مداحی آنلاین - پشت پات آب میریزم - نریمانی.mp3
5.53M
پشت پات آب میریزم
دل بیتاب میریزم
دوباره خبر رسید
که یه لاله پر کشید
#سید_رضا_نریمانی🎙
#سیدالشهدای_خدمت
#شهدا
.
#زمینه #حضرت_زینب
#حسین_ستوده
[بند اول]
حاصل زینب
آخرم دیدی خرابه شد حسین منزل زینب
اون چی بود آخه میریخت روی سرت مقابل زینب
حاصل زینب
حاصل زینب
شمر و خولی رو ببین دور و برِ محمل زینب
سرت و میگرده دست این و اون خون دل زینب
راه دور رفتی
بغل خواهر تو بود حسین چرا تنور رفتی
ای مسیح من
خولی هم مهمون نوازی میکنه راستی شبیه من
یاور زینب، برادر زینب
[بند دوم]
با وفا داداش
آخرم نگفتی خوش گذشت بهت رو نیزه ها داداش
آخه خیلی خوش گذشت به بچه هات شام بلا داداش
با وفا داداش
بی خبر رفتی
ما رو لایق ندونستی آخرم تو تشت زر رفتی
زینبت غم داد
بغل خواهر تو چی آخه از درخت کند داد
حاصل زینب
به شریک زندگی من نیزه نزن
دیگه جا نمونده رو بدن نیزه نزن
روی این صورت زرد و زار پات و نزار
به گلوی پاره با فشار پات و نزار
نجاتش بدید
قتلگاه که جای دیدن نیست
خوب آبش بدید
این که رسم سر بریدن نیست
رو به قبله اش کنید
قبله گاهمه
سری که میبری
سر پناهمه
نکنه خواهرم این گناهمه
پات و بردار سنان قرص ماهمه
به شریک زندگی من نیزه نزن
جا نمونده روی این بدن نیزه نزن
تمومش کنید
بوی خون گرفته صحرا رو
کم اذیت کنید
این عزیز دل زهرا رو
نیزه ها رد میشن از کنارم و
خون گرفته جلو چشم تارم و
بد سیاه کرده شمر روزگارم و
آخ زده پنجه تو زلف یارم و
هم دلت و شکستن
هم حرمتت و شکستن
هم تنت و دریدن
هم صورتت و شکستن
یه جوری بی حالی
انگار یه ساله توی گودالی
یه جوری افتادی
انگار یه سال میشه که جون دادی
نفس بکش
نشکن نفسم رو داداش
بیا بریم...
خوب به فکر زینبم باش
نیزه های رو تنت دستام و برید
قاتلت روی سرم نعره میکشید
هم سرت و بریدن
هم یه قطره آب ندادن
هم تو رو کشتن اینجا
هم بالا سره تو شادن
حق بده نشناسم
چیزی نزاشتن از تنت بازم
چی به سرت آوردن
انگشت و انگشترتم که بردن
ای تن اصلاکی
موندی چرا برهنه و خاکی
غارتت و غصبه
روی تنت جای ثُم اسبه
خونِت حسین چسبیده به ثم مرکب
چی کار کنه...
.👇
4_5803108958495315098.mp3
20.06M
تو اولین امیر بودی
که بین یک حصیر بودی
واجب الاحترام بودی
که بین ازدحام بودی
خون تو رو مباح کردن
حمله به قتله گاه کردن
بعد بریدن سر تو
به خیمه ها نگاه کردن
#سبک_تو_اولین_امیر_بودی.
.
#شهادت_آیت_الله_رئیسی
با رفتنت سر فصلی از غم را نوشتی
معلوم شد از پیکرت زهرا سرشتی
با خستگی, زخم زبان هم می شنیدی
مظلوم تر بودی تو حتی از بهشتی
دستان تودامان دنیا را رها کرد
گویا تو را از عرش اربابت صدا کرد
جای تمام بی وفایی ها که دیدی
روی تو آقای رئوف آغوش وا کرد
پای شهادت نامه ات امضای سلطان
آمد به استقبال تو شاه خراسان
پیراهن خدمت برای تو کفن شد
نام تو جاویدان کنار نام ایران
یادم نرفته گریه های بی صدایت
بالای سر، وقت سحر یاربنایت
اذن شهادت را گرفتی در شب قدر
وقت گریز روضه های کربلایت
گم شد اگر آن چند ساعت پیکر تو
چشم انتظارت بود گریان مادر تو
جسم توهم آخر شبیه حاج قاسم
پیدا شده با دیدن انگشتر تو
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک جای سالم در همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه مادر ندارد
من بی وضوموی تورا شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
#سیدالشهدای_خدمت
.