هدایت شده از [ لبیکــیامهــدـــے]
بهمگفت:
باایناوضاعگرونی
هنوزمپای
آرمانهایرهبرتهستی؟!
گفتم:
بهمایاددادن
تویمکتبحسین
ممکنه،
#آب همواسهخوردننباشه...! :)
#حواسمونهست..؟!
♥︎⃟@LabbaikYM🌱
| مثلابرۍگلزارشہدا ^^
یہشہیدببینۍهمسنِخودت!
چہحسۍپیدامیڪنے؟!
اونموقعستڪھمیخاۍ
سربھتنتنباشھ...(:💔
#تلنگرانه
#شهدایی
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
یهسریها
زندگی کردن، رفتن، شهید شدن!
ما تازه دنبال راههای ترک گناهیم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو رو خدا ڪارۍ نڪنیم ڪه خون شهدا پایمال بشه..💔😔
#شهدایی
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
#تلنگـرانه
مۍگفتڪھ،حیـآوعفـتیعنے...
مـوقعصحبتڪردنبـآنـآمحـرم
سـرسنگیـنبـآشیم!حتیدرفضـآۍمجـآزی!
خـدآنـآظروشـآهـدبـرنیتهـآست....ツ
حـوآستبـآشہرفیق...‼️
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
مـُنـتَظِرٰانِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
🔹#او_را ... (۶۳) حالت چہره ے اون یہ جورۍشده بود ! فڪرڪنم باعث آبروریزیش شده بودم محترمانہ دستش
🔹 #او_را ... (۶۴)
ڪنار یہ رستوران نگہ داشت
- ببخشید ، امشبم مثـݪ دیشب باید غذاۍبیرون رو بخوریم !
ڪل روزو دنبالتون بودم ،
وقت نشد برم خونہ و غذا درست ڪنم !
از لحن حرف زدنش و همچنین حرفےڪه زده بود خندم گرفت !
- معذرت میخوام ڪه اینقدر باعث دردسرتون شدم !
ولے نگران من نباشید !
معده ۍ من بہ غذاے رستوران عادت داره !
- مگہ شما ...
خانوادتون ڪه همین شہر زندگے میڪنن !!
- هه !
خانواده
چند لحظہ اۍ سڪوت ڪرد
- چے بگیرم ؟
چہ غذایۍ دوست دارین ؟
با خجالت سرمو انداختم پایین !
- تو عمرم هیچوقت سربارڪسے نبودم !
با جدیت نگاهم ڪرد
- الـانم نیستید !!
اگر نگید چے میخورید ، با سلیقہ ے خودم میخرما !
این بار تلـاشم براے ڪنترل اشڪ هام ، موفقیت آمیز نبود !
بدون حرفے از ماشین پیاده شد و رفت تو رستوران
تا ڪے قراره این وضع ادامہ پیداڪنه ؟!
چرا اینجورے میڪنم من
چرا نمیدونم باید چیڪارڪنم
با دو پرس غذا برگشت و گذاشتشون صندلے پشت و راه افتاد..
اشڪامو با پشت دستم پاڪ ڪردم
صفحہ ے گوشیش روشن شد و صداۍ موزیڪ ملـایمے تو ماشین پخش شد
- اݪـو
سلـام داداش !
خوبۍ ؟
چاڪرتم
خوبم خداروشڪر
راستش نہ ...
یڪم برنامہ هام تغییر ڪرده
شرمندتم !
شما برید !
خوش بگذره !
مارو هم دعا ڪنید !
نہ بابا !
نہ جون تو !
چہ خبرے آخہ ؟؟
(صداشو آروم ڪرد)
آخہ داداش ڪے بہ من زن میده
خیالت راحت !
هیچ خبرے نیست !
فقط ڪارے پیش اومده ڪه نمیتونم بیام !
همین !
عجب آدمے هستے
آره !
قربانت !
خوش بگذره !
ممنون
شماهم ساݪ خوبۍ داشتہ باشے ان شاءالله
یا علے مدد
گوشے رو قطع ڪرد و با خنده ی ریزے سرشو تڪون داد !
با تعجب نگاهش ڪردم !
هیچوقت فڪر نمیڪردم آخوندا هم خندیدن بلد باشن !
یا دوستے داشتہ باشن !!
امّا سریع خودمو جمع ڪردم
دوباره احساس خجالت اومد سراغم
- ببخشید ...
من ...
واقعاً یہ موجود اضافہ و مزاحمم !
شما رو هم اذیت ڪردم !
منو همینجا پیاده ڪنید و برید
برید پیش دوستتون !
ڪلـافه نفسش رو بیرون داد و دستے بہ موهاش ڪشید !
- میشہ دیگہ این حرفو تڪرار نڪنید ؟؟
اونقدر جدۍ این حرفو زد ڪه دیگہ چیزے نگفتم !
ڪنار یہ پارڪ نگہ داشت !
- هرچند هوا سرده و نمیشہ پیاده شد !!
ولے حداقـݪ ویوش خوبہ
غذا رو داد دستم و بدون هیچ حرفے مشغوݪ خوردن شد!
هنوزم سرفہ میڪرد
و معلوم بود خیلے حاݪ خوبۍ نداره !
تمام سعیم رو میڪردم ڪه بہ آخوند بودنش فڪر نڪنم !!
چون چاره اۍ جز بودن ڪنارش نداشتم !
حالـا دیگہ اون تنہا ڪسے بود ڪه میشناختم !!
بعد خوردن شام رفت سمت خونش
جلوے در نگہ داشت و ڪلیدو گرفت جلوے صورتم !
- بخارے رو زیاد ڪنید ، سرما نخورید !
نگاهش ڪردم
- باز میخواید تو ماشین بخوابید؟؟؟
- نگران من نباشید
من یہ ڪارے میڪنم !
- نہ ! نمیرم !
سرشو گذاشت رو فرمون و نفسشو داد بیرون !
بعدش صاف و محڪم نشست و مثـݪ اڪثر وقتا بدون اینڪه نگاهم ڪنه ، شرو؏ ڪرد بہ حرف زدن
- ازتون خواهش میڪنم !
من امشب چندجا ڪار دارم !
بہ فڪر من نباشید
من همین ڪه میدونم جاتون خوبہ ، امنہ ،
رو آسفالت هم ڪه بخوابم ، راحت میخوابم !
دیگہ چیزے نگید !
ڪلیدو بگیرید !
شبتون بخیر !
نفس عمیقےڪشیدم و بہ در سفید آهنے نگاه ڪردم ...
- ممنونم
شب بخیر ...
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
🔹 #او_را ... (۶۵)
بازم برگشتم اینجا !
همون مڪان امنے ڪه برام مثل یہ قرص آرامبخش عمل میڪنه !
حتے بہتر از اون ...
نہ دیشب براۍ خوابم دست بہ دامن آرامبخش شده بودم و نہ فڪر ڪنم امشب نیازے بہش داشتم ...!
یہ بار دیگہ در و دیوارشو نگاه ڪردم !
هیچ چیز عجیبے نداشت !
هیچ چیزے ڪه باعث آرامشم بشہ
امّا میشد !!!
از اولین بارے ڪه پامو توش گذاشتم حدود بیست و چہار ساعت میگذشت
امّا خیلے بیشتر از خونہ هایۍ ڪه تو بیست و یڪ سال عمرم توشون زندگے ڪرده بودم
برام راحت بود !
نہ تختے بود ڪه مثل پر قو نرم باشہ ،
نہ میز ناهار خورے ،
نہ انوا؏ و اقسام مبل اسپرت و سلطنتے و راحتے ،
نہ استخرے داشت و نہ ...
حتے تلویزیون هم نداشت !!!
امّا با تمام سادگے و ڪوچیڪیش ،
چیزے داشت ڪه خونہ ، نہ بهتره بگم قصر
قصر ما نداشت ...!
و اون چیز ...
نمیدونستم چیہ !!
فڪرم رفت پیش اون
چرا این ڪارا رو میڪرد؟
من حتے برنامہ ے سفرش رو به هم ریختہ بودم
اما ...
واقعا از ڪاراش سر در نمیاوردم !
خستہ بودم! روز سختے رو پشت سر گذاشتہ بودم !
رفتم سمت پتو ها و یڪیش رو روے زمین پہن ڪردم و یڪے دیگہ رو هم ڪشیدم روم !
خیلے جاۍ سفتے بود !!
امّا طولے نڪشید ڪه بہ خواب آرومے فرو رفتم
با دیدن مامان و بابا از جا پریدم !!
چشماے مامان از گریہ سرخ شده بود
و بابا پیر تر از حالت عادۍ بہ نظر میرسید !
آماده بودم هر لحظہ بزنن توے گوشم امّا بغلشونو باز ڪردن ...
یڪم نگاهشون ڪردم و بدون حرفے دویدم طرفشون،
امّا درست وقتےڪه خواستم بغلشون ڪنم
هر دو پودر شدن و روے زمین ریختن !!!
با ترس و وحشت از خواب پریدم
قلبم مثل یہ گنجشک تو سینم بالـا و پایین میپرید و صورتم از گریہ خیس بود ...!
بلند شدم و رفتم سمت ظرفشویۍ و بہ صورتم آب زدم !
واے ...
فقط یہ خواب بود !
همین !
امّا دلم آشوب بود !
ساعتو نگاه ڪردم !
هفت صبح بود ...
فڪر مامان ، بابا و مرجان همش تو سرم میپیچید و احساس بدۍ مثل خوره بہ جونم افتاده بود !
سعے ڪردم بہشون فڪر نڪنم !
با دیدن شعلہ هاۍ بخارے ڪه سعے میڪردن خونہ رو گرم ڪنن ،
یاد اون افتادم !!
حتما تو این سرما ، تا الـان سرماخوردگیش بدتر شده !!
پتوها رو از روۍ زمین جمع ڪردم
همون دمپایۍ هاے آبۍ و زشت رو پوشیدم و رفتم جلوے در
امّا هیچڪس تو ماشین نبود !!
سر و تہ ڪوچه رو نگاه ڪردم اما حتے دریغ از یہ پرنده !
خلوت خلوت بود !
فڪرم هزار جا رفت ...
یعنے این وقت صبح ڪجاست ؟!
نڪنه حالش بد شده !؟
نڪنه اتفاقے براش افتاده !؟
نڪنه ....؟!
با استرس دستمو ڪردم تو جیبم و با دیدن شمارش یہ نفس راحت ڪشیدم
سریع برگشتم تو خونہ و رفتم سمت تلفن !
صداے آهنگ پیشوازش تو گوشے پیچید !
امّا ڪسے جواب نداد !!
دلم آشوب شد ...
بلند شدم و رفتم جلوے در ڪه دیدم با یہ نون سنگڪ ، از سرڪوچہ ظاهر شد !
نفس راحتے ڪشیدم و بہ در تڪیه دادم !
با دیدن من یہ لحظہ سرجاش ایستاد و با تعجب نگام ڪرد !
ولے سریع بہ حالت قبل برگشت و با سر بہ زیرے تا جلوے در اومد !
- سلـام صبحتون بخیر !
چرا اینجایید ؟
- سلـام ...
تو ماشین نبودین ،
ترسیدم !
- ترسیدین؟؟
از چے ؟
- خب گفتم شاید حالتون بد شده ...
دو شب تو این سرما ، تو ماشین ...
- واے ببخشید
قصد نداشتم نگران ... یعنے بترسونمتون ...!
بعد نماز خوابم نمیومد ، ترجیح دادم برم پیاده روے و براے صبحونتون هم نون بخرم !
- دستتون درد نڪنه ...!
ممنون
ببخشید ڪه ...
ولے حرفمو خوردم !
ڪلمہ ۍ"مزاحم" دیگہ خیلے تڪرارے شده بود !
- پس شما هم بیاید داخل! صبحونہ بخوریم ...
- نہ ممنون !
من خوردم !
شما برید تو ، من همینجا منتظرتون میمونم
بعد صبحونتون بیاید یڪم حرف دارم باهاتون !
سرمو تڪون دادم و نون رو ازش گرفتم !
برگشتم تو ، ڪه بستہ شدن صداے در شنیدم !
پشتمو نگاه ڪردم !
نبود !
فقط در رو بستہ بود ...!
نمیتونستم معنے حرڪات عجیب و غریبشو بفہمم!
برام غیرعادۍ بود !!
خصوصاً از اینڪه موقع حرف زدن نگاهم نمیڪرد ، اعصابم خورد میشد !!
هنوز نتونستہ بودم دلشوره ے خوابۍ ڪه دیده بودم رو از خودم دور ڪنم .
یڪم از نون رو ڪندم و سعے ڪردم خودمو بزنم بہ اون راه و مشغول صبحونہ بشم !
اینقدر فڪرم مشغول بود ڪه حتے یادم رفت برم از یخچال چیزے بردارم و با نون بخورم !
هرڪارے ڪردم فڪرمو مشغول چیز دیگہ ڪنم ، نشد ...!
با دو دلے بہ تلفن گوشہ ے اتاق نگاه ڪردم !
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
🔹#او_را ... (۶۶)
ترجیح دادم بہ مرجان زنگ بزنم !
هرچند این وقت صبح ، حتما خواب بود
طول ڪشید تا جواب بده ...
- الـو؟؟
- مرجان
این دفعہ مثل برق گرفتہ ها جواب داد !
فڪرڪرد اشتباه شنیده !!
- الـو؟؟؟؟
زدم زیر گریہ
- ترنم
تویۍ؟؟؟؟
- اره
- تو زنده اے ؟؟
هیچ معلومہ ڪجایۍ؟؟
- میبینے ڪه زنده ام...
- خب چرا گریہ میڪنے؟؟
خوبے تو؟؟
الـان ڪجایۍ ؟؟
- نگران نباش ، خوبم ...
- بگو ڪجایۍ پاشم بیام !
- نہ لـازم نیست !
فقط بخاطر یچیز زنگ زدم !
مامان بابام ...
خوبن؟؟
- خوبن؟؟
بنظرت میتونن خوب باشن؟؟
داغونن ترنم ...
داغونشون ڪردۍ !!
هرجا ڪه هستے برگرد بیا ...
- نمیتونم مرجان
نمیتونم !!
- چرا نمیتونے ؟
میفہمے میگم حالشون بده؟؟
همہ جا رو دنبالت گشتن !
میترسیدن خودتو ڪشته باشے !!
- من از دست اونا فرار ڪردم
حالـا برگردم پیششون ؟؟؟
- ترنم پشیمونن !!
باور ڪن پشیمونن !!
مطمئن باش برگردۍ جبران میڪنن !!
- نہ ...
دروغ میگے
دروغ میگن
اونا اخلـاقشون همینہ !
عوض نمیشن !
- ترنم حرفمو باور ڪن !
خیلے ناراحتن !
اولش فڪرمیڪردن خونہ ے ما قایم شدۍ
اومدن اینجا رو بہ هم ریختن
وقتے دیدن نیستے ، حالشون بدتر شد !
بہ جون ترنم عوض شدن !
بیا ترنم ...
لطفاً
دل منم برات تنگ شده
- تو یڪے حرف نزن
من حتےٰ اندازه یڪ مہمونے شبانہ برای تو ارزش نداشتم !
- ترنم اشتباه میڪنے !!
اصلـاً من غلط ڪردم ...
تو بیا
هممون عوض میشیم !
- نمیتونم ...
نہ ... اصرار نڪن !
- خب آخہ میخواۍڪجا بمونے ؟
میخواے تا آخر عمرت فرارے باشے ؟؟
چیزۍ نگفتم و فقط گریہ ڪردم...
- ترنم ...
جون مرجان
چند ساعت دیگہ سال تحویلہ
پاشو بیا ...
- نمیدونم
بہش فڪر میڪنم ...
- ترنم ... خواهش میڪنم ...
- فڪر میڪنم مرجان ...
و گوشے رو گذاشتم !
انگار غم دنیا تو دلم ریختہ بود
سرمو گذاشتم رو زانوهام و گریہ ڪردم.
صداۍ در ، یادم انداخت ڪه اون منتظرمہ !
با چشماے قرمز در رو باز ڪردم و سعے ڪردم مثل خودش زمینو نگاه ڪنم !
- اتفاقے افتاده؟؟
راستش صداے گریہ میومد !
نگران شدم !
زیر چشمے نگاهش ڪردم
هنوز نگاهش پایین بود !
منم پایینو نگاه ڪردم !
- چیزے نیست !
ڪارم داشتید؟؟
- بله !
میشہ بریم تو ماشین؟؟
سرمو تڪون دادم و رفتم سمت ماشین !
مثل همیشہ رو بہ رو رو نگاه ڪرد و شرو؏ ڪرد بہ صحبت !
- چرا نمیخواید برید خونہ ؟؟
میدونید الـان چقدر دل نگرانتونن ؟؟
لبام قصد تڪون خوردن نداشتن !
بہ بازے با انگشتام ادامه دادم ...!
- حتماً دلشون براتون تنگ شده ...
شما دلتون تنگ نشده ؟؟
یہ قطره اشڪ ، از گوشہ ی چشمم تا پایین صورتم رو خیس ڪرد .
- میشہ ببرمتون پیش خانوادتون ؟؟
اشڪ بعدۍ هم از مسیر خیس قبلے سر خورد
و
سرم تڪون ملـایمے بہ نشونہ ی تأیید خورد ...!
لبخندۍ زد و ماشینو روشن ڪرد .
تو طول مسیر ، تنہا حرفے ڪه زدیم راجع بہ آدرس خونہ بود !
چند دقیقہ ای بود رسیده بودیم
امّا از هیچڪس صدایۍ در نمیومد !
غرق تو فڪر بودم
فڪر مقایسہ ۍ این ویلـاے بزرگ و بدون روح
با اون اتاق ۳۰مترے دوست داشتنے .
تا اینڪه اون سڪوت رو شڪست !
- وقت زیادۍ نمونده !
دوست نداشتم برم !
امّا در ماشینو باز ڪردم !
- شمارمو دارید دیگہ ؟
سرمو تڪون دادم!
- من دوست دارم ڪمڪتون ڪنم
ولے حیف ڪه بد موقعہ !
امیدوارم سال خوبۍ داشتہ باشید !
با لبخند گفتم "همچنین" و پیاده شدم
بہ خونہ نگاه ڪردم
با پایۍ ڪه نمیومد رفتم جلو !
و زنگ رو زدم ...
امّا برگشتم و پشتم رو نگاه ڪردم
هنوز اونجا بود !
دستشو تڪون داد و آروم راه افتاد !
- بلہ ...؟
صداے مامان بود !
رفتنشو نگاه میڪردم !
دوباره استرسم داشت برمیگشت !
- ترنم ... تویۍ؟؟
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
خیلۍوقتمون رونمیگیره رفقا..🌷
╔♡❀✨•••❀•••✨❀♡╗
@Amir_Hossein13
╚♡❀✨•••❀•••✨❀♡╝
•ا﷽ا•
#انس_با_قرآن🍃
+تلاوتقرآنهمراهباترجمه 🌱📖
+صفحه ‹ 57 ›
[سوره آل عمران، آیات 53 تا 61🌸]
♥︎|@Amir_Hossein13|♥️