Anti_liberal🚩
🔊#روایت |هر چه در ماه رمضان گیرمان می آید به برکت ماه رجب است. ماه رجب را خیلی دوست داشت.میگفت: هر
📌#روایت_کرمان
حال و هوایی دیگر
🌿چفیه را روی صورتش انداخته بود و سینی خرما را گذاشته بود روی سرش.
چشمم که به او افتاد برای لحظه ای مسیر پیاده روی کربلا برایم تداعی شد، زل زدم به سمت گلدسته های مسجد که کنار قبر #حاج_قاسم بود، یاد حرم حضرت عباس افتادم...
✨کنار سینی خرما به هوای کربلا ایستادم دنبال شباهت هایی بودم بین اینجا و آنجا.
که همشهری اش جلو آمد گفت: ((حسن چفیه ات رو بردار... سرت رو بگیر بالا.))
خندید و گفت: ((امروز رو می خوام نامحرم نبینم و نامحرم هم من رو نبینه.))
🥀شهید حسن محمد آبادی
📝راوی:رحیمه ملازاده
@AntiLiberalism
Anti_liberal🚩
🔊#روایت |هر چه در ماه رمضان گیرمان می آید به برکت ماه رجب است. ماه رجب را خیلی دوست داشت.میگفت: هر
📌#روایت_کرمان
بزرگ شده ام
🌱میان زخمهایش گفته بود می خواهد در آینده افسر شود.
👮♂افسر آینده کشورمان از زخمهایش گذشت و بلند شده است، افسری که قبل از گرفتن درجه، مجروح شد!
باید کم کم خبر شهادت محمدعلی را به او می دادند، گفتند:(( شهید آوردن گلزار یزدان آباد.))🥀
الیاس بی معطلی گفت:(( وقتی رفتین استقبالش، ازش بخواید محمد علی زودتر از آی سی یو مرخص بشه! ))
همه نگاهش می کردند. دایی(پدر محمدعلی) کنار گوشش گفت:((ممدعلی رفته، همون روز شهید شد، نگفتیم چون حالت خوب نبود. ))
الیاس جا خورد. ماتش برده بود،
😭بلندبلند گریه کرد و گفت:(( چرا همون روز بهم نگفتین؟ ... مگه بی تابی از من دیدین؟ فک کردین اونقدر بزرگ نشدم که بتونم تحمل کنم؟!))
📝راوی:رحیمه ملازاده
مجروح الیاس ایزدی
#شهیدانه 🕊🕊
@AntiLiberalism