eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به امام زمان(عج) خدایا پس چرا صاحب زمونم نمی آید که من تنها نمونم زده آتش به قلب من جدایی دعایم این شده آقا بیایی غریب و دل غمینم به راهت می نشینم بیایی برسرمن پاگذاری بگوآقاکجای این دیاری اباصالح اباصالح کجایی ۲ بیا تنهاترین مرد زمونه بیا تا در دلم غصّه نمونه دلم تنگه برای توکجایی چی میشه مجلس جدّت بیایی برای تو بمیرم غریبی تو نبینم تو تنها تکیه گاه شیعیانی دعاگوی تمام عاشقانی اباصالح اباصالح کجایی۲ بیا تا من بدور تو بگردم بیا تا دست خالی برنگردم برای مادعا کن جان زهرا ندارم جزتوکس من توی دنیا امون از این زمونه آدم تنها می مونه برای حاجتم امشب دعاکن دعای عاشقانت را رواکن اباصالح اباصالح کجایی
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" از خاک تربتش همگی بهره برده اند آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء از نور خلقتش همگی بهره برده اند صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب از چای هئیتش همگی بهره برده اند عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه تحت ولایتش همگی بهره برده اند اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند از سختی عطش، همگی بهره برده اند ** خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه هنگام غارتش، همگی بهره برده اند 🔸شاعر: __________________
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم 🔸شاعر: ______________
حالم به حال عبد مُکَدَّر نمی خورد وضعم به وضع بنده ی مضطر نمی خورد نفرین به من که اشک دُرُستی نریختم این گریه ها به درد من آخر نمی خورد عاشق به عشق یار ز اغیار می بُرد عاشق غمی به جز غم دلبر نمی خورد اقدام کرده‌ام بپرم بارها..،نشد بال و پرم به بال کبوتر نمی خورد در می زنم رئوف..،جواب مرا بده در می زنم رئوف..،مگر در نمی خورد؟! اصلاً قد و قواره ی من را نگاه کن باور بکن به بنده ی خودسر نمی خورد گرچه بدم ولی به علی دوست دارمت این لب قسم..،دروغ..،به حیدر نمی خورد ما را به جان حضرت زهرا قبول کن ما را قبول کن..،به کسی بر نمی خورد بی حُبِّ فاطمه بخدا کارنامه ام مُهر امان وادی محشر نمی خورد نان تنور فاطمه را هرکسی چشید جز دستپخت حضرت مادر نمی خورد افطارها به خاطرِ عطشانِ فاطمه یک جرعه آب خوش لب نوکر نمی خورد ▪️ ▪️ با چکمه روی سینه ی او پا نمی نَهَند لب تشنه را که نیزه به خوردش نمی دهند 🔸شاعر: ________________________
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم نفس وحشی بشود وحشی و رامت ارباب بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام نتوانم که پرم از سر بامت ارباب دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب  گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب 🔸شاعر: ______________________
با احتیاج آمده ام هیئت حسین اعجاز می كند به خدا محنت حسین سائل كجاست تا بدهد سلطنت به او اقبال كرده است به من دولت حسین آری نیاز من فقط ارباب با وفاست مثل غلام ترك كِشم منّت حسین آرامشم به سایه ای از خیمه اش رسد این گونه هر كسی نَبَرد لذّت حسین رنجورم و طبابت ارباب چاره ام غم می کشم که من نکشم حسرت حسین آتش ندیده ای كه بدانی چه می كشم عاشق كُش است روز و شب غربت حسین عریان بدن به زیر سم اسب می رود شاید كمی تكان بخورد امّت حسین چون عقل ها جواب خدا را نداده اند با عاطفه قیام كند نهضت حسین هل من معین سرود كه لبّیك بشنود لبیك یا حسین همان نصرت حسین فرزند او صَلا به لثارات می زند پس خط اول است همین هیئت حسین نوكر اگر وفا نكند عهد خویش را بر می خورد به روحیۀ غیرت حسین سینه زدن بهانۀ سینه شكستن است یعنی كه هست ، هیئت او جنت حسین
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم  یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم   با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم   چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم 🔸شاعر: _______________________
ماییم سرِ خوانِ اباعبدالله افلاک پریشان اباعدلله ای خسته ی از گناه، فرصت باقی ست برگرد به دامانِ اباعبدالله 🔸شاعر: __
گر شرط حیاتِ همه عالم آب است شرطِ همه ی حیات ما ارباب است خوشبخت شود هر که برای تو گریست گریانِ تو در مرتبه ی اصحاب است ما از قِبَل روضه نشاطی داریم افسردگی از مجلس تو نایاب است از جمعیتِ جهان بگیرید آمار جمعیتِ عاشقِ حسین شاداب است هر صبح سلامِ بر اباعبدالله هر شام سلامِ بر تو ذکرِ خواب است نوشیدنِ یک چای پس از روضه ی تو با قصدِ شفای عاجل از آداب است ما را به عناوینِ دگر یاد کنند؟ یا «خادم دربارِ حسین» ، جذاب است؟ در ساحتِ قدسی حسین بن علی بس ذره ی ناچیز که عالمتاب است این خاصیتِ حب حسین بن علیست هر کس به حرم رفت و نرفت بی تاب است آنقدر حسین را خدا دارد دوست در خانه ی حق نامِ حسین در قاب است 🔸شاعر: ____
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین" پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله 🔸شاعر: ___________