چگونه گریهی دیروز را از یاد خواهی برد؟
به آغوشِ که عادت میکنی فردای بعد از من؟
بوی آغوش تو را از نفس گل شنوم
گل نورسته مگر دوش در آغوش تو بود
#رهی_معیری
@Anarestun
اگرچه شاعر و مجنون حوالیات کم نیست
مباد شاعرِ دیگر... بگو خطا نکند...
#محسن_محمدی
@Anarestun
دوست داشتنِ یک نفر ، مثل نقلِ مکان کردن به یه خونه ست ...
اولش عاشقِ همه یِ چیزهایی میشی که برات تازگی دارن . هر روز صبح از اینکه میبینی این همه چیز بهت تعلق داره حِیرانی . بعد به مرورِ زمان ، دیوارها فرسوده میشن . چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده میشن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطرِ کمالش نیست !
بلکه به خاطرِ عیب و نقص هاشه .
تمامِ سوراخ سُنبه هاش رو یاد میگیری . یاد میگیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده ، کلید تویِ قفل گیر نکنه . یا دَرِ کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه . اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مالِ آدم میکنن ...
@Anarestun