✴️تحلیل #سیرهسیاسی امام رضا علیه السلام
در اندیشه آیت الله خامنه ای
#بخشپنجم
❇️مأمون حتی برای اینکه هیچگونه ضربهای بر هدفهای وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید داستانهای جعلی برای علت و انگیزه این اقدام میساخت و به این و آن میگفت.
حقاً باید گفت سیاست مأمون از پختگی و عمق بینظیری برخوردار بود، اما آن سوی دیگر این صحنهی نبرد، امام علیبنموسیالرضا است و همین است که علیرغم زیرکی شیطنتآمیز مأمون، تدبیر پخته و همه جانبهی او را به حرکتی بیاثر و بازیچهای کودکانه بدل میکند. مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایهگذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی بر نبست بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مد عاهای امام علیبنموسیالرضا را هدف گرفته بود خود او را آماج قرار داد، بطوریکه بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همهی تدابیر گذشته خود را کأن لم یکن شمرده، بالاخره همان شیوهای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند یعنی #قتل، و مأمون که در آرزوی چهرهی قداستمآب خلیفهای موجه و مقدس و خردمند، این همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مزبلهای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توأم با ظلم و کبر فرو غلتید.
دریده شدن پرده ریای مأمون در زندگی پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی را در دهها نمونه میتوان مشاهده کرد که از جمله به خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجر و عیاش همچون یحییبناکثم و همنشینی و مجالست با عموی خواننده و خنیاگرش ابراهیمبنمهدی و آراستن بساط عیش و نوش و پردهدری در دارالخلافهی او در بغداد است. اکنون به تشریح سیاستها و تدابیر امام علیبنموسیالرضا در این حادثه میپردازیم.
💠1⃣هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضائی خود پرکرد، بطوریکه همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میکند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همهی گوشها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانوادهاش هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام میداد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه کسانی که باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوشبین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین میشدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مأمون که امام عزیزشان را این طور ظالمانه از آنان جدا میکرد و به قتلگاه میبرد لبریز شد.
💠2⃣هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایت عهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علیبنموسیالرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. دستاندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همهجا منتشر کردند، حتی فضلبنسهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیدهام، امیرالمؤمنین آن را به علیبنموسیالرضا تقدیم میکند و علیبنموسی دست رد به سینهی او میزند.
خود امام از هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن میرساند، همواره میگفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم. طبیعی بود که این سخن همچون عجیبترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مأمون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است به جنگی چند ساله دست میزند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل میرساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر میگرداند، کسی مثل علیبنموسیالرضا پیدا میشود که به ولیعهدی با بیاعتنائی نگاه میکند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمیپذیرد.
مقایسهای که از این رهگذر میان امام علیبنموسیالرضا و مأمون عباسی در ذهنها نقش میبست درست عکس آن چیزی را نتیجه میداد که مأمون به خاطر آن این سرمایه گذاری را کرده بود.
💠3⃣ با این همه علیبنموسیالرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر میکرد فعلاً در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج میتوان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد. روشن است که با تحقق این شرط، نقشهی مأمون نقش برآب میشد و بیشترین هدفهای او نا برآورده میگشت.
#تحلیلگرانانقلاباسلامی👇
@IslamicRevolutionaryAnalysts