eitaa logo
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
319 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
↵چہ‌رویــٰاۍ ِ‌قشــنگیہ‌براۍ‌نوڪر‌ببینہ‌‌مـولـٰا‌ش‌ظـُهـور‌ڪرده‍ …!↳ کپی؟باصلوات،فورواردڪن‌فیض‌ببریـم °•خادم‌المهدی•°: @Khadim_313m °•تبادلاتمون•° : @Khadim_al_Mahdi313 ••حــرفـاتـوݧ••🌿📮 https://6w9.ir/Harf_8710498 حرفے‌بود‌در‌خدمتم🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلۍوقتمون رونمیگیره رفقا..🌷 ╔♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╗ @Amir_Hossein13 ╚♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╝
•ا﷽ا• 🍃 +تلاوت‌قرآن‌همراه‌باترجمه 🌱📖 +صفحه ‹ 59 › [سوره آل عمران، آیات 71 تا 77🌸] ♥︎|@Amir_Hossein13|♥️
<🌸🦋> • • تنہایۍ‌را‌با‌گُمنام‌هارا بیشتر‌از‌شلوغـۍ‌مَشہور‌ها‌ دوست‌دارم...🌿؛ ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مـــــادره دیگہ...🙂💔 طاقت نداره دلش پر می زنه واسه شنیدن صدای همون جوونےڪه همه زندگیش بود😭 ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اگرڪسی‌در‌‌جنگ‌شھیدشود‌یڪ‌بار‌شھید‌شده!! اما‌اگر‌ڪسی‌با‌هواۍ‌‌نفس خودش‌بجنگد‌هرروز‌ شھیدمۍشود..((:
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
(:♥️
ماراڪسےنخواست‌توهم‌گَـرنخواستے درگوشمان‌بگوڪه‌بمیریم‌گوشـه‌ای!:)
•غلام‌هـرچـه‌کـه‌باشـد‌به‌کار‌می‌اید• •نظرشدیم‌که‌مجنون‌شاه‌بی‌کفنیم• •جـهان‌همیشه‌فقیر‌است‌در‌برابر‌ما• •برای‌اینـکه‌گــدایان‌خــانه‌حسنیم• ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
آخرین بازدید 1دقیقه پیش در اینستا آخرین بازدید 5دقیقه پیش در تلگرام آخرین بازدید 10دقیقه پیش در واتساپ آخرین بازدید از قرآن رمضان سال پیش!'💔 ... ؟! :/ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
مےدونےچراامامـ‌زمان‌ظهور‌نمےڪنه؟ یڪ‌ ڪلام چون‌من‌وتوجامعہ‌امام‌زمانے نساختیم! امـام‌زمـان(عج)درجامعہ‌ای‌که‌حرمٺ نداره‌نباید‌بیاد!🚶🏿‍♂ هیـچ‌‌ڪارۍنمیخواد بڪنے... فقـط‌خودتودرست‌ڪن . ²ڪلمہ...‌گناه‌نکن!!!
🔹 ... (۷۵) لبخند ملیحی گوشه ی لبش نقش بست و سرشو تکون داد. - آره من میبینمش ! شما نمبینیش؟؟ زیرچشمی نگاهش کردم - فکرکنم بدجوری به سرتون ضربه خورده ! - جدی میگم نمیبینید؟؟ - نه من فقط بدبختی میبینم خدا نمیبینم ! و خدایی رو هم که نمیبینم نمیپرستم ! - خب ... کار درستی میکنید ! ابرومو دادم بالا و سرمو تکون دادم - یعنی چی ؟ منو مسخره کردی؟؟ - نه ، شما گفتید نمیبینمش پس نمی‌پرستمش ! منم گفتم کار درستی میکنید . خدایی رو که نمیبینی که نباید بپرستی !!! نمیفهمیدم چی داره میگه ! رفت سمت ظرفشویی و آستیناشو داد بالا جوراباشو درآورد و شروع کرد به وضو گرفتن . با پوزخند نگاهش کردم و با حالت مسخره کردن گفتم - یعنی تو ... شما ، میبینیدش که این کارا رو میکنید ؟ بعد وضو ، از تو کمد شونه برداشت و رفت سمت آینه همینجور که موهاشو شونه میکرد گفت - بله ، گفتم که ! میبینمش ... شونه رو گذاشت تو کمد و یکی از شیشه های عطرشو برداشت . احساس کردم اونم داره منو مسخره میکنه ! منم با همون حالت ادامه دادم - عه؟ میشه به منم نشونش بدی؟ بوی خیلی خوبی تو خونه پیچید ... بوی گرم و ملایمی که از اسپری و ادکلن های منم خوشبوتر بود ! - من نمیتونم نشونش بدم باید خودتون ببینیدش ! - این چه مزخرفاتیه که میگی اخه ! اه... بس کن ! خدایی وجود نداره ! آستیناشو مرتب کرد و یه جوراب تمیز از کمد برداشت اومد سمتم و قاب عکسو ازم گرفت و با لبخند نگاهش کرد . اینکه نگاهم نمیکرد از یه طرف ... و آرامشش از طرف دیگه داشت حرصمو درمیاورد ! - اگر خدایی وجود نداره پس کی اون مشکلات رو براتون بوجود آورده ؟ با چشمای گرد نگاهش کردم واقعا نمیفهمیدم چی میگه ! سعی کردم پوزخندمو حفظ کنم ! - حتما خدا؟!! لبخند زد - بله ! - وای ... چرا شما اینجوریی !؟ اینهمه تناقض تو حرفاتون ... من دارم گیج میشم ! شماها که همش دم از مهربونی خدا میزنید ... اونوقت الان میگی ... یعنی چی ؟؟؟ کلافه سرمو تکون دادم و رفتم کیفمو برداشتم و برگشتم سمتش - شما خودتونم نمیفهمید چی میگید ! یه عمره مردمو گذاشتید سرکار یه مشت بیکارم افتادن دنبالتون ، فکر کردین خبریه ! ولی در اصل هیچی حالیتون نیست ! هیچی ...! صدام از حد معمول بالاتر رفته بود و از شدت عصبانیت میلرزید . بدون حرفی درو باز کردم و اومدم بیرون . کوچه خلوت بود سوار ماشین شدم و راه افتادم . خبری ازش نشد فکرکنم هنوز با اون لبخند مسخرش داشت زمینو نگاه میکرد !! خیابونا شلوغ بود پشت چراغ قرمز وایساده بودم که نگاهم افتاد به آینه ی جلوی ماشین ! از دیدن خودم وحشت کردم !! زیر چشمم سیاه شده بود و شبیه هیولاها شده بودم !! وای ... حواسم نبود که تو کوچه از ترس گریه‌م گرفته بود ! یعنی تمام مدت جلوی اون با این قیافه بودم ...!؟ حتما اون لبخند مسخرش بخاطر قیافه ی من بود شایدم واسه همین نگام نمیکرد و سرش همش پایین بود !! واییییی ... ترنم ! واقعا گند زدی ! بیشتر از دو ساعت طول کشید تا برسم خونه . باورم نمیشد اینهمه اتفاق مزخرف فقط تو یه روز برام افتاده بود ! اولین کاری که کردم صورتمو شستم بعد یه بسته بیسکوئیت برداشتم و رفتم اتاقم . ♥️|@Amir_Hossein13|♥️