eitaa logo
ارنگه / Arangeh
31 دنبال‌کننده
9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
67 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي ادمین @Gh123 @karizno @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘 🍁 مردی نزد بایزید بسطامی رفت و گفت که سی سال روزه گرفته و مشغول عبادت بوده اما هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمی بیند. 🍁 بایزید در پاسخ گفت: اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهی اتفاقی برای تو رخ نخواهد چون کارت خالصانه نبود و مردی محاسبه گری هستی، در غیر اینصورت چگونه می توانستی لحظات عشق و عبادت را بشمری؟! 🍁 وقتی معامله در کار باشد عشق و عبادت ارزشی ندارد. وتو را به جایی نمی رساند . 🍁 بی دلیل ومحاسبه عشق بورزید و بی ریا عبادت کنید تا همه چیز را به دست بیاورید. ‌‌‎‎‎‌→🌥💛←@B_rang_khodaa
هدایت شده از باهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘 🍁 مردی نزد بایزید بسطامی رفت و گفت که سی سال روزه گرفته و مشغول عبادت بوده اما هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمی بیند. 🍁 بایزید در پاسخ گفت: اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهی اتفاقی برای تو رخ نخواهد چون کارت خالصانه نبود و مردی محاسبه گری هستی، در غیر اینصورت چگونه می توانستی لحظات عشق و عبادت را بشمری؟! 🍁 وقتی معامله در کار باشد عشق و عبادت ارزشی ندارد. وتو را به جایی نمی رساند . 🍁 بی دلیل ومحاسبه عشق بورزید و بی ریا عبادت کنید تا همه چیز را به دست بیاورید. ‌‌‎‎‎‌→🌥💛←@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جوونی که گناه نمیکنی، قدر خودتو بدون و بابتش خداروشکر کن... اینو بفرست برای تمام افرادی که میشناسی، تا اونایی که جوون هستن بیشتر قدر خودشون رو بدونن و خانواده هایی که جوون دارن بیشتر قدر جوونشون رو بدونن. 🎤 استاد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از باهم
✍ ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد. حضرت پرسيد علت چيست؟ ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتي را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي. اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. 🆔 کانال سبک زندگی اسلامی | عضو شوید 👇 🇮🇷@monjiqoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 مردی نزد بایزید بسطامی رفت و گفت که سی سال روزه گرفته و مشغول عبادت بوده اما هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمی بیند. 🍁 بایزید در پاسخ گفت: اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهی اتفاقی برای تو رخ نخواهد چون کارت خالصانه نبود و مردی محاسبه گری هستی، در غیر اینصورت چگونه می توانستی لحظات عشق و عبادت را بشمری؟! 🍁 وقتی معامله در کار باشد عشق و عبادت ارزشی ندارد. وتو را به جایی نمی رساند . 🍁 بی دلیل ومحاسبه عشق بورزید و بی ریا عبادت کنید تا همه چیز را به دست بیاورید. ‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‎‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‎‌→🍁☕️←@B_rang_khodaa
هدایت شده از ملاردی ها
4_5776043251416961282.mp3
2.33M
🔸عطر عجیب صلوات قدردانی عجیب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مردی که زیاد می‌فرستاد 📌لینک شرکت در پویش ختم صلوات
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
📘 چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و كلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌كرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مى‌بینم؟» وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.» امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد و گفت: «بگیر و در انگشت كن؛ تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى!» 📗📚https://eitaa.com/joinchat/1478689249C92c984b30e 🌼🌼🌼☘️☘️☘️🌼🌼🌼