪۍ ...؟ -اره 😊 بࢪم سࢪ اصݪ مطلب یا مقدمه بچینم؟؟ - نه ݪـطفاً بࢪو سࢪ اصݪ مطلب - باشه ، میگم ... حیف اینہمه زیبایۍ تو نیست؟؟ - جان؟؟ منظوࢪت چیه؟؟ - حیف نیست نعمتۍڪه خدا بہت داده ࢪو اینجوࢪۍ ازش استفاده میڪنۍ؟ - خدا؟ چه نعمتۍ؟؟ 😳 - بابا همین زیباییتو میگم دیگہ. اینجوࢪۍڪه میاۍبیرون ، هࢪڪۍ هࢪجوࢪۍدݪش میخواد راجع بہت فڪࢪ میڪنه ... ☹️❌ - گفتم بࢪو سࢪ اصݪ مطلب! - تو ڪݪـاس دقت ڪࢪدۍ چقدࢪ پسرا نگاهت میڪنن؟؟ -خخخ ، آهااااان ... خب عزیزم توهم یڪم به خودت برس به توهم نگاه ڪنن! حسودۍ نداره ڪه!! 😅 - حسودۍ؟؟ نه حسادت نمیڪنم. - چࢪا دیگه. مگه مجبوࢪۍ خودتو بسته بندۍڪنۍڪه هیچڪس نبینتت بعدم اینجوࢪۍحسودۍڪنۍ😌😄 - من میگم این ڪاࢪ تو گناهه! هم خودت داࢪۍگناه میڪنۍ؛هم بقیه رو به گناه میندازۍ.. حتۍٰاستاد حواسش به توئہ ، نه به دࢪس!! - سمانه جان تموم شد بگو پیادت ڪنم. - باوࢪڪن من خیࢪتو میخوام تࢪنم ... تو دختࢪ سالمۍهستۍ ، نذاࢪ به چشم بد نگات ڪنن...💔 ماشینو نگه داشتم - گمشو پایین 😠 - چۍ؟مگه چۍگفتم؟ 😐 - گفتم بࢪو پایین ... 😡 سࢪۍ به نشونه تاسف نشون داد و پیاده شد. همینجوࢪڪه بہش چیز میگفتم پیاده شدم و تا دوࢪ نشده صندݪۍ اۍ ڪه روش نشسته بود ࢪو با دستمال تمیز ڪࢪدم تا بفہمه چقدࢪ ازش بدم میاد و دیگه نباید سمت من بیاد 🚫🚫😡 ♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎
💟میدونے مخفف چیه؟😉 چ👈🏼چـــِهره یْ ا 👈🏼آسمآنی د 👈🏼دختَــر ر 👈🏼رســوـل الّٰـلـهـٓ {چـهـره ی آســـمانی دخـتــر رسول الــلـــّٰه}😇💓 🌸 ♥︎⃟@LabbaikYM
+ شب شد.. - خب..؟ + نگـࢪانم..🥺 - واسہ چۍ..؟ + هوا خیݪۍسـࢪده.. - خب تو ڪه تو خونت نشستۍ...! بخارۍام داࢪۍ.. سࢪدتم باشہ یڪۍهست پتوبندازه ࢪوت.. + بابامہدیم چۍپس..؟(:💔🙂
از این دݪـبࢪتࢪ داࢪیم مگہ..!؟(:💔
خیلی وقته محفل نداشتیم.. امشب ان شاءالله میگذارم..🙂
| ۱۴‌صلوات‌هدیہ‌مے‌کنیم جهت‌تعجیل‌در‌فرج‌امام‌زمان‌"عج" به‌نیت‌
برای۵۵۰تایی‌شدنمون‌پرداخت‌داریم😍 @Amir_Hossein13
آماده اید...؟! 🚶🏿‍♂
به‌مناسبت۵۲۰تایی‌شدنمون✨ لفت‌ندین🙂 ❗پرداخت‌بعدآمار۶۰۰ https://pay.eitaa.com/v/?link=FK4vJ
لف ندید دیگه دوباره میزاریم
هدایت شده از Delete user
هدایت شده از Delete user
آماده اید؟ 🚶🏿‍♂
يااباعبدالله ❤️ 🌷حاضرم جان بدهم 🍃تا كه ببينم حرمت 🌷جان عالم به فداي 💕 حرم محترمت ❤️ ❤️|@Amir_Hossein13|❤️
••|•• 💔 ▪️خوب نگاهم کن مولای من. برای روزی که به انتقام حسین علیه‌السلام به پا می‌خیزی شاید جایی به دردت بخورم! برای آن لحظه‌ای که با شعار «یالثارات الحسین» به کعبه تکیه می‌دهی شاید به کارت بیایم! مثل حبیب برای اینکه از تو بگویم، یا مثل زهیر برای آنکه خودم را سپر بلایت کنم، اصلا در میان یارانت حُرّ نمی‌خواهی؟ 🦋⃟@LabbaikYM🌱
بِسم‌ِرَب‌‌ّالحُسین‌..💔
باز شب جمعه شد..(:💔🙂
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
اࢪباب یه چیز رو صادقانه بگم..؟ آࢪزومه شب جمعه حࢪم باشم..💔