☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص)
#قسمت_اول
⚔ الف. ترور هاشم
1⃣ حضرت #هاشم، جدّ اعلای پیامبر (ص) مکی بود، اما قبرش در غزه فلسطین است!
2⃣ ایشان از مکه برای تجارت به سوی شام خارج شد و در یثرب مهمان رئیس یکی از قبایل مستقر در مدینه به نام عمرو بن زید بن لبید خزرجی گردید.
3⃣ هاشم با سلمی، دختر عمرو، ازدوج کرد و او را به مکه برد. وقتی سلمی حامله شد، طبق شرطی که هنگام ازدواج کرده بودند، هاشم او را برای وضع حمل، به نزد خانواده اش در یثرب بازگرداند و خود از آنجا برای تجارت به شام رفت.
4⃣ او هنگام رفتن به سفر، به همسرش گفت: «احتمال دارد از این سفر بازنگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد. از او بسیار نگهداری کن».
5⃣ هاشم به غزه رفت و پس از پایان تجارت، آهنگ بازگشت کرد. اما همان شب، به ناگاه بیمار شد. پس اصحابش را فراخواند و گفت: به مکه بازگردید. به مدینه که رسیدید، همسرم را سلام برسانید و درباره فرزندم که از او متولد خواهد شد، سفارش کنید؛ به او بگویید که این فرزند، بزرگترین دغدغه من است. سپس قلم و کاغذی خواست و وصیتنامهای نوشت که بخش عمدهای از آن در سفارش به پاسداری از فرزند و اشتیاقش به زیارت او بود.
6⃣ موسی (ع) به #یهودیان خبر آمدن پیامبر اکرم (ص) را داده بود. اینان از قیافه، پدر و مادر و نسل او آگاه بودند و گنجینهای از اطلاعات را در اختیار داشتند. علم #چهرهشناسی نیز که از موسی (ع) آموخته بودند، نسل به نسل در آنان منتقل شده بود.
7⃣ با این اطلاعات، هاشم، در چشم آنها آشنا بود و به خوبی میدانستند که #پیامبر_آخرالزمان، از نسل اوست. اما تیرشان دیر به هدف خورد و هنگامی هاشم ترور شد که نطفه عبدالمطب در مدینه بسته شده بود.
✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف
🌼 #تحلیلگران_انقلاب_اسلامی
🌼 @IslamicRevolutionaryAnalysts
☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص)
#قسمت_دوم
⚔ ب. ترور عبدالمطلب
1⃣ فرزند هاشم در مدینه به دنیا آمد و رشد كرد. او را #شیبه نامیدند. به توصیهی هاشم، مادر، پاسداری از او را برعهده گرفت و جالب است كه مادر دیگر ازدواج نکرد.
2⃣ مردی از بنی عبدمناف برای تجارت به یثرب رفته بود، کودکی را در آنجا دید که خود را فرزند هاشم میخواند. [ظاهراً كودكان در حال كُشتی گرفتن بودند كه شیبه پس از پیروزی بر سایر كودكان گفت: من پسر هاشمم.] از حال او پرسید و او خود را معرفی کرد.
3⃣ آن مرد این خبر را به مُطلب رساند و مُطلب کودک را از این خانه فراری داده، همراه خود به مکه برد. [طبق نقلی دیگر وی با توافق مادر شیبه این کار را کرد.]
4⃣ بههنگام بازگشت مطلب و شیبه، #یهودیان آنان را شناسایی كرده و به آنها حمله کردند که آن دو با اعجاز نجات یافتند.
5⃣ وقتی مطلب شیبه را به مکه آورد؛ مردم به گمان اینکه وی غلام مطلب است، او را #عبدالمطلب نام نهادند و این نام بر وی ماند.
✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف
🌼 #تحلیلگران_انقلاب_اسلامی
🌼 @IslamicRevolutionaryAnalysts
☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص)
#قسمت_سوم
⚔ ج. ترور عبدالله
1⃣ یهود در #ترور عبدالمطلب ناكام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. عبدالله اهل مکه بود ولی قبرش در مدینه (مقر یهود) است و این عجیب مینماید!
2⃣ درباره عبدالله، داستانها صریحتر است. یهودیان بارها دست به #ترور او زده و ناکام ماندند.
3⃣ روزی وهب بن عبدمناف، یکی از تاجران مکه، عبدالله 25ساله را دید که #یهودیان در میانش گرفته بودند و میخواستند او را بکشند. وهب گریخت و میان بنیهاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریایید که دشمنان، او را در میان گرفتهاند. عبدالله معجزهآسا نجات یافت.
4⃣ وهب که شاهد نجات معجزهآسای عبدالله بود و نور نبوت را در چهره او میدید، پیشنهاد ازدواج دخترش، آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سر گرفت.
5⃣ گفتهاند: #کاهنان یهودی زنی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل گردد. وی هر روز راه بر عبدالله میگرفت و به او پیشنهاد ازدواج میداد، ولی بعد از ازدواج عبدالله، دیگر این پیشنهاد را نداد. عبدالله از او پرسید: چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ زن گفت: نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله، ازدواج کرده بود.
6⃣ چند ماه پس از ازدواج آندو و در شرایطی که آمنه باردار بود. عبدالله در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه از دنیا رفت!
7⃣ تیر #یهود برای بار دوم دیر به هدف میخورد. عبدالله به گونهای کاملاً مشکوک در یثرب درگذشت، اما نمیتوان خط ترور را ردیابی کرد.
✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف
🌼 #تحلیلگران_انقلاب_اسلامی
🌼 @IslamicRevolutionaryAnalysts
☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا(ص)
#قسمت_ششم
🌐 2- پاسداری مداوم
1⃣ رفتار عبدالمطلب نشان میدهد که اهمیت حفاظت از محمد (ص) برایش کاملا روشن بوده است؛ چرا که حتی هنگام جلسات #دارالندوة نیز، وی را همراه میبرد و به جای خود مینشاند.
2⃣ مورخان، سفری برای محمد (ص) و مادرش به مدینه نقل کردهاند که با توجه به دقت و مراقبتهای عبدالمطلب، نمیتوان آن را به آسانی پذیرفت؛ چرا که یثرب، مرکز #یهودیان بود و عبدالمطلب از اهمیت این موضوع کاملاً آگاهی داشت.
3⃣ وی بارها کینه و هجوم #یهود به محمد (ص) را دیده بود. از این رو، دور از ذهن است که این فرزند با مادر یا امایمن، بدون حضور عبدالمطلب، به یثرب سفر کنند و آنجا مادر از دنیا برود و ام ایمن کودک را به مکه بازگرداند.
4⃣ این از پیچیدگی تاریخ است كه:
🔸 آیا این سفر واقعیت دارد یا نه؟
🔸 دلیل واقعی مرگ مادر پیامبر (ص) چه بود؟
🔸 برای چه کاری به مدینه رفته بود؟
🔸 چرا با وجود خطرهای فراوان، کودک را نیز با خود برده بود؟
🔸 آیا مادر در درگیری با یهود، فدایی فرزند شده بود؟
❓ اینها پرسشهایی است که نیازمند بررسی و تحقیق است.
5⃣ اهمیت حفاظت از نبی اکرم (ص) در نظر عبدالمطلب، در وصیتنامه او به #ابوطالب آشکار میشود.
6⃣ محمد (ص) هشت ساله بود که مرگ #عبدالمطلب فرا رسید. رسم عرب، وصیت به فرزند بزرگتر است، ولی عبدالمطلب برخلاف این رسم عرب، ابوطالب را وصی خود قرار داد؛ در حالی که او فرزند بزرگتر عبدالمطلب نبود و برادر بزرگترش نیز زنده بود.
7⃣ بیش از دو سوم وصیتنامه عبدالمطلب، سفارش بر حفاظت از کودک بود و در پایان فرمود: «اگر به من قول ندهی که از این کودک حفاظت کنی، راحت جان نخواهم داد». ابوطالب دست پدر را گرفت و قول داد که با جان و مال از محمد (ص) پاسداری کند.
✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف
🌼 #تحلیلگران_انقلاب_اسلامی
🌼 @IslamicRevolutionaryAnalysts