🌹 جنگ بود، دشمن تا نزدیکی شهر آمده و شهر در تیر رس توپخانه اش ،؛
در شهر مردم خود را آماده عید می شدند
شب ۲ فروردین بود که جوانان وطن و جوانان شهر عملیاتی را آغاز کردند تا شهر را از تیر رس دشمن دور نگه دارند..
رمز عملیات اعلام شد: یافاطمه الزهرا
چند روز نگذشت که بچه ها ۲۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان را آزاد کردند...
🔹دیگر شهر در تیررس دشمن نبود ، عید نوروز بود ، شادی مردم دوچندان شد... هم شادی نوروز و هم شادی پیروزی...
مردانی رفتند تا شادی و امنیت را به مردم هدیه کنند؛ تعداد ۱۱۴۵ نفر از دلاوران شهر بازنگشتند و برای همیشه جاودانه شدند
🌹 فتح المبین ، برای همه رزمندگان ایران اسلامی نامی آشناست، اما برای مردم #دزفول آشناتر و همراه با یاد دلاورانش
🌹 هدیه به روح شهدای عملیات فتح المبین در فروردین سال ۱۳۶۱ ، صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
هدایت شده از مجمع پیشکسوتان تخریب چی
#دزفول
🔸🔹سوار غیب
🔸پدر بزرگم همیشه خاطره ای از پدرش را تعریف میکند و میگوید بارها و بارها پدرم با چشمانی اشک آلود برایم گفته:
آن مرد قلبی رئوف و چشمانی همواره نمناک داشت.
در آهنگ صدایش آرامشی جنوبی موج میزد. مقید به نماز اول وقت بود. روستازاده بود و از سیاست بازی های روزگار گریخته و در خانه ای محقر سکنی گزیده بود.
زنش به تازگی از دنیا رفته بود و برای تنها پسرش هم مادر بود و هم پدر.
🔹سال 1198 هجری شمسی وارد روستای عباس آباد از توابع #دزفول شد. با ورود او جمعیت روستا 68 نفره شده بود.
🔸 یک اسب ،دو گاو و یک گاومیش تنها سرمایه اش بود.
🔹سه سال از ورود او به روستا گذشته بود ، اما با وجود محبوبیتی که بین مردم پیدا کرده بود هنوز هم هیچکس از گذشته و بستگان احتمالی او اطلاعی نداشت.
🔸کمتر حرف میزد و بیشتر گوش می داد. اندک سوادی برای خواندن و نوشتن داشت که همان را نیز به پسرش یاد داده بود.
🔹آن سال زمستان سردی بود. باران بی امان می بارید و سقف غالب خانه ها چکه میکرد و این او بود که بدون هیچ چشم داشتی همسایگان را یاری میکرد.
🔸اهل نماز شب و مراقبه بود آنگونه که برخی اهالی روستا هر از گاهی با چشم اینکه ساده لوح است اورا به هم نشان می دادند.
این سخن از آنجا تقویت شد که می دیدند شمشیر و سپر خریده ، لباس رزم میپوشد و به پسرش آداب شمشیر بازی می آموزد.
🔹وقتی دلیل اینکار را میپرسیدند میگفت شاید بزودی امام زمان (عج) ظهور کرد، من و پسرم باید آماده یاری ایشان باشیم و .... لبخند کنایه آمیز همسایگان تنها پاسخش بود.
🔸در بین جوانان روستا شایع شده بود که او بسیار خوش باور است و بر همین اساس چند نفری قصد آزار اورا کردند.
🔸🔹ظهر هنگام نماز بود که افرادی هلهله کنان درب خانه او رفته و گفتند آقا محمد چه ایستاده ای ؟ امام زمان (عج) ظهور کرده و فرموده تا تو نیای از اینجا که هستم جایی نمیروم.
قلبش زلال بود و سرشار از عشق به امام زمان (عج).
آرزویی جز این نداشت.
مگر میشود معشوق تورا بخواند و تو لحظه ای تردید کنی ؟؟!!
سراپای وجودش سرشار از یقین شد.
پسرش مهدی را صدا کرد.
او را بر تنها اسبی که داشت سوار نمود و به راهی که جوانان بذله گو میگفتند رفت.
او میرفت و جوانان اسب سوار به طنز و طعنه اورا دنبال میکردند که عاقبت این تمسخر چه خواهد شد.
حدود پنج کیلومتر را تاخته بودند.
آری ، همان تپه ای که گفته میشد محل انتظار است نمایان شد.
اتفاقا غریبه ای آنجا ایستاده بود و برای او و دیگر جوانان دست تکان می داد.
همگی رسیدند. هیچکس اورا نمی شناخت. با صدای بلند خطاب به همه آنان فریاد زد ممنونم از اینکه تا اینجا دوست و حبیب مارا مشایعت کردید.
آنوقت صدا زد محمد ، خیلی خوش آمدی ، آقا پشت همین تپه منتظر تو و پسرت است.
جوانان بذله گو ساکت شده بودند.
آن مرد محمد و پسرش را برای معرفی به پشت تپه برد.
جوانان بذله گو منتظر بودند. اما فقط سکوت بود و سکوت.
انتظار بیهوده بود. باید یکنفر سری میکشید و از اوضاع با خبر میشد.
تپه کوچکی بود. هر صدا و حرکتی میبایست احساس میشد.
یکنفر با اسب بالا رفت و با صدایی شبیه به جیغ فریاد زد اینجا هیچکس نیست هیچکس.......
آنها غیب شده اند.
به دنبال این حرف همه نگاه کردند.
دیگر نه آن روز و نه هیچ روز دیگری محمد و پسرش و آن سوار غریبه دیده نشدند.
بقعه سوار غیب یکی از آثار تاریخی شهر دزفول است که در ۵کیلومتری جنوب این شهر و در نزدیکی شهرک
محمد بن جعفر قرار دارد. بنای بقعه تقریبا به شکل دست نخورده و فضای سنتی خود را حفظ کرده است. در
اطراف بقعه چند درخت کنار و قبرستان قدیمی وجود دارد. برای رسیدن به این بقعه از جاده فرعی قبل از
شهرک و در مسیر روستای دهبر می بایست ۱٫۶ کیلومتر را پیمود. در مورد صاحب بقعه در کتاب مجمع الابرار
و تذکره الاخیار آمده که وی از عاشقان و ارادتمندان و منتظران واقعی امام زمان (عج) روزگار خود بود که به پشتوانه اخلاص و ارادت واقعی به وصال یار نایل آمد.
منبع: جغرافیای مذهبی خوزستان
نوشته سید محمد علی امام دزفولی
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology