فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 آخرین نصیحت مادر قبل از پرواز و پاسخ آقامصطفی بعد از ۲۲ سال هنگام بازگشت
🌴 به بهانه سالروز شهادت l مثل #چمران بمیرید
🔹امام خمینی(ره): مثل چمران بمیرید...
🔹مقام معظم رهبری: باید دنبال پرورش چمران ها بود...؛ مرحوم شهید چمران حقاً یک نمونه و مظهری بود از آن چیزی که انسان دوست میدارد تربیت جوانان ما و دانشگاهیان ما به آن سمت حرکت کند
❤️ دست نوشته هایی از مناجات شهید چمران:
💢 ای زمین تو شاهدی که خون از بدنم جاری بود و با خاکهای پاک تو گلی گلگون بوجود آورده بود، احساس میکردم عاشورا است و من در حضور حسین(ع) میجنگم و او چابکی و زبردستی مرا تحسین میکند و از تپش بی پایان من، و قربانی شدن در بارگاه عشق آگاهی دارد
❇️ من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راهش تحمل کرده است پاداش میدهد وارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است و میبینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است..
#شهید_چمران #دهلاویه
#سی_یکم_خرداد۱۳۶۰
#اتحادیه_عماریون
💎 @Ammar_noghtezan
Panahian-Clip-ShahidChamran.MP3
1.44M
📗رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست!
🔻روایتهایی از خاطرات شهید مصطفی چمران
#شهید_چمران
🎤استاد پناهیان
@Ammar_noghtezan
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
---------------------------
هم میتوان دانشمند بود ،
هم عارف ، هم مجاهد و هم شهید شد.
راهی که مصطفی #چمران نشانمان داد.
🌷۳۱ خرداد سالروز شهادت سردار رشید اسلام #شهید_مصطفی_چمران را با ذکر صلوات گرامی میداریم 🌷
#شهید_چمران
@Ammar_noghtezan
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#تلنگــرانـــہ💥
⭕️ #شهید_چمران:
✍️توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود. سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد.
رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم.
🔺 اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم اما روحم شفا پیدا کرد...
@Ammar_noghtezan
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
⭕️ به شوخی به یکی از دوستانم گفتم:
من 22 ساعت متوالی خوابیده ام!
گفت: بدون غذا؟
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم:
گفت: بدون نماز؟
و این گونه خدای هرکس را شناختم!
#شهید_چمران
شادی روحشان صلواتی هدیه کنید.
👤مُحَمّد نُصوحی
⭕️ #شهید_چمران همه ویژگیهای روشنفکری اعم از درس خواندگی،غرب رفته گی،علم گرایی،آزادی خواهی و تحول خواهی را داشت اما با گرایش به عرفان،دوری از زخارف دنیا و جهاد #اسلام_روحانیت را جایگزین #اسلام_روشنفکری کرد و تحولی بزرگ در مسیر روشنفکري ایران از صدر مشروطه تا کنون ایجاد کرد
#دهلاویه
👤 عبدالله گنجی
✍🏻امام خمینی در وصف #شهیدچمران: چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد
💐شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.... 1 تیرماه 60
💠 معجونی به نام #چمران و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین"یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هستهای به شمار میرود. یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهندهی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آرپیجی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش میدهد. این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و ایمان قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست میآید به نام #چمران... معجونی که با وجود او تضاد بین سنت و مدرنیته میشود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم میشود حرف خندهدار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل میکند و میشود نمونهی بارز یک استاد و #دانشمند_بسیجی....
💥 قسمتی از نیایش شهید چمران: "من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد."...👌
✳️اولین هدیه ی #شهید_چمران به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچهها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش میکرد تا ارتباط مرا به بچهها نزدیک نماید. من در #سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه میشدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیهای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: غاده جابر، همسر شهید چمران
#چمرانم_آرزوست
💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت میبری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست....
💥 به قول #شهید چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد... و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد....
🌷ابتکار #شهیدچمران
💥 وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!!! 😂 یادگاران، جلد1، کتاب شهید چمران، ص 52
🌷خدای بچه ها که بیدار است🌷
✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیداراست...👌در برخوردش با بچهها میدیدم که با دقت و توجه ویژهای #مراقب روحیه آنهاست و با هر کس مطابق روحیهاش صحبت میکند.
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصرکاوه
🔴 از سرنوشت همسراول و فرزندان چمران چه خبر؟
🔻لحظات انتخاب بین ایدئولوژی و عشق!
🔹یکی از سختترین و دردناکترین مقاطع زندگی #شهید_مصطفی_چمران، ماجرای جدایی او از همسر اول و فرزندانش است. تامسون پذیرفته بود برای ازدواج با مصطفی، نام خود را به "پروانه" تغییر دهد که پروانهوار بدور شمع وجود مصطفی بسوزد.
🔹حاصل این ازدواج یک دختر و سه پسر بود.(روشن، رحیم، علی و جمال) جمال، پسر کوچک ۴ ساله در استخر خانه پدری پروانه غرق شد. مصطفی تا مدتها برای او سوزناک شعر میسرود و گریه میکرد. پروانه بخاطر جنگ داخلی لبنان و شرایط جنگی و بلد نبودن زبان عربی و عقب افتادن بچهها از مدرسه، مجبور شد چمران را ترک کند.
🔹مصطفی اما ایدئولوژی و مبارزه با صهیونیستها را به عاطفه و عشق زن و بچه ترجیح داد و در جنوب لبنان ماند. او تا فرودگاه اشک میریخت و زارزار گریه میکرد تا پروانه و بچهها را به فرودگاه برساند.
🔹برخی میگویند پروانه(تامسن)دختر یتیمی بود که توسط یک زوج پولدار بزرگ شد. بعد از فوت پدر و مادر پروانه، او با بچههایش به سختی میافتند. سختی زندگی باعث شد تا بچههای چمران هر کدام در گوشه ای از آمریکا مشغول به کار شوند و از تحصیلات عالی عقب بیافتند.
🔹بعد از شهادت چمران، هیچ خبری از زن و بچههایش نشد بجز اطلاعات پراکنده. به نظرم وزارت خارجه کشورمان در حق همسر اول و فرزندان چمران جفا کرد. پیگیری وضعیت و تامین معیشت آنها حداقل کاری بود که میتوانست انجام دهد. برخی میگویند پروانه از دنیا رفته اما بچه ها ازدواج کردند و خود فرزنددار شدند.
🔹نمی دانم؛ شما را نمی دانم؛ من اما هر وقت بیاد این گوشه از داستان زندگی #شهید_چمران میافتم که چگونه مجبور شد بین "ایدئولوژی و مبارزه" با "عشق و خانواده" یکی را انتخاب کند و چه دردهای کشید ناخودآگاه به گریه میافتم، قلبم می سوزد و چشمانم دریا میشود.
🔹اگرچه چمران میان این سوز و دردها رشد و در آسمان عرفان پرواز کرد و به معشوق خود رسید اما ماها باید بدانیم چه خونهایی برای این انقلاب ریخته شده و چه عشقهایی از هم گسسته و چه خانوادههایی برای ادامه حیات مبارزه، متلاشی شده و چندصدهزار بچه در این راه یتیم شدند؟ ما چه کردیم و کجا ایستادهایم؟
پ.ن۱: کاش مستندسازان ما روی زندگی چمران خاصه وضعیت خانواده آمریکایی وی تحقیق و بررسی میکردند.
پ.ن۲: راستی شما اگر بودید ایدئولوژی و مبارزه را انتخاب می کردید یا عشق و خانواده را؟
✅ #داود_مدرسی_یان
± راستی ڪه معجزه است!
من پای از گلیم هستی فــراتر مینهم،
تا آنجا که فقط روح و دل حکومت دارند پیش میروم...🌾
تا بہ ملاقات خدایِ خویش نائل آیم.
خوش دارم که در این سفر تنہا باشم
تا در خلوت تنهـــــایی،
قلب خود را نمازگاه ذات اقدسش کنم...🏝
#شهید_چمران
📌 نقل از همسر #شهید_چمران:
یک هفته مادرم در بیمارستان بستری بود.
مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامانم که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد.
من گفتم: «برای چی مصطفی؟»
گفت: دستی که این همه به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر میکنی؟ خب این که #مادر خودم بود، مادر شما که نبود!
گفت: «دستی که به مادرش خدمت کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ فردی خیر نخواهد داشت من از شما ممنونم که با این همه محبت و #عشق به مادرتان خدمت کردید.»
هیچ وقت فراموش نکردم خدمت به مادرم انقدر برای او ارزشمند بود.
📙 برگرفته از کتاب همسرداری سرداران شهید
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ایران
@Ammar_noghtezan