#راننده_تاکسی_خانم_رو_سوار_کرد
میگفت سوار يه تاكسى شدم ، صد متر جلو تر يه خانم با #آرایش غلیظ كنار خيابون ايستاده بود ، راننده تاكسى بوق زد و #خانم رو سوار كرد
چند ثانيه گذشت راننده #تاكسى به خانم گفت چقدر #رنگِ رُژتون قشنگه ، لباتون رو برجسته كرده. مسافر سايه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پايينُ و لباشو داخل آينه نگاه کرد
خانم مسافر گفت واقعاً؟ راننده تاكسى خنديد و دست چپِ خانم #مسافر رو گرفت و نگاه كرد . راننده گفت با رنگِ لاكتون #سِت كردين؟ واقعاً كه با سليقه هستید ، تبريك ميگم
خانم مسافر گفت ممنونم چه دقتى دارین شما ، معلومه آدمِ #خوش_ذوقى هستين . تلفنِ همراه من زنگ خورد و اون دو نفر هم گرمِ حرف زدن بودن
موقع پياده شدن راننده كارتش رو داد به خانم مسافرُ گفت هرجا خواستى برى ، اگه #ماشين خواستى زنگ بزن به خودم . خانم مسافر هم #كارت راننده رو گرفت و رفت
این رو تعريف نكردم كه بخوام بگم خانم مسافر #مشكل_اخلاقى داشت يا راننده تاكسى . توی اين چند دقيقه ممکنه کمتر کسی از ما به ذهنش رسيده باشه كه راننده ى #تاكسى هم يك خانم بود
همه ما با تصوراتی كه توی ذهنِ خودمونِ داریم #قضاوت ميكنيم
مواظب باشیم ازقضاوتها━