در حمام یا در اتاقها و راهروهای خالی، صدا میپیچد، صدا که بپیچد، انعکاس صدا، جذابیتی در صدا ایجاد میکند که خود آدم خوشش میآید، اما برای کسی در که دامنه انعکاس صدا نیست و با فاصله صدا را میشنوند، صدا آزاردهنده است
مثلِ بعضی رفتارها و ویژگیهای شخصیتی ما هم همین صدایِ انعکاسی است، فقط برای خودمان زیباست، برای خودمان دلنشین و دوستداشتنی است، یا نهایتا برای افراد مشابه خودمان که در لایه امنی دورمان چیدهایم، خوشیم به آنچه بوی تعفن آن، غیر از حلقه متعفن دورمان همه را خفه کرده است، با غرور به شخصیتی افتخار میکنیم که از دور مضحک و آزار دهنده است و در حلقهای آمیخته از جهلی مرکب و خودشیفتگی اسیر شدهایم که امان، امان، از جهل مرکب که اطرافیان را میمیراند و ما را به قهقرا میکشاند و نمیفهمیم
بعضی وقتها باید از دورتر، کمی دورتر از احاطه خودمان، کمی دورتر از حلقه دورمان، از دید ناظری عادل، خودمان را بسنجیم که فرمود «هلک من لیس له حکیم یرشده؛ کسی که حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند، هلاک میشود»
#نوشت
"مترصد"
@Antiliberalism