خيال ميكنى نهنگها نمیدانند
آمدن به ساحل يعنى مرگ؟!
خيال ميكنى به عاقبتش فكر نكردم
گفتم «دوستت دارم»...؟!
#پوریا_نبیپور
@Anarestun
هیشکی مثل شاملو نتونسته
نوازش کردنو توصیف کنه
یجا میگه:
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میکنه...
یاد بگیرید تباها😄
@Anarestun
من نمیدانم غزل یعنی چه و این حرفها
مینویسمخندهاترا شعرمحشرمیشود
#احمد_جم
@Anarestun
اَنارستــــــون
من نمیدانم غزل یعنی چه و این حرفها مینویسمخندهاترا شعرمحشرمیشود #احمد_جم @Anarestun
عشق لبخند نجیبی ست که روی لب توست
خندهات علت آغاز غزل خوانیهاست...
#مسعود_محمدپور
@Anarestun
با آمدنت
آباد آباد میشود
نه فقط بقیع، که دلهای خراب ما هم...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سالروز_تخریب_قبورمطهر_ائمهی_بقیع
@Anarestun
اَنارستــــــون
با آمدنت آباد آباد میشود نه فقط بقیع، که دلهای خراب ما هم... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #سالروز_تخری
بشکند دستی که ویران کرداین گلخانه را...
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت
من فکر کنم چاییتان از دهن افتاد...
#لاادری
@Anarestun
اَنارستــــــون
بهش بگید: مرا به باده چه حاجت، که مست روی تو باشم : )
بهش بگید: اردیبهشت، کمی از بهشت است، خندههای تو اما تمامش : )
مَردها عِشق را فریاد نمیزنند ...
شعر نِمیخوانَند
هزار ادا و اطوار ، ناز و دِلبری نمیدانند
عَوضش شبها
با نانِ تازه و دست پر به خانِه میآیند
بیهیچ حرفی
در آغوشتان میکشند
بَعد از غذا سفره را جمع میکُنند
چایِ بعد از کار را
با شما شریک میشوند!
با شوق جایی کنارشان خالی میکنند
تا همراهشان فوتبال ببینید!
در خیابان کیفتان را روی دوش میندازند
تا احساس خستگی نکنید ....
دستتان را در شلوغی محکم تر میچسبَند
در باران کتشان را چتر میکنند...
در سرما هر چه دارند درمیآورند
دورتان میپیچند
و بعد لبخند میزنند...
تا لرزش لبشان را نبینید! ...
صُبح ها زودتر از شما بیدار میشوند...
در روز چند شیفت کار میکنند...
حقوقشان را از چند برج قبل تر
برایِ خریدِ آن پیرهن مورد علاقه تان
پس انداز میکنند!
ترجیح میدهند با یک کفش
به مهمانی، محل کار و یا پیاده روی بروند...
و سهم خریدِ لباس مردانه را
خرجِ یکبار دیگر ، لبخند زدنتان کنند!
مردها عِشق را فریاد نمیزنند...
نشان میدهند...
#میمسادات_هاشمی
@Anarestun
سلام ای ماورای استعاره، برتر از تشبیه
شبیه صبح، زیبا و دل انگیزی، بلاتشبیه!
#حسين_صيامی
@Anarestun