#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال سلام امروز آقایی حدود ٢۵ ساله رو دیدم که از کنار مادر و دختری رد می شد. مادر محجبه بود و دخترک حدودا شش، هفت ساله ما موهای بلند که خیلی به چشم میومد. اون آقا به خانمه گفت اگه یه روسری هم سر دخترتون کنید خیلی خوبه خانم گفت باشه و همون لحظه روسری سر دخترش کرد👌 آقا هم تشکر کرد. 💥از اینکه شاهد امر به معروف #اثرگذار یه آقا بودم که هم جوون بود هم ظاهر مذهبی نداشت، اینقدر به وجد اومدم که خواستم با شما هم در میون بذارم ☺️ #بی_تفاوت_نباشیم #خاطرات_امر_به_معروف نظرتون رو درباره این خاطره ارسالی برای ما بفرستین: @ensan_mosleh @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال سلام علیکم سوار اتوبوس بودم، دو سه تا دختر محصل دبیرستانی مقنعه ها رو در آورده بودن... بهشون آهسته تذکر دادم، با شکل بدی نگاهم کردن 😒 دوباره گفتم دختر قشنگم مقنعه ات رو سرت کن باز هم بی محلی و نگاههای متعجب مسافران 😐 دخترم گفت مامان ولش کن چیزی نگو فایده نداره...! در حال پیاده شدن رفتم سراغ راننده گفتم سه تا دختر خانم محصل، آخر اتوبوس کشف حجاب کردن راننده با خستگی تمام نگاهم کرد... گفتم من تذکر دادم رعایت نکردن، گفتن به راننده بگین... پسرای محصل و جوان هم هاج و واج نگاه میکردن 🙄 راننده، اتوبوس رو نگه داشت و پنج دقیقه با صدای بلند داد زد 🗣 که روسری هاتون رو سرتون کنید مسافران معذبند! بعد هم دوباره گفت، دوتاشون سرشون کردن 😅 دیدم مسافرا دارن بهشون میگن راننده با شماست... برای بار سوم هم گفت ولی یکیشون آخر سرش نکرد و بهتر بود راننده پیاده اش میکرد حتما! 📣 حالا یه پیشنهاد؛ برای #تشویق و #تشکر از این راننده و اینکه اتوبوسرانی هم تشویق بشه برای تذکر به راننده ها برای امر به معروف ⬅️ لطفا همه زنگ بزنید به اتوبوسرانی مشهد و از راننده خط ۲۳ کد ۲۰۲۹تشکر کنید بخاطر این کار خوب و احترامی که به محجبه ها گذاشت و ارزش قائل شد و بی تفاوت رد نشد 👏 #بی_تفاوت_نباشیم #خاطرات_امر_به_معروف #همه_آمر_به_معروفیم ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🌴🍀نظرتون رو درباره این خاطره ارسالی برای ما بفرستین: @ensan_mosleh ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال #خانم_آمر سلام امروز برام یک اتفاقی افتاد خیلی جالب بود. در حال پیاده روی و توی فکر بودم، یه دفعه چشمم به مادر و دختر بی حجابی افتاد... رفتم جلو بهشون سلام کردم همینکه خواستم تذکر بدم... دختر که حدود ١۵ سال داشت گفت اتفاقا الان داشتیم در مورد حجاب فکر میکردیم خانم، شما یهویی جلوی ما سبز شدی 🤗 یه گیره روسری بهش هدیه دادم دیدم قشنگ شال رو سرش کرد. گفتم ببین چقدر خانم شدی! 😌 مادرش هم حجابش رو رعایت کرد بعد از کلی حرف، ازم تشکر کردند. خیلی حال خوبی پیدا کردم. قبل از تذکر، اصلا فکرش رو نمیکردم اینطوری تموم بشه 😍 #بی_تفاوت_نباشیم #خاطرات_امر_به_معروف #همه_آمر_به_معروفیم ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🌴🍀نظرتون رو درباره این خاطره ارسالی برای ما بفرستین: @ensan_mosleh ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال #خانم_آمر عکس پروفایل خانمی رو بدون حجاب دیدم. فکر کردم کمی متفاوت تذکر بدم تا اثرگذار باشه 😎 این متن رو براش فرستادم 👇 🌷محمد علی کلی، قهرمان مشت زنی جهان خطاب به دخترش میگه؛ ✨حنا! هر چیـزِ ارزشمندی که خدا در این جهان آفریده، مخفی است و دستیابی به آن دشوار!✨ 💫الماس کجا یافت میشه؟ الماس در اعماقِ زمین و جاییه که پوشیده و محفوظه. 💫مروارید کجا یافت میشه؟ مروارید در اعماق اقیانوس و در دلِ صدفی زیبا، پوشیده و محفوظه. 💫طلا کجا یافت میشه؟ طلا در اعماقِ معدن و در جاییه که پوشیده از چندین لایه سنگه. 🍃 برای دستیابی به این چیزها باید سخت کوشید. 🌸«حنا! بدنِ تو مقدسه، تو بسیار #ارزشمندتر از الماس و مرواریدی و تو هم باید #محفوظ باشی ...» ----------------------- بعد از دو روز دیدم عکس باحجاب خودش رو پروفایل گذاشته 😌 #بی_تفاوت_نباشیم #خاطرات_امر_به_معروف #همه_آمر_به_معروفیم ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🌴🍀نظرتون رو درباره این خاطره ارسالی برای ما بفرستین: @ensan_mosleh ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال #خانم_آمر سلام وقت بخیر یه خاطره دارم از امر به معروف و نهی از منکر.. سال ۹۸ برای اولین بار مشرف شدیم به حرم امام حسین ع. من 🧕و همسری و پسر۱۰ ساله م و دختر۲ساله م تو بین الحرمین روبروی درب ورودی حرم حضرت ابوالفضل ع یه کتابخونه است اونجا نشسته بودم. دوتا خانم جوان ایرانی یه زیر انداز پهن کردن نشستن واسه خوردن صبحانه. چندتا خانم عراقی هم در چند متری اون خانم ها نشسته بودن و مشخص بود که در مورد اون دو خانوم ایرانی حرف میزدن چون مرتب به اون ها اشاره میکردن و میخندیدن...! هر از چند دقیقه هم یه چیزی خطاب به اون دو خانوم میگفتن اما بندگان خدا عربی متوجه نمیشدن. 🤔 اون دو تا خانم وسایلشون رو جمع کردن که برن باز خانم های عراقی دست بردار نبودن مدام اشاره میکردن به خانم ها و روی زمین. اون خانم گیج و مبهوت که منظورشون چیه 🙄تا اینکه خانم عراقیه گفت مانی خمینی و اشاره کرد روی زمین زیر پاهای دو خانم ایرانی و بعد شروع کردن به خندیدن!! اینجا بود که هم من هم اون دو خانم ایرانی متوجه شدیم تو این مدت داشتن بندگان خدا رو دست مینداختن و مسخره میکردن😔 حقیقتا من به تازگی شروع به حفظ قرآن کرده بودم و خیلی به زبان عربی آشنایی نداشتم .با خودم گفتم اینطور نمیشه از کنار این مسئله گذشت! صبر کردم اون خانم عراقی که خانم ایرانی رو مسخره کرده تنها شه!! قصد رفتن کرد تنها شد، رفتم جلو مودبانه سلام کردم دست و پا شکسته اینجور حرف زدم... سلام علیکم انا ایرانی، انت عراقی ایرانی و عراقی عقد اخوت 🤝 و آیه ۱۱ سوره مبارکه حجرات رو واسشون تلاوت کردم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ...» به محض شنیدن صحبت های من بنده خدا خیلی منقلب شد شروع کرد به گریه کردن و یه چیزایی گفت که کامل متوجه نشدم! گویا عزیزی داشته که در جنگ ایران و عراق از دست داده... خلاصه سرتون رو درد نیارم! اول خانم عراقی و بعد تک تک بچه هاش برای روبوسی سمت من اومدن، منم اونها رو در آغوش گرفتم. خودم فکر میکنم اون موقع این امر و نهی، زکات حفظ قرآنم بود 😌 #بی_تفاوت_نباشیم #خاطرات_امر_به_معروف #همه_آمر_به_معروفیم ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🌴🍀نظرتون رو درباره این خاطره ارسالی برای ما بفرستین: @ensan_mosleh ⚡️⭐️🌟⚡️⭐️🌟 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال با سلام. من🧕 یه #خاطره از امر به معروف و نهی از منکر دارم. یه بار رفتم دندانپزشکی، منشی به جای روسری، کلاه گذاشته بود! وقتی اومدم خونه زنگ زدم بهش با #زبان_نرم گفتم شما مثل خواهر من هستید چون #دوستتون💕 دارم بهتون میگم #خدا تو قرآن فرموده #حجابتون رو پیش نامحرم رعایت کنید. خانمه خیلی هم از من #تشکر کرد و خداحافظی کرد 😊 #ما_اثرگذاریم #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال #خانم_آمر دیروز صبح زود همراه دو نفر از دوستان از پارک بزرگی عبور می کردیم. خانمهایی رو در حال پیاده روی و ورزش دیدیم که بی حجاب بودند😓 همینطور که از کنارشون رد می شدیم محترمانه و با صلابت تذکر می دادیم... جالب بود؛ هیچ واکنش بدی ندیدیم حتی در مواردی که خانم مکشفه همراه یک آقا بود بعضیا که همون لحظه شال رو سرشون می‌کردند🙂 از اینکه در حد فرصت محدودی که داشتیم به تکلیف مون عمل کردیم، به خصوص اثرگذاری تذکرمون رو هم دیدیم خیلی حس خوبی داشتم. 😌 #یا‌راهی‌خواهم‌یافت #یا‌راهی‌خواهم‌ساخت 🥰 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال سلام وقتتون بخیر میخواستم تجربه ای از امر به معروفم رو بگم🧔‍♂ همینطور که در خیابان حرکت می‌کنم به خانمهایی که شالشون افتاده میگم خواهرم شالتون افتاده! با یه لحنی که انگار من میدونم شما عمداً ننداختی و خودش افتاده😅 نتیجه خوبی داره👌 تقریبا ۷۰ درصد بدون هیچ جوابی یا با گفتن ای وای خوب شد گفتی(به مسخره) سر می‌کنن و میرن. ۳۰ درصد باقی مونده هم یا اصلا جواب نمیدن و اهمیتی نمیدن یا فقط میگن به توچه، همین! به همین راحتی امر واجب خدا رو احیا می‌کنیم🌸 ان شاءالله خدا توفیقات فراوان به همه مون عطا کنه. یا علی مدد @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال #خانم_آمر سلام. این #خاطره رو میگم تا #تلنگری برای همه مون باشه و ببینیم چرا کار امر به معروف به اینجا رسیده...😥 امروز توی مسیرم دو تا دختر رو دیدم که مقنعه سرشون نبود. توی ایستگاه اتوبوس نشستن. قبل از اینکه بهشون برسم دیدم یه روحانی و یه خانم محجبه، ساکت از کنارشون رد شدن...😔 به دخترا گفتم قشنگای من، مقنعه تون رو سرتون کنید یکی شون گفت چشم بعد سریع رفتم که به حاج آقا برسم... احوالپرسی کردم و گفتم شما به خانم هایی که بی حجاب بودن تذکری ندادین درسته؟ گفتن نه! گفتم خوب حاج آقا این کار میشه تایید گناه!! وظیفه ما امر به معروفه. حاج آقا گفتن امر به معروف رو با انزجار از گناه میشه انجام داد من اخم کردم اما اونها توجهی نکردن! 🙄 گفتم اصلا اونها اخم شما رو دیدن؟! بعدشم اینجا باید تذکر بدیم. کلام رهبر انقلاب اینه که بگویید و بروید. حاج آقا گفتن : امر به معروف شرایطی داره، باید تاثیر داشته باشه... در این شرایط ممکنه اونها به تذکر توجه نکنن یا برخورد بدی بکنن... حکومت باید جلوی اینها رو بگیره😕 گفتم شرایط امر به معروف چیه؟ احتمال تاثیر که هست. حکومت به جای خود، اما ما هم باید تکلیف خودمون رو انجام بدیم. گفتن باید به اینها بی اعتنایی کرد گفتم سکوت روحانی یا محجبه در برابر گناه، بی اعتنایی محسوب نمیشه، بلکه تایید گناهه! در همین حین یه دختر که کشف حجاب کرده بود از کنار ما رد شد بهش تذکر دادم، گفت چشم و شال رو سرش کرد👌 به حاج آقا گفتم دیدین الان من تذکر دادم این خانم قبول کرد. ما باید وظیفه خودمون رو انجام بدیم. آخرش حاج آقا گفتن من حرف شما رو قبول دارم شاید هم قصوری صورت گرفته😅 حالا میخواستم بگم امر به معروف مؤمنین و بیتفاوت زدایی رو جدی بگیریم. دلمون برای مومنین بیتفاوت هم بسوزه و به اونها هم تلنگر بزنیم که امر به معروف کنن تا یه وقت آش نخورده و دهن سوخته نشن! 🙂 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال «بسم رب الشهدا» سال ۱۴۰۲ بود که در شیراز شهر جدید صدرا پارک زیبا و سر سبزی به نام اکو پارک برنامه چهارشنبه های طلایی که در بحث عفاف و حجاب بود برگزار کرده بودیم ،البته خواهران برنامه رو برگزار می‌کردند بنده هم به عنوان پشتیبان و همکار آنجا حضور داشتم .خواهران میزی با تجهیزات معنوی ،شکلات و شیرینی و چای و غیره تزیین میکردند و از رهگذران استقبال و پذیرایی میشد .و به خانمهایی که حجاب داشتند تشکر و هدیه ای تقدیمشان میشد و به خانم های بی حجاب هم پذیرایی و گفتگویی میشد و قبول می‌کردند که حجابشون رو رعایت کنند .و به عنوان هدیه یک سال یا شیشه سر بسته که معمولا وصیت نامه شهدا و تربت کربلا داخل اون بود بهشان هدیه داده میشد.منم از این شیشه ها خوشم آمد و یکی را در جیبم گذاشتم که به رسم یادبود به منزل ببرم.زمانی که برنامه تمام شد و وسایل را جمع آوری کردیم، داخل پارک قدم میزدم که خانم خیلی بدجور بی حجابی دیدم و به طرف خانم رفتم و گفتم:سلام کاکو خوبید؟

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال دیروز وقت دکتر داشتم همش همه جا رو نگاه میکردم... 🧕 مانتو کوتاه نبود دیگه ...با بلوز و شلوار می‌گردن 😢 روسری دیگه عقب نرفته... کلا روسری ندارن 😔 خیلی خیلی ناراحت شدم 😔😔 با خودم فک کردم که دیگه کار از کار گذشته... دیگه وقتی کسی خودش دلش میخواد همه ببیننش، اینو چطوری میشه با گفتن و تذکر و ...جمع کرد؟! رسیدم مطب خیلی شلوغ بود، دو روز قبل وقت گرفته بودم ولی منتظر شدم یک ساعتی ... مطب ۳ تا اتاق داره؛ مخصوص پزشک، مخصوص تزریق و کارهای زیبایی و فلان که همه کاره اش یه خانوم هست میشناسه منو ... رفتم پیشش گفت الان میام فقط ۴۵ دقیقه اینا باید منتظر بمونی گفتم چشم، ولی بیرون که نمیشه سالن هم من تنهام کلی آقا هست، خجالت میکشم همینجا می مونم. گفت برو اون گوشه رو صندلی بشین گفتم چشم. یه خانوم که اتفاقا موهاشم بیرون بود و مانتو هم تا زانو، برای تزریق آمپول اومده بود یهو دیدم رفت در رو بست بعد بهم گفت در باز میشه نگرانم! این نگران بودنش دلم رو کلی جلا داد😍 کلی خوشحال شدم از نگرانیش 😊... خیلی داغون رسیده بودم مطب...😕 گفتم من در و قفل کردم کسی نمیاد خیلی آروم شد ...😊 بعد یه خانومی اومد از اتاق که همراه بود برای خواهرش. یکم حرف زدیم رسید به لاک و ...که دستش زده بود! گفت: درس میخونی گفتم بله. گفت چی؟ گفتم حوزه. گفت سخته بابا! تا دید طلبه ام سوال پیچم کرد...در مورد لاک و کاشت و... گفتم باز شما لاک زدی میتونی با یه لاک پاک کن چیزی پاک کنی و غسل و وضو بگیری... هر چند اونم نباید نامحرم ببینه 😊 بعضی‌ها کاشت میکنن کلا هیچیشون صحیح نیست!! گفت :آقای فلانی... (اسم یه مرجعی رو برد) اجازه دادن😳😐☹️ اصلا دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوااااار 😣 گفتم :نه بابا اصلا هیچ کدوم از مراجع همچین اجازه ای ندادن! گفت :نمیدونم جبیره و فلان 😕 گفتم :اون برای زمانی هست که عمدی در بوجود آوردن مانع نباشه ... آگاهانه میرن ناخن میکارن بعدم میگن مانع هست و فلان مرجع اینو گفته ...😢 احکامش رو توضیح دادم، کلی تشکر کرد و یه داستان کوتاه هم گفتم براش و تمام. ولی خدا خواست به منم بگه اینقدر زود ناامید نشو همه بیتفاوت نشدن... بعضیها واقعا نگرانن از دیده شدن 😅 بعضی واااقعا نمیدونن و نیاز دارن بشنون...👌 امر به معروف و نهی ازمنکر واجبه و اثر داره😌 هر چند همون لحظه اثرش دیده نشه! و دلیل نمیشه چون بعضی منکرات گاها زیاد رواج پیدا میکنه، ما بگیم بیخیال و غافل بشیم. #ما_اثرگذاریم #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf

#خاطرات_اعضاء_خوب_کانال سلام روز بخیر تقویمو نگاه میکردم دیدم سالروز ازدواج حضرت علی (علیه‌السلام )و عزیز دل حضرت محمد، حضرت فاطمه زهرا هست😍 یاد خاطره ای افتادم که برای چند سال پیشه. سه سال پیش خونمونو گذاشتیم برای فروش، خیلی دوندگی داشت... همسرم تا دیر وقت سر کار میرفت و تمام کارهای فروش خانه به عهده ی من بود.☹️ همش تو کارام گره می‌افتاد.😔 دیگه خسته شده بودم؛ دوتا پسر شیطون بلا رو میزاشتم خونه و از این اداره به اون اداره از دارایی به اسناد😩 خونمونم چون ویلایی بود کلی دردسر داشت... 😔 اون روز رفتم اداره دارایی خیلی شلوغ بود، همه کلافه بودن از ۸ صبح اونجا بودیم نزدیک ظهر گشنه و تشنه، خیلی دیر به دیر نوبت میدادن😏 تا نوبتم بشه طول میکشید، رفتم بیرون یه دفعه یادم افتاد سالروز ازدواج بهترین انسانهای روی زمینه😍 رفتم شیرینی فروشی، یه جعبه بزرگ شیرینی گرفتم😋 و از جلوی در اداره دارایی شروع به تعارف کردم😊 هر کسی که شیرینی بر میداشت مناسبتشو میپرسید منم میگفتم بعضیا عجیب بود براشون😒 بعضیا هم خیلی استقبال میکردن🙂 یکی دو نفرم با اینکه شیرینی رو برداشتن به حالت مسخره نگاه میکردن😏 تو دلم میگفتم ولنتاین شناخته شده تر از سالروز ازدواج دو عزیز دلمونه😔😢 ولی تو اون زمان، حال همه عوض شد و خیلیا تشکر کردن☺️ منم کارم خیلی زود تموم شد و با کمک و یاری امامای عزیزمون مشکلم برطرف شد و از طرفی هم خوشحال بودم که با یاد امامای عزیزمون، شادی اون روز رو با بقیه سهیم شدم☺️😊😍 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲 @AmoozesheAmrebemarouf