چاره ساز حسنه.mp3
5.63M
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
همهی اهل جهان را حسنی خواهم کرد
آرزو نیست رجز نیست من آخر روزی
وسط صحن حسن سینهزنی خواهم کرد
🖥
|⇦•جار زدن نداره...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
جار زدن نداره
بیچاره است اونی که امام حسن نداره
هیچ جا وطن نمیشه
کل عالم رو جمع کنن امام حسن نمیشه
ماه روشن شبای دلم
ای خاک تو انتهای دلم
روزی نیست که اسمتو نبرم
آقای دوشنبههای دلم
بیا عطا رو ببین، قبلۀ ما رو ببین
خیره شو تو چشم امام حسن خدا رو ببین
همین که تیغ حسن، در اومد از تو غلاف
به دست و پا افتادنِ شترسوار رو ببین
اگه حرم نداره
اما هیچکی مثل حسن کرم نداره
به قدری دلنشینه
کل عالم دور سفرۀ امام حسن میشینه
تو سینه ام یه صحنِ جای دلم
اسمت رو میگه صدای دلم
روزی نیست که اسمتو نبرم
آقای دوشنبههای دلم
ته مرامه حسن، علی الدوامه حسن
من ایستاده میمیرم به احترام حسن
تمام عزت من فقط همینه و بس
علی امام من است و منم غلام حسن
↫
1_8458626424.mp3
15.19M
ته مرامه حسن، علی الدوامه حسن
من ایستاده میمیرم به احترام حسن
.
|⇦•تو حرم داری...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حنیف طاهری •✾•
بین دل هامون تو حرم داری
توی رویامون تو حرم داری
قبل از هر چیزی،به خدا که تو
آرزوهامون تو حرم داری
تکرار میکنم تو حرم داری و
من اصرار می کنم
توی کفشداری صحنت کار می کنم
دلُ فرش پای این زوّار می کنم
خاک پای زائرات سرمه چشمای منه
گوشه صحن حسن،جنتُ الاعلای منه
تا ابد هستم،من که مدیونت
دل من عمری،شده مهمونت
با رفیقای هیاتیم آقا،میرسم آخر
زیر ایوونت...
زانو می زنم،به دو دستای کریمت رو می زنم
گوشه صحن تو رو جارو می زنم
به دو دستای کریمت رو می زنم
سفره دار عالمی،بس که تو صاحب کرمی
چه شبیه مادرت فاطمه تو بی حرمی
تکرار میکنم تو حرم داری و
من اصرار می کنم
توی کفشداری صحنت کار می کنم
دلُ فرش پای این زوار می کنم
بین دل هامون تو حرم داری
توی رویامون،تو حرم داری
قبل از هر چیزی به خدا که تو
آرزوهامون تو حرم داری
خاک پای زائرات سرمهٔ چشمای منه
گوشه صحن حسن،جنت الاعلای منه
تکرار میکنم تو حرم داری و
من اصرار می کنم
توی کفشداری صحنت کار می کنم
دلُ فرش پای این زوار می کنم
↫
تو حرم داری.mp3
4.2M
بین دل هامون تو حرم داری
توی رویامون تو حرم داری
قبل از هر چیزی،به خدا که تو
آرزوهامون تو حرم داری
.
*قربون اون آقای کریم و مهربانی بشم خبر رسید بهش یه کاروانی برا تجارت رفته سمت چین تو راه راهزن ها بهش حمله ور شدند.. همه دار و ندارشون رو بردند. خبر رسید به امام مجتبی تاریخ نوشته.. غصه دار و محزون روی زمین نشست فرمود: الان پولی در دست ندارم بتونم کمک کنم عبا رو از روی دوش انداخت گفت: هر چقدر میخرند برید بفروشید بتونم گره از کار دوستان باز کنم.گفتند: آقا این لباس تنتونه.. فرمودند: ما طاقت نداریم دوستامون رو گرفتار ببینیم..
قربونت برم آقای کریم قربون اون جیگر پار پاره ات برم. میگن لخته های جگر از حلقوم مبارک جاری شد.. مقتل نوشته رنگ طشت تغییر کرد. در یکی از مقاتل نوشته اینقدر کریم بوده تا فهمید ابی عبدالله فهمیده داره میاد سمت حجره امام مجتبی یه نهیبی زد.. گفت طشت رو بردارید. به اون زن ملعونه خطاب کرد زود برو الان داداشم برسه یه بلایی به سرت میاره...
تا خواهرش فهمید اماممجتبی به این روز افتاده هی به سرش میزد کاری ازش برنمیومد. دید با یه صدای خفیف امام حسن داره زیر لب یه حرفی میزنه..این صورت رو برد نزدیک صورت برادر..هی دید زیر لب میگه.. وا امّاه..
آقا جان شما حالتون مساعد نیست یاد مصائب مادر رو زنده نکن حالت بدتر میشه ..فرمود: زینب جان! حسین جان! من تو کوچه بودم..امکان رد شدن دو نفر همزمان تو کوچه نبود مادر از هر طرف که میخواست رد بشد نمیتونست..*
به هیچکس نگو که خورده ام زمین
به هیچکس نگو عزیزم آفرین..
حسن تو چادر مرا تکان بده
جلو بیفت راه خانه را نشان بده
به وقت رفتن از خانه او با خود مرا می برد
ولی در وقت برگشتن من او را خانه آوردم
↫
4_6021332677687251619.mp3
18.97M
🍀حضرت امام حسن مجتبی عليه السلام فرمودند:
در مجازات خطا كار شتاب مكن و ميان خطا و مجازات، راهى براى عذرخواهى قرار ده.
📜 بحار الأنوار، جلد ۷۸، صفحهی ۱۱۳
|⇦•ای مظهر جمال...
#قسمت_اول #روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای مظهر جمال جمیل خدا حسن
وی "طلعت تو آینه ی کبریا" حسن
روح نبی، روان علی، قلب فاطمه
گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن
گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی
از بس که داده بوسه دهان تو را حسن
وقتی که جای دست خدا میشوی سوار
حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن
از کائنات نغمۀ آمین شود بلند
دست تو تا بلند شود بر دعا حسن
باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش
تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن
آل نبی تمام کریمند و تو شدی
مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن
صلح تو کرد روز معاویه را سیاه
صبر تو داد دین خدا را بقا حسن
*طرح صلح رو معاویه داد به یقین اینکه امام مجتبی قبول نخواهد کرد بعد اعلام کنه که دیدید بنی هاشم رو، همش دنبال خون و خونریزی و جنگن..تا کشتار باشه دور ور صلح نیستند. برعکس تا پیشنهاد صلح رو داد امام حسن پذیرفتن. فرمودند: با چند شرط..یکیش این بود که صب و دشنام به علی روی منبر ممنوع باشه، دیگه روی منبر دشنام به بابام ندین،یکی اینکه حکومت و خلافت موروثی نباشه تو خاندان تون و چند تا چیز دیگه..در نقشه اول نقشه شون نقش بر آب شد و در بند هایی که امام مجتبی علیه السلام اضافه کردن بر مفاد این صلحنامه و مردم دیدن، ماهیت معاویه رو شناختن، اونا هم زدن زیر قول و قرارشون زمینه آماده شد برای قیام کربلا..
الهی برات بمیرم امام حسن..*
صلح تو کرد روز معاویه را سیاه
صبر تو داد دین خدا را بقا حسن
وهابیان به زائر تو راه بستهاند
سد میکشند دور مزار تو
یا حسن!
بیچارههای کوردل پست، غافلند
دارُالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن
*محرمه مون هم تموم شد انگار همین دیروز بود استقبال از محرم گرفتین و تموم شد چشم به هم بذاریم کاروان های اربعین میرن و بر میگردن سفر هم تموم میشه..بی بی بخواد حرف بزنه با شما چی میگه..؟*
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
چند روز است حسین می گویی
یک دمی روضه بخوان از حسنم
روضه خوان روضهٔ غربت سخت است
هیچ کس با حسنم یار نبود
خانه هم امن نبوده بر او
همسرش یار وفادار نبود
جَعده زهری خورانده به حسن
که از آن فتنه و شر می ریزد
روی تشتی که برایش بردند
لخته خون, پاره جگر می ریزد
*صدا ناله ها تون امشب برسه بقیع بی شمع و چراغ امام حسن ..هنوز فارغ از عزاداری های دهه اول و دوم و سوم محرم نشدن این همه جمعیت میرن برا اربعین کربلا باشن..الهی برا قبر غم خرابت بمیرم آقاجان...*
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
.
*اصلأ مگه میشه از امام حسن گفت و مدینه ای نشد نه والله..*
صورت من که از آن کوچهٔ تنگ
تا دم مرگ فقط نیلی ماند
توی ذهن حسن مظلومم
تا ابد خاطره سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلویم
محسنم داشت تقلّا می کرد
اونی که دیدم خودم به دیده
نه کسى دیده نه که شنیده
*چی دیدی آقا..؟!*
یه کوچه تنگ، یه مرد دل سنگ
صداى سیلى، صورت نیلى
نمیدونم چى شد فقط چشام و بستم
رو خاک نشستم، زمین نشستم
مادر صدا زد کجایی؟ عصاى دستم
ای وای زیر بغل مادر رو گرفتم
رو شونه مادر و کشوندم،
خاکاى چادر و تکوندم
ضربه به شیشه بی حیا زد
مادر ما رو بى هوا زد
*نمیدونم تا حالا شنیدی فلانی بار شیشه داره یا نه همین قدر بسه هر کی میخواد گریه کنه..*
یه تشت پر خون، مقابلِ من، واى از دل من
همسرم آخر، شد قاتل من، واى از دل من
کجایی خواهر، بیا برادر
این دم آخر، شبیه مادر
تموم پیکرم کبود و نیمه جونه، اشکم رونه
لبام شبیه مادرم غرق به خونه، اشکم روونه
گناهِ مادرم چى بوده، دیدم که صورتش کبوده
هنوز داره میلرزه دستام
مادر زمین خورد جلو چشمام
زینب نگاه کن، با دیده تر دورو برت،
اینجا گرفتن چند تا برادر، با دیده تر
اما زینبم!
یه روز میاد که دیگه محرمى ندارى
میاى ز خیمه دستات و رو سرت میذارى، کس نداری
*امام مجتبی فداش بشم تو خونش غریبه همسرش که باید شریک خونه اش با شه شریک زندگیش باشه شده قاتل جونش
این یه برادر این هم یه همسر..*
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
بس کن رباب زخم گلو را نشان نده
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
*این روزا یکی دو تا که نیست روضه ها*
بابا سرو تنم کمرم پهلویم پرم
یکی دو تا که نیست کبودی پیکرم
از تو چه مانده است بگویم که ای پدر
از من چه مانده است چه گویی که دخترم
از تو سوال می کنم انگشترت کجاست
که تو سوال می کنی از حال معجرم
↫
madahi1.mp3
21.88M
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
.
|⇦•منغمت رو کم...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام•✾•
من غمت رو کم ندیدم اما
غم کوچه رو نه
بی حیایی های اون نامرده
دم کوچه رو نه
شنیدم حسن گفت توی خواب نزن مادرم رو
به قرآن به مسجد به محراب نزن مادرم و
گر تو رو زده به دیوار
چادرت گرفت به مسمار
زمین خوردی
جلوی مردمِ انظار
وسط کوچه و بازار زمین خوردی
ای وای مادرم مادرم مادرم
زمینهمن غمت رو کم ندیدم - کربلایی جبار بذری.mp3
3.12M
↻
شنیدم حسن گفت توی خواب نزن مادرم رو
به قرآن به مسجد به محراب نزن مادرم و
🖥
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
گریه کردی پسرم
من بمیرم تو دیگه مَردی،پسرم
حسنم،گریه نکن!
دنبال گوشواره نگردی پسرم
چیزی نشده...
فقط یه کم خاکی شده چادر من
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط یه کم سنگین شده سرم حسن
گریه نکن...
آتیشم میزنه اشک چشات ای مادر!
دارم می میرم از بغض صدات ای مادر!
«گریه نکن ای مادر...!»
غصه خوردی پسرم
توی اون کوچه آخه مُردی پسرم
حسنم! غصه نخور...
دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟
چیزی نشده...
فقط یه کم دستم ورم کرده، همین!
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط یه هو دیدی که من خوردم زمین
گریه نکن...
آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر!
دارم می میرم از بغض صدات،ای مادر!
«گریه نکن ای مادر...!»
چی کشیدی پسرم؟
سخته به والله هر چی دیدی،پسرم..
عاقبت می میری از طعنه هایی که
شنیدی پسرم...
چیزی نشده...
فقط به هم خورده کمی تعادلم...
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط،یه کم برام قرآن بخون واسَم گلم
گریه نکن....
*حسنم چرا هرچی صدات میزنمجواب نمیدی؟چرا امشب آرومی حسنم؟..بیا جلو ببینم تو تاریکی نمیبینمت...صدا بلند شد..مادر!مادر! من حسینم نه حسن...*
↫
gerye-kardi-pesaram.mp3
8.08M
غصه خوردی پسرم
توی اون کوچه آخه مُردی پسرم
حسنم! غصه نخور...
دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟
.
|⇦•آقای بی حرم....
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
تو کریمی...
نمک زندگی نیستی،همه زندگیمی
داشتی با جذامیا رفاقت صمیمی
برکت سفره نوکرات از اون قدیمی
آقای سفره دار، سفره ات برقرار
اسمت میاد وسط،حاتم میره کنار
می خونم از گهواره تا زیر لحد
حسن بن علی بن ابیطالب مدد...
با تموم سینه زن هات بستیم از قدیم
یه روزی جنتُ الحسن،پرچم می زنیم
حسن مولا حسن آقا..حسن حیدر
حسن زهرا،حسن زینب،حسن مولا
نور عینی،رحمت واسعه قبلِ امام حسینی
وارثِ به حقِ شیر خیبر و حُنینی
تو اولین امامزادهٔ عالمینی
یا ایهاالحبیب! دوسِت دارم عجیب
آقای بی حرم،یا سیدالغریب
به مقام جون اگه نرسید دست ما
ولی خواستی غلام سیاه،آقا هستما
من خودم عابست میشم،پیرهن میکنم
حبُ الحسن أَجَنْنّی،فریاد میزنم
حسن مولا حسن آقا..حسن حیدر
حسن زهرا،حسن زینب
حسن مولا...حسن مولا...
↫.
enc_17209142444495092023429.mp3
3.8M
یا ایهاالحبیب! دوسِت دارم عجیب
آقای بی حرم،یا سیدالغریب
به مقام جون اگه نرسید دست ما
ولی خواستی غلام سیاه،آقا هستما
|⇦•دلی که عاشقه...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی
دلی که عاشقه مِحَن داره
تو کشور غصه وطن داره
عاشق اونه که تو دلش هر شب
روضه برا امام حسن داره
میگن خدایِ کَرَمه آقام
صاحب سفرۀ غمه آقام
با اون همه مهربونی حالا بگید
چرا بی حرمه آقام
«حسن جانم، حسن جانم...»
برای چی نباشه بارونی
چشمای من با این پریشونی
که قبر خاکیشم شده
پُشتِ پنجره های بقیع زندونی
با بی وفا ها هم وفا میکرد
دردای مردم و دوا میکرد
باید بپرسیم ما از اون شامی
با دشمناش چه جوری تا میکرد
«حسن جانم، حسن جانم...»
چهل سالی از یه عده دلگیره
چهل ساله که دلش یه جا گیره
هر موقع یاد کوچه می افته
صد دفه زنده میشه میمیره
چهل ساله که زخم زبون خورده
خیلی شده خاطرش آزرده
هر باری که مغیره رو دیده
چند روزی خنده رو لباش مرده
مدینه غرق گریه زاری شد
خزونِ زندگیش بهاری شد
راحت شد از اون همه غم
وقتی زهر جفا رو جگرش کاری شد
تابوتشُ رو شونه ها بردن
به سمت بی کرونه ها بردن
از کوچه ای که مادرش رو دید
به زیر تازیونه ها بردن
چشمای قاسم خیس بارونه
حال اباالفضلم دگرگونه
تیرا یه کاری با حسن کردن
پهلوی تابوتش پر از خونه
ای کاش بی نشونه میرفتش
آروم مخفیونه میرفتش
بعد حسن این حرف زینب بود
کاش داداشم شبونه میرفتش
«حسن جانم، حسن جانم...»
↫.
دلی که عاشقه محل داره.mp3
8.21M
.
مدینه غرق گریه زاری شد
خزونِ زندگیش بهاری شد
راحت شد از اون همه غم
وقتی زهر جفا رو جگرش کاری شد
.
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
من میرمُ ای فاطمه جان
پشتِ خونه ات هیزم میارن
پا رویِ حقِ مرتضی و
پا رویِ چادرت میزارن
بهشتو با بال و پرت میسوزونن
به پیشِ چشم همسرت میسوزونن
ای وای تو رو با پسرت میسوزونن، فاطمه جانم
میمونه این فاجعۀ تلخ برا همیشه تویِ تاریخ
دردِ تو رو باید بپرسم از پنچه هایِ سُرخ یک میخ
قامت کمون دنبالِ مرتضی میری
نفس نفس زنون تو کوچه ها میری
زهرایِ من به زیرِ دست و پا میری
روضه ها رو دارم میبینم دلم از این قصه ها خونه
این دم آخری بزار تا، حسین رویِ سینه ام بمونه
*آخه اومدن حسنین خودشون رو سینه پیغمبر انداختن میگن محتضر باید لحضه جون دادن رو سینش سبک باشه حتی دگمه اشو باز کنید..اومدن آقا زاده ها رو بردارن پیغمبر فرمود: نه کارشون نداشته باشید..بذار بگم دلم همون جا رفت که دل شما رفت.." یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ
وَ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ"..*
امان از گودال به پا شد جنجال
ببخشن سادات تنت شد پامال
میون اعدا، غریب و تنها
رو خاک افتادی، زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدنو
پیکر زخمیتو کشیدنو
هرکی با هرچی میشد تورو می زد
اشکای زینب تو ندیدنو
بی هوا میزدنت، از جفا میزدنت
پیرمردا همگی، با عصا میزدنت
*چه خبره امروز هم باب دل امام مجتبی شد هم باب دل پیغمبر هم باب دل مادر سادات..*
به زیر خنجر، زدی بال و پر
شدی غرق خون، به پیش مادر
با چشمای تر، با حال مضطر
میگفتی برگرد، به خیمه خواهر
هدف نیزهها شد بدنت
جای سالم نموند روی تنت
با نیت غارت اومدنو
بردن انگشتر و پیراهنت
*بذار برگردیم به روضه امروز با این یه بیت
گفت: حسین جان!..*
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
تیر باران که شدی یاد حسن افتادی
*یه بیت هم از قول امام حسن بگم..*
نزن که مادرم جونه نزن نامرد که بی گناهه
خالی نکن دق دلی تو نزن که غرق اشک و اهه
*همه دردای امام حسن اینه..*
رفت آبروم ببین چشای ترمو
چطور دیگه بلند من کنم سرمو
*هر کاری کردم سپر بشم نشد..*
ایستادم به روی پنجه پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
↫
4_5791768818904729896.mp3
11.58M
.
زمزمه غم در گوش جان میپیچد، وقتی نام حسن مجتبی (ع) بر زبانها جاری است.
.
#روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثممطیعی •✾•
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای این که حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربتِ او
دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن
*شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟*
«حسن جآن....حسن جآن...»
پنجره و کبوترا با من...با من...
شلوغیِ کرب و بلا با تو...
خلوتیِ صحن بقیع با من...با من...
*آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...*
ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او
زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن
اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنارِ حسن
«حسن جآن...حسن جآن...»
مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن
عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن
برایِ غربتِ او بی قرار می گریم
شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن
برای داغِ دو تا ماهپاره اش
یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن
*دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...*
برای روضه یِ او با کنایه می خوانم
مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره،
غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...
«حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
* آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟
گدا اومده در خونه ات....*
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقا تو مدینه س ولی حرم نداره
*امشب سر و کار ما با کریمه...کریم یعنی چی؟ کریم چه کسیه؟من بگم؟! نه!
یه کریم برات تعریف کنه کرم رو...
از خودِ امام حسن سوال کردند: آقا! کرم یعنی چی؟فرمودند:"اَلاِبتداءُ بالعطیه قبلَ المسئله"یعنی اینکه قبل از اینکه سائل چیزی ازت بخواد،بهش عطا کنی...*
ندهد فرصت گفتار به کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست...
»«حسن جآن...حسن جآن...»
من میگم خدا رو چه دیدی؟شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه،امام حسن اربعینت رو نوشته باشه...
به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست....
#شاعر: محسن حنیفی
Shab08Safar1397[01].mp3
13.46M
چون گلی پژمرده شد حسن، در بستری از زهر و درد. امامی که جان نثار حق کرد، شهادتت جانسوز باد، ای بزرگمرد تاریخ..
#روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
"يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه"
چشم واکرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکنده مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم واز خوان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم
رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی و چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جزامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
حضرت تو مسیر حج (امام صادق فرمود: بیست وپنج بار پای پیاده به سفر حج رفتند) تو یکی از این سفرها پاهای حضرت ورم کرده بود. گفتند: آقا مرکب که هست سوار شوید چه اصراریه شما با پای پیاده ره طی کنید؟ فرمود: جلوتر یکی به شما میرسه یه روغنی به شما میفروشه، روغن وازش بخرید.رفتند جلوتر روغن روخریدند.
گفت: روغن رو برا کی میبرید؟گفتند برا حسن بن علی..التماس کرد گفت:منم ببرید پیش حسن بن علی منم حاجتی دارم..اومد محضر امام حسن گفت:آقا اگه می دونستم برای شماست پول نمیگرفتم.. گفت: همسری دارم نزدیک که فرزندم به دنیا بیاد تو ضعیت خوبی نیست تو این وضعیت میترسم از دست بره..آقا عنایتی کن..حضرت فرمود: الان برو منزل درد زایمان تمام شده مشکلت حل شده .
فقط اینجا پای حضرت ورم نکرده بود..
یه جا دیگه ام نوشتن اون نامرد موصلی با یک میله ای که هم مسموم بود هم تیز چنان به پای امام زد نقل مقاتل اینه امام طاقت نیاورد از درد داد می کشید.پای حضرت به شدت متورم شد ..*
آنکه نامش شده اهلا من عسل کیست؟ حسن
آنکه بخشندگیش گشته مثل کیست؟ حسن
معنی حی علی خیرالعمل کیست؟ حسن
مرد نام آور پیکار جمل کیست؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم سینهٔ خون دیده دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگویند غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
*اطرافیان معاویه به معاویه گفتند صادق تر از حسن نداریم..یبارم شده پسر فاطمه رو دعوت کن در حضور تو بره منبر نواقص خودش رو بیان کنه.. معاویه امام حسن رو دعوت کرد آنچه گفته بودن به حضرت گفت،اینارو بگو موعظه ای برا ما بشه ..حضرت رفت بالا منبر شروع کرد خطبه خوندن" أنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ" شروع کرد توصیف کردن خودش.. نقصی نداره، امام معصوم چی بگه..من پسر پیغمبرم، من پسر امیرالمومنینم،همون کسی که حقش غصب شده، هی توصیف کرد. من پسر مکه و منام، من پسر زمزم و صفام، من پسر مشعرم... گفت و گفت معاویه منبر آقارو قطع کرد گفت: آقا یه کم درباره خصوصیت خرما برامون بگو...فرمود از خواص خرما اینکه ضد نفخه..اونی که طبعش گرمه خرما بخوره طبعش لطیف تر میشه. اونی که طبعش سرده خرما بخوره به تعادل میرسه..اما من "انا ابنُ رسول الله" دوباره برگشت سر حرفش توصیف کرد من پسرحجت خدام..دیگه معاویه طاقت نیاورد.ترسید مردم شورش کنن علیه معاویه..گفت بسه دیگه ادامه نده...صحبت معصوم رو اینجوری به سُخره گرفتنو قطعش کردن..*
.
.فقط اینجا نبود امام معصوم داشت حرف میزد صحبتش رو قطع کردند.ابی عبدالله علی اصغرو رو دست گرفته بود داشت حرف میزد.. چنان تیری به گلوی علی اصغر زدند... دیگه کجا حرف معصوم رو قطع کردن ؟ ارباب من و شما داشت با این ملعون حرف میزد..حسین ابن علی داشت حرف میزد.. سر از بدن حسین جدا کردند.
مادر ما هم سرش پایین بود و داشت حرف میزد یه وقت جلو چشمای امام حسن چنان سیلی به صورتش زدن.....*
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم، سینه ی خون، دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریبَ الغُربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم
*چند بار در عمرش به حضرت زهر دادن اما این زهر آخر خیلی اثرش زیاد بود.. حضرت رو زمینگیر کرد..
پیغمبر فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانه مگر چشمی که بر حسن گریه کرده باشه.. وچشمی که بر حسینگریه کرده باشه...
جگرش ریخت به هم بال و پرش ریخت به هم
زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم
همه خاطرها در نظرش ریخت به هم
دل پریشان شده از حالِ پریشانِ حسن
فرمود: حسین جان! دستت رو بده به من دست حضرت روگرفت فرمود:حسینجان!
هر وقت دستت رو فشردم بدون که ملک الموت رو دارم میبینم. چقدر به ابی عبدالله سخت گذشت..بیخود نبود وقتی برادر رو دفن کرد فرمود:غارت زده اونی نیستکه مالش رو ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو به خاک سپردم..
دست امامحسن دست امامحسین روگرفته دل تو دلش نیست یه وقت دست برادر رو فشرد..ابی عبدالله آرام آرام صورتش رد آورد به صورت برادر نزدیککرد دید صدای بی رمق امامحسن میگه الان ملک الموت رو دیدم حسینجان..بهم میگه بهت بشارت میدیم یا حسن ابن علی خدا ازت راضیه ...
امامحسین میگه دیدم عرق مرگ روپیشونی برادر نشسته..*
.
یه نقل دیگه ام دیدم با همون حال بی رمق با اهل منزل و بچه ها خداحافظی کرد.فرمود: حسین جان! من رو ببرید کنار پیغمبر دفن کنید اما اگه نگذاشتن اصرار نکنید نمی خوام زیر تابوتم خونی ریخته بشه..اگه نذاشتن من رو ببرید بقیع حوالی قبر مادرم زهرا دفنم کنید.حضرت رو بردن به سمت مزار آقا رسول الله. مروان ملعون که خدا لعنتش کنه چه کار با امامحسن.. میرفت بالا منبر جلو چشم امام حسن به امیرالمومنین ناسزا میگفت.یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله رو فرستاد مروان رفت بالا منبر جلو چش امامحسین داره به امیرالمومنین ناسزا گفت ابی عبدالله طاقت نیاورد..سریع نامرد رو از منبر کشید پایین عمامهٔ خودش رو دور گردنش پیچوند داشت خفه اش میکرد. دوسدن رفتم امامحسن رو آوردن آقا بیا حسین داره مروان رو خفه می کنه..مروان صداش در نمیومد با همون صدای بی رمقش گفت یا حسن ابن علی تو رو به عصمت مادرت زهرا ..تا این وکفت امامحسن دست گذاشت رو شونه ی ابی عبدالله فرمود:ولش کن.گفت ناسزا به بابامون امیرالمومنین داد حسنجان.. حسینجان!یادته ما وعده کردیم هرکی مارو به عصمت مادرمون قسم داد هر حاجتی داسته باشه برآورده کنیم .. صبر کن...یه قاطری امامحسن داشت این مروان خوشش می اومد روشم نمیشد به امام حسن بگه.. به یکی گفت برو به امام حسن بگو عجب مرکبی، عجب استری..چند روزی گذشت این شخص رفت به امام حسن گفت یا حسن ابن علی عجب استری، عجب مرکبی، آقا سریع از مرکب اومد پایین افسارو داد دستش. فرمود:برو به مروان بگو خودشم میخواست ما بهش میدادیم.
نوشتن تیر اندازها حداقل هفتادتیر به تابوت امام حسن زدند. تا تیر باران کردن تابوت رو، بنی هاشم ایستادند شمشیر کشیدن ابی عبدالله اومد جلو فرمود: نباید اینجا خونی ریخته بشه..برادرم رو ببریم تو بقیع دفن کنیم. فرموده بود اگر نشد حوالی مزار مادرم زهرا دفنمکنید...
تا حضرت جان داد دیدن از کاخ معاویه ملعون صدای الله اکبر بلند شد. چنان با افتخار الله اکبر میگفت نوشتن با الله اکبر معاویه همه شام الله اکبر گفتن.فاخته پسر خوانده ی معاویه اومد جلوگفت پدر چی شده تکبیر گفتی؟ خبر رسیده حسن ابن علی جان داد.. گفت پسر فاطمه جان داده تو ذوق می کنی..گفت دیگه راحت شدم.
تا لحظه ی آخر امام حسن دست از مبارزه نکشید.. در حق امامحسن مجتبی جفا کردن ..
فقط اینجا نبود تکبیر گفتن امامجان داد و صدای تکبیر بلند شد..تو کربلا وقتی شمر ملعون سر ابی عبدالله رو جدا کرد سه بار تکبیر گفت..با سه تا الله اکبرش همهٔ کربلا،همهٔ نامردا تکبیر گفتن..
نوشتن تا ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن وضع برادر رو دید اونقدر گریه کرد از حال رفت، بیهوش شد. چشماشو باز کرد. امام حسن سعی میکرد دلداریش بده..اما اسرا رو باید منتقل کنه. صدا زد برادر! برا من انقدر غصه نخور. مصیبت تو از مصیبت من بزرگتره. اینجا بود امامحسن فرمود: هیچ روزی مثل روز توعه حسین نیست.فرمود: حسین جان یه روزی میاد تو رو میکشن کنار نهر فرات در زمین کربلا..عطشاناً، غریباً، وحیداً، مذبوحاً..ذبحت می کنن. تشنه میکشنت..غصه دار میکشنت حسین.. شاید اون غصه این بود..*
چشمی به تیغ قاتل و
چشمی به خیمه گاه
*پست ترین آدمها میاد رو سینه ات می ایسته..جمله ی امامحسنه..اسب تو همه همه کنان برمیگرده سمت خیمه..
امام حسن داره روضه میخونه..زن وبچه ات رو به اسارت میبرن..بچه هات یتیم میشن حسین! زن وبچه ات رو سوار این شترای بی جهاز می کنن...شهر به شهر میبرنشون..سرتو بالا نی میبرن داداش..صدا زد..حسین جان کاش اون روز خودم بودم دورت میگشتم داداش..خودم بودم ازت دفاع می کردم داداش..*