﷽
تقدیم به داغهای بر دل نشسته💔
داغدار کدامتان باشم؟ بر کدامین ستاره گریه کنم؟
ابرم و آسمان به من گفتهست، با دلی پاره پاره گریه کنم
آه ای اشکهای پی در پی! فصل لبخند میرسد؟ پس کی؟
تا دمی گریه بند میآید، باز باید دوباره گریه کنم
خون امواج آمدهست به جوش، ابرها میرسند مشکی پوش
بحر تا نهر سیل اندوه است، در کدامین کناره گریه کنم؟
سوگ بغداد، ورزقان، بیروت، شده جغرافیایمان مبهوت
داغ تاریخ دیدهام، باید، یک سده، یک هزاره گریه کنم
آه این پارههای جان من است؟ یا تن سرخ قهرمان من است؟
غزلم تکه تکه شد بغداد! خواستی چارپاره گریه کنم؟
ماه من در میان مه گم شد، کوه یک شب کنار ده گم شد
میروم سر به شانهی تهران، روی شمس العماره گریه کنم
سیب لبنانیام شدهست انار، زیر هشتاد و چند تن آوار
غم خود را چگونه شرح دهم؟ با کدام استعاره گریه کنم؟
خواست دنیا که پر ملال شوم، خواست از حجم غصه لال شوم
من پر از حرفم و نمیخواهم با زبان اشاره گریه کنم
اشک ما ابتدای طوفان است، سیل مدیون لطف باران است
وای اگر داغدارتر باشم، وای اگر بیشماره گریه کنم
ندبه روزی قیام خواهد کرد، کار غم را تمام خواهد کرد
باید آن روزاشک شوق شوم، هر اذان، هر مناره گریه کنم
فائزه امجدیان
🆔 @Amjadiyan_Faezeh
﷽
ما کیستیم؟ رود به طوفان در آمده
شمشیرهای فاتحِ از خیبر آمده
ما کیستیم؟ آنکه نکردهست پا به پا
گاهِ نبرد نیزه و سر، با سر آمده
در عصر لال بودن دنیا خوشا به ما
ماییم حرف تازهی از حنجر آمده
تقدیر ما قبیلهی گلها شهادت است
گل در شب گلاب شدن، پرپر آمده
باری! شهید میشود و ناامید نه
هر کس میان معرکه با حیدر آمده
ما اشتیاق تا به ابد زنده بودنیم
ما را که گفته است که دنیا سرآمده؟
فصل عذاب میرسد آخر، صبور باش!
قوم هزار مرتبه پیغمبر آمده!
فائزه امجدیان
🆔 @Amjadiyan_Faezeh
﷽🖤
خاک است و چقدر محترم خواهد شد
سنگ است ولی سنگ حرم خواهد شد
آن دل، دل غافل که سپردیم به تو
یک روز خیابان ارم خواهد شد
فائزه امجدیان
🆔@Amjadiyan_Faezeh
﷽
خبر این بود: و آتش صهیون نیمه شبی به چادر آوارگان در بیمارستان شهدای الاقصی حمله کرد...
خون بسیار چکیدهست، خدا رحم کند
خبری داغ رسیدهست، خدا رحم کند
آه آرام خبر را برسانید به ما
قوم ما رنج کشیدهست، خدا رحم کند
نصف شب شعله به گیسوی درخت افتاده
غنچه از خواب پریدهست، خدا رحم کند
آتش از دست درختان تبرخوردهی باغ
سیب دلخون شده چیدهست، خدا رحم کند
باد، خاکستر آغشته به خون آورده
پیکر چند شهید است؟ خدا رحم کند
کودکی شوک زده از حملهی آتش شده است
وسط شعله چه دیدهست؟ خدا رحم کند
و زنی -گرچه جوان است- زمین میافتد
قامت صبر خمیدهست، خدا رحم کند
غزلم سوخت، دلم سوخت، خبر سوزان است
خبر اینبار قصیدهست، خدا رحم کند...
فائزه امجدیان
🆔@Amjadiyan_Faezeh
آه آهسته خبر را برسانید به ما
قوم ما رنج کشیدهست، خدا رحم کند...
#یحیی_سنوار 💔
🆔@Amjadiyan_Faezeh
﷽
" وَ سَلامٌ عَلیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَموتُ و یَومَ یُبعَثُ حَیًّا " ۱۵ مریم
نور بودی، چشم در چشمان ظلمت ایستادی
کوه بودی، گاهِ طوفان، با صلابت ایستادی
بر دلت داغ هزاران کوه دیگر بود اما
مثل یک آتشفشان پرحرارت ایستادی
مرد میدان! زخمهایت میدهد این را گواهی
بینهایت تیر آمد، بینهایت ایستادی
رفتی آنسوی زمان، آینده را بیدار کردی
با تنی مجروح وقتی چند ساعت ایستادی
آه ای زیتون خان یونس! بخوان سرسبزیات را
سبز ماندی، سبز رفتی، سبزقامت ایستادی
شاخههایت در میان خارها پیچید و گل داد
کوری چشم اسارت، باطراوت ایستادی
نام تو یحییست، یحییها نمیمیرند هرگز
مرگ تسلیم تو شد، تا روی پایت ایستادی
از تو ای اسطورهی با ما معاصر! مینویسم
مینویسم در فراسوی شهامت ایستادی
ای حماسیتر از اوج داستانهای حماسی
ای که تا پایان سرخ این روایت ایستادی
کیستی ای در حصار مرگ، نامیرا و زنده؟
کیستی ای آنکه هنگام شهادت ایستادی...؟
فائزه امجدیان
#یحیی_سنوار
#شهید_القدس
🆔@Amjadiyan_Faezeh
هدایت شده از ایران همدل
📣 #شعر_همدلی | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان
«أنفِقوا مِمّا تُحِبّون» باز معنا میشود
بیگمان معنای آن «إنّا فَتَحنا» میشود
دورم از میدان ولی آهنگ رفتن میکنم
رهبری دارم که با او راه پیدا میشود
پیش روی ماست میدان و جهادی تازهتر
میشود رزمنده باشی، حکم امضا میشود
مثل بانویی که گردنبند خود را هدیه کرد
با همین انفاقها حتما گره وا میشود
مال و دارایی که چیزی نیست، ما جان میدهیم
قطرههای همدلی، طوفان الاقصی میشود
ابر باش و قطرهای بر آتش دشمن ببار
قطره قطره جمع ما یک روز دریا میشود
«أنفِقوا مِمّا تُحِبّون» را بیا معنی کنیم
لشکر صاحبْ زمان دارد مهیا میشود
✍️ شاعر: فائزه امجدیان
🔹۱-جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت:
6037998200000007شماره شبا:
Ir320210000001000160000526کد دستوری: #14* پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 🔸۲- برای اهدای طلا و جواهرات ارسال عدد ٢ به
3000222🔹۳- کمکهزینهٔ سرپرستی از خانواده های آواره لبنانی و فلسطینی ارسال عدد ۳ به
3000222📣 راوی همدلی باش! 👇 @iranehamdel_contact
ماه در دست(فائزه امجدیان)
📣 #شعر_همدلی | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان «أنفِقوا مِمّا تُحِبّون» با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
شعری برگرفته از سفرنامه آقای یامینپور به لبنان که نوشته بود:
«میگوید اینها تا بهحال دست کم سه بار خانهشان را از نو ساختهاند. آن جنوبی حتی همین چند ماه پیش همان موقع که در حیاط خانهاش قلیان میکشید و به در و دیوار خانهاش نگاه میکرد نقشه جدید خانه را در ذهنش کشیده؛ با خودش گفته "اگر دفعه بعد اسرائیل خرابش کرد، اینبار اینطور میسازمش!"»
#یادداشتهای_بیروت
🕊🕊🕊🕊
من از غمهای خود، بال و پر پرواز میسازم
دلم را بشکنی با تکههایش ساز میسازم
اگر دستی بچیند ساقهام را باز میرویم
اگر پایی بکوبد خانهام را، باز میسازم
برای داستان خویش، پایانی نمیبینم
اگر ویران شوم هر بار، از آغاز میسازم
درخت باغچه، دلتنگ گنجشکان نمیماند
که از فردا حیاط خانه را دلباز میسازم
تمام خانه را آجر به آجر شعر میخوانم
تمام خانه را این بار با آواز میسازم
بیا با منجنیقت شعلهباران کن جهانم را
گلستان میشوم در آتشت، اعجاز میسازم
منم ققنوسِ در افسانهها، با تب نمیسوزم!
منم صبحی سراسر روشنا، با شب نمیسازم!
فائزه امجدیان
🆔 @Amjadiyan_Faezeh
﷽
❤️🩹و چهل روز از زندهتر شدنش گذشت...
پایان ندارد راه، «بسم الله» زندهست
خون داده این امت ولی خونخواه زندهست
زیتونتباری که از آغوش درختان
دست تبر را میکند کوتاه، زندهست
ای رود سرگردان نمانی! راه پیداست
ای راه ناپیدا نباشی! ماه زندهست
ما بیگمان آهی گریبانگیر هستیم
آیینه را کشتند اما آه زندهست
برخیز، برخیز و یهودا را خبر کن
یوسف نمیمیرد درون چاه، زندهست!
سبز است، نامیراست، حتی بین آتش
سروی در آغوش شهادتگاه زندهست
شیطان به رقص آمد که «نصرالله» رفته
قرآن به حرف آمد که «حزب الله» زندهست
فائزه امجدیان
پ.ن: با احترام به استاد عزیزم خانوم اعظم سعادتمند که ایشون هم شعری با همین ردیف و قافیه سروده بودند و البته من در جریان نبودم و بعد از سرودن شعر ایشان را دیدم🌷
🆔 @Amjadiyan_Faezeh
﷽
❤️🩹برای سالگرد آسمانی شدن برادرم...
سلام ای که پس از رفتنت پرندهتری
قرار بود مرا هم به آسمان ببری
سلام همقفس روزهای در تبعید
بنا نبود که بی من از این قفس بپری
به فصل کوچ رسیدی و کوچهها دیدند
که از جهانِ هیاهو چه ساده میگذری
به آسمان برو! اینجا پر از زمینگیریست
سفر بخیر و سلامت، پرندهی سفری!
نشستهای لب ایوان آسمان و به من
برادرانهتر و شاعرانه مینگری
بهانهگیر شدم مثل کودکیهایم
که ماه و خوشهی پروین برای من بخری
میان این همه دلتنگی ملال آور
دلم خوش است که از من هنوز باخبری
مبارک است شب دل به آسمان زدنت
شنیدهام که تو در آن جهان پرندهتری...
فائزه امجدیان
ممنون میشوم فاتحه و صلواتی میهمان کنید🌹
🆔 @Amjadiyan_Faezeh