eitaa logo
‌🍃🌸آرامـش بـٰا خُـ﷽ـدا🌸🍃
6.6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
8 فایل
خـوش آمـدیـد 🌸 ⚘امیـدوارم یاد خدای مهربونC᭄ همیشه کنارتون باشه⚘ #لحظه‌هاتون‌پرازآرامش لطفا از بقیه کانالها حمایت کنید🙏 🔘صفحه به صفحه قـرآن @ghorankariim ⤵️ خادم کانال 🆔 @BanoNiyayesh ⤵ تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/4171694706C561b7929b0
مشاهده در ایتا
دانلود
@Arameeshbakhoda 🌷 خدایـا در این روز زیبای زمستانی بهترین هـا و زیباتـرین‌ها را برای دوستان و عزیزانم از درگاهت خواهانم خدایـا قلبشان را خوشحال‌ و سرشار از آرامش و خوشبختی‌ بفرما 《آمیـن‌یـاذَالْجَـلاٰل‌ِوَالْاِكْـرٰامْ》 ⚘ای صاحب بزرگی و کرامت⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda .... ☕️❄️ از خوش های کوچک زندگی لذت ببر از طلوع آفتاب از آسمون ابری از بوی بارون از قدم زدن از چای داغ یک عصر سرد از تماشای طبیعت از بودن در کنار عزیزانت باور کن زندگی همین روزهائیست که منتظر گذشتنش هستی زندگی کن ...‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda چای زندگیتون همیشه تازه دم دلتون گرم و جمع تون جمع دور و برتون پر از عطر لبخند پر از دلخوشی وامید و شادی عصر زیبای یکشنبه تون بخیر
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@Arameeshbakhoda ☕️در این عصر زمستانی 🍊آرزو می‌کنم ☕️قلبتون پر باشه از مهر و محبت 🍊دلتون گرم و زندگیتون سرشار از ☕️شادی و آرامش باشه 🍊عصر زیبای زمستونیتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ آپارتمان ما بیست واحد دارد با چهل و پنج نوع نگرش و مرام حضور ما در کنار هم به نوعی اعجاز طبیعت است و نشانه تمدن بشری برای یکجا نشینی البته خیلی هم باهم مشکلی نداریم خصوصاً در طول روز که همه در یک سوراخی به دنبال لقمه‌ای نان هستیم اما شب‌ها که هر کس ساز خودش را می‌زند از ساختمان صدای گوش خراش سمفونی ناموزونی به گوش می‌رسد طبقه اولی‌ها عاشق داریوش‌اند و طبقه پنجمی عاشق حاج منصور ارضی بعضی هفته‌ای یکبار مشاوره می‌روند و بعضی دو هفته یکبار توی کوچه معرکه دعوا می‌گیرند در واقع یک کپسول فشرده از اجتماعیم در ابعاد پنج طبقه وقتی که ساختمان به مشکل برمی‌خورد و این مجموعه متناقض باید با هم مشورت و تصمیم‌گیری کنند شرایط بدتر می‌شود همین چند روز پیش بالابر درب پارکینگ خراب شد، چند روزی درب ساختمان مثل کاروانسرای شاه عباسی باز بود و باد توی ساختمان می‌پیچید شنبه جلسه اضطراری ساختمان تشکیل شد این بار مدیر ساختمان با خلاقیت بی‌نظیر‌ش کنتور آب ورودی ساختمان را بست تا همه واحدها یکی یکی به دنبال علت مشکل در حیاط ساختمان حاضر شوند من و پسرِ جوان ساکن طبقه سوم زودتر از موعد توی حیاط نشسته بودیم امیر پیک موتوری است و بین هر چند تا سرویس سری به مادر پیرش می‌زند شلوار شش جیب می‌پوشد با تیشرتی شبیه دیکشنری آکسفورد، که مطمئنم یک کلمه از نوشته‌های رویش را نمی‌فهمد پشت مو و فوکول‌اش به سبک خواننده‌های دهه شصت با هوندای گوجه‌ایش هارمونی خاصی دارد دستانش نمایشگاهی از تمامی استعدادهای اِسی خالکوب است دل هیچ طرحی را نشکسته امیر آقا مرا مهندس صدا می‌کند شاید چون چند باری دیده که خروس خوان با کت و شلوار اتو کشیده مثل پنگوئن‌های امپراطور سر کار می‌روم کنارش روی موتور نشستم با سرعت نور تخمه می‌خورد تا پیدا شدن همسایه‌ها کله‌ام را فرو کردم توی اینستاگرام و پیج‌ها را بالا و پائین کردم تا شاید متن یا عکسی من را از این لحظات تلخ پیش رو نجات دهد امیر پرسید: مهندس شما اینستا داری؟ بله پست مُست چی میزاری؟ نوشته ادبی توی ذهنم فکر کردم بنده خدا چه می‌فهمد از ادبیات و پست و اصلاً اینستاگرام شاید بزرگترین حرکت فرهنگی‌اش این بوده که چند باری توی یک ساندویچی کنار کتاب فروشی بندری با سس تند خورده نوشته‌هات به درد ملت هم می‌خوره؟ آخه آقای خدا بیامرزم می‌گفت اگه کاری کنی که به درد چند نفر بخوره خدا بجاش چند تا درد رو ازت می‌گیره آقام دکتر نبود اما درد خیلی‌ها رو دوا کرد ننم میگه منجیل که زلزله اومد یه هفته بار می‌برد اونجا می‌گه اثاث همسایه‌ها رو مفتکی با کامیونش اینور اونور می‌برد اولش درس خوندم تا مثل آقام مجبور نشم پشت رل بشینم نشد، نتونستم انگار خدا چند تا قطعه تو مغزم کم کار گذاشته نه مهندس شدم نه حتی تونستم مثل آقام کامیون بگیرم دیروز که توی بارون یکی رو جنگی رسوندم بیمارستان فهمیدم میشه با موتور هم به درد مردم خورد طرف زنده موند زنش گفت خدا تن سالم بهت بده شب به ننم گفتم برام اسفند دود کرد آقام می‌گفت آدمی که به درد مردم نخوره پروفسورم باشه مثل میخ کجه که جاش ته ته جعبه ابزاره بعد برگشت طرفم و گفت: گفتی چی می‌نویسی مهندس؟ خیلی آرام گوشیم را ته جیبم دفن کردم و خیلی عمیق به این فکر کردم که منِ به اصطلاح مترجم در این اجتماع پنج طبقه دوای چه دردی هستم؟ اصلاً تا حالا قلمم باری از دوش ذهنی برداشته؟ ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
@Arameeshbakhoda شب را بدون افسوس امروز رفته بدون آه گذشته تمام کن به فردا فکر کن که روز دیگری است در سکوت شب نقش رؤیاهایت را به تصویر بکش ایمان ‌داشته باش به خدائی که ناامید نمی‌کند و رحتمش بی پایان است 🌙شب زیبای زمستونتون🌨 سرشار از آرامش الهی🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 به نام خالق یکتای جهان ‌که پیدا و نهان داند به یکسان به نام خالق خورشید و باران خداوند طراوت، جویباران بار پروردگارا امروزمان را نیز با نام تو آغاز می‌کنیم     🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا