eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.5M
⚜🕊 روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜
|⇦• مناجات با امام زمان روحی له الفدا و توسل به ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا •✾•. آهم چرا از سوزِ هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی من بی خیالِ بودن تو بی عارم و از ننگ، داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می بینی اما دیگر شرارِ قهرت آقا، در کمین نیست حق می دهم از من تو برداری نظر را می دانم از لطفِ تو سهمم بیش از این نیست آنقدر که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظارِ دیدنت را تقدیرِ این آلوده دامن، اینچنین نیست تنها مسیری که نجاتِ من در آن است جز کربلایِ روزهایِ اربعین نیست روضه بخوانم، مادری جانسوز می گفت بعد از حسین، ام البنین ، ام البنین نیست   .
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• کاروان بازگشته و حالا مادری آمده به استقبال مادری که نبود علقمه و مادری که نبود در گودال دخترِ از سفر رسیده ی او در بساطش به غیر آه نداشت دخترش تا که سیر گریه کند غیر آغوش او پناه نداشت *میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی می‌گفت: پس چرا برنمی‌گردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیه‌ای نمی‌کشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه می‌رفت می‌گفت نمی‌دونم چه خبره ؟بی‌خبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه می‌کنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله می‌رسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه می‌کنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمی‌بینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ می‌گفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشم‌هام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم می‌گیره نمی‌ذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند می‌گفت همانطور که نگام می‌کرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره می‌لرزد ها اما می‌خواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمی‌پرسی گفت بذار دونه دونه‌ اشون را می‌پرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش می‌زنه میگم خانم چهار تا بچه‌ات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچه‌های من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..* .
و توسل ویژهٔ ولادت حضرت جواد الائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام‌ الله علیها به نفس حاج‌ محمد رضا بذری یک عمر ناز یارکشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از هر کسی جز تو بریدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیر دیِن تومشغول ذُمه ایم ما مستمند کوی جوادالائمه ایم آیینه دار نور خداوندگار عشق طوبای سرو قامت باغ دیارعشق روشنترین ستاره ی دنباله دار عشق ای سومین محمد ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه‌ پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغ به شکل قمر تویی خورشید کائنات زمان سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبرتویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانی خنده های امام رضا سلام *ازمصائب اهل بیت علیهم السلام میدونید چیه؟وقتی جوادالائمه دنیا آمد چون حضرت سن بالا صاحب فرزندشدن، اصلا طعنه میزدن به حضرت میگفتن مگه میشه امامت از نسل شما،بچه نداشته باشه..حالا حضرت صاحب اولاد شده یه عده قبول نمیکنن یه عده میگفتن این اصلا فرزند امام رضا علیه السلام نیست، خیلی عجیبه روضه اینه، گاهی فقط سیلی و تازیانه نیست، گاهی روضه ایناست...یه عده از اقوام حضرت رفتن قَیّاف آوردن،قَیَّاف میدونید چیه؟ یعنی قیافه شناس،قَیّاف آوردن این نوزاد رو ببینه آیا شباهتی به پدر داره یا نداره؟خیلی عجیبه ها امام معصوم آقا امام رضا صاحب فرزند شده رفتن قَیّاف آوردن ببینن که بچه اش هست یانه ..الله اکبر مصیبت حضرت اینه اصلا...* از شعله های شمع شبت دودمیرسید از چشم های چشم ترت رود میرسد از دخل کسب و کار غمت سود میرسد از سفره های خانه ی تو جود میرسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلا همین گدایی توکسب وکار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله بار ماست ما اهل مشهدیم خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجرا فولاد میزند ازهِجر کاظمین تو فریاد میزند نقاره میزنند صدای فرشته هاست آن نفخ صور صبح قیامت همین صداست پای علیل سائل تو در پی شفاست باب الجواد باب مراد دل گداست یک گوشه چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی گدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم انگار پشت و پا به همه غصه هازدم هرگاه عمه جان شما رو صدا زدم آقا،آقا اگر به عشق توگرم تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکر خداکه بال زدم در دیار تو جبرئیل میشوم تا برسم به مزار تو تَمّار گونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذری موسی بن جعفریم آقا مرا ز جمع فقیران خود مران من را ،هم آن گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از،شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان، جان بخوانمت باید علی اکبر سلطان بخوانمت صحن شریف طوس همان کربلای ماست پایین پای مَضجَع بابات جای ماست
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حاج رضا قانع وحاج امیر کرمانشاهی "بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمان و یا رحیم...یا رب العالمین" زینب که چرخ بنده ی بی‌اختیار اوست در راه دین اسارت او افتخار اوست هر جا که می‌رود پیِ احقاق حق رود ترویج دین احمد مختار، کار اوست ای بر ضدّ ظلم کوشد و احیاء عدل و داد برنامهٔ قیامِ حسینی شعار اوست کو دیده‌ای که صورت او دیده بی‌حجاب؟ عفّت، حجاب و شرم و حیا، پرده‌دار اوست کو قدرتی که معجر و خلخال او برد او عصمت خدا و خداوند، یار اوست یکشب نشد نماز شبش ترک و این حدیث از زادۀ برادر والا تبار اوست آن دانه‌های اشک که ریزد به یاد حق تسکین قلب و روشنی شام تار اوست شد چیره بر یزیدِ ستمگر، زنی اسیر قربان بانوئی که چنین اقتدار اوست او بر بتول تالی و تنها نه دختر است او بر حسین یاور و تنها نه خواهر است شرطی که داشت وقت عروسی به شوهرش چون سایه رفتنش به قفای برادر است *امیرالمومنین فرمود: دخترم از تو خواستگاری کرده،این دختر همون مادریه که مظهر عفت و عصمت و حیاست سرشو پایین انداخت. بعد عرض کرد: بابا فقط یه شرط دارم من بدون حسین نمی‌تونم جایی بمونم هرجا حسینم بره منم خواهم رفت. وقتی ابن عباس گفت: اگه می‌خواین برین برین، این زن و بچه رو با خودتون نبرین، سرشو بیرون کرد بی بی فرمود: چرا بین من و داداشم جدایی می‌اندازی.. به فدای تو بی بی..* شرطی که داشت وقت عروسی به شوهرش چون سایه رفتنش به قفای برادر است ای کشتی سرخ کرب و بلا را دو نوح بود نوحی حسین و زینب او نوح دیگر است وقتی که دید کشتی تبلیغِ انبیا در موج خون فتاده و بشکسته لنگر است یکباره ناخدایی او را قبول کرد نازم به‌ همتش که همانند مادر است ما را روایتی است که یک ضربت علی در خندق از عبادت عالم فزونتر است یک تازیانه خوردن زینب به راه دین زان ضرب دست و تیغ نه کمتر نه برتر است *وقتی فاطمه بنت اسد بیرون اومد، علی رو در بغل داره، خیلی دست‌ها دراز شد تا علی رو بگیره، نه، تا خاتم الانبیا رسید فرمود: فاطمه علی رو به من بده، این آقازاده سه روزه در بغل پیغمبر قرار گرفت چشماشو باز کرد.."السلام علیک یا رسول الله" انجیل بخوانم؟ زبور بخوانم؟ تورات بخوانم؟ قرآن بخوانم؟ قرآنی که چندین سال بعد نازل شده! ای وای بر ما که نشناختیم قرآن بخوانم؟ فرمود: علی جان قرآن بخوان، لب‌های مقدس‌شو باز کرد "بسم الله الرحمن الرحیم قد افلح المومنون" قرآن تموم شد، می‌دونید پیغمبر چه کرد؟ خم شد و لب‌های علی رو بوسید.یا رسول الله علی قرآن خواند لب‌هاشو بوسیدی، آخ بمیرم حسینشم قرآن خوند.. مقابل دختراش قرآن خوند ..مقابل خواهرا قرآن خوند ..مقابل بی‌بی‌ها قرآن خوند مقابل امام باقر قرآن خوند..مقابل زین العابدین قرآن خوند..اما کسی نبوسید اون لب و دندان رو..بگم همه ناله بزنید.دیدن چوب خیزرانشو برداشت..* ای چوب خیزران تو حیا کن فرو میا خود را به جای بوسهٔ خیرالبشر مزن دستت شکسته باد که دندان او شکست ای سنگدل تو سنگ به دُرج گهر مزن اگر که چوب زنی در خفا بزن ظالم مگر نمی‌شنوی نالهٔ یتیمانش بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید اشکِ سرِ بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید «امان از دل زینب....» .
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حاج ابوذر بیو‌کافی •✾• *حالا یک سال و نیم گذشته منتظر اون نگاست دوباره چشم تو چشم ابی عبدالله بشه* یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبروی من * آخه چند جا روبروی من قرار گرفتی هیچ وقت یادم نمیره تو بازار کوفه همه اومده بودن ما رو تماشا کنند این شهر همه ما رو می‌شناختند. دست ما رو بسته بودن داشتم حرف می‌زدم یهو دیدم یه نیزه داری داره میاد اینجا روبروی من بالای نی قرار گرفته چند روز بعد کربلا بود دیگه سه روز بعد عاشورا بود یه نگاهی از دور کردم دیدم این نیزه‌دار داره میاد یه آرزویی کردم..* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب اینجا من می‌گم ای کاش این حرف زینب مستجاب می‌شد این سر، سر حسین نمی‌بود چرا؟قدری که گذشت لحنش عوض شد، نگاهش عوض شد تا سر حسینو دید یه جوری حرف زد یهو دید این لب‌های مطهر داره تکون می‌خوره، سر شروع کرد به قرآن خوندن اینجا بود می‌گفت ای کاش سر تو نبود، همین که قرآن خوند، رو به برادرزاده گفت: من یادمه این لب‌ها رو پیغمبر می‌بوسید مگه سر قاری قرآن رو با سنگ می‌زنن؟ یک سال و نیم ماند غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من *یه جایی خیلی بهم برخورد سر تو تو تشت گذاشته بود ما همه بودیم نامرد تو اون حال عصبیت خودش چوبشو طلب کرد یهو، یه خانومی از جمع ما دوید سرتو از تو تشت برداشت، این سر رو گذاشت رو قلبش دیدم رباب داره میگه این حسین منه، با لب و دندانش اینجوری نکن چوبو به این لب و دندان نزن..* در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو *به عبدالله ابن جعفر فرمود: من دیگه رفتنی‌ام خدا نیاره برا مادری که یه روزی کس و کار و پسر داشت؛معمولاً مومن زودتر که می‌فهمه رفتنیه به همه پیغام میده ...پسر حاج حسین همدانی میگفت بابام که از سوریه برگشت زنگ زد به تک تک ما گفت امشب بیاین ببینمتون وقتی جمع شدیم گفت این سفری که دارم میرم دیگه برگشت نداره،جلوتر می‌فهمه وقت رفتنشه، همه رو جمع می‌کنه.. وقت رفتن زینب شد نگاهی به دور و برش انداخت دید نه داداشش هست، نه کفیل زینب اباالفضل هست، نه اون خوش قد و بالایی که پاشو رکاب کرد علی اکبر هست، نه قاسم هست، نه آقازاده‌هاش هست.. گفت: حالا که قراره بی کس از دنیا برم میشه یه درخواست ازت کنم بسترم رو زیر آسمون پهن کن، اینو باید بشکافم، برات یه کمی می‌خوام اینجا بیشتر با دلت بازی کنم، بیشتر ازت اشک بگیرم، می‌فهمی یکی به یکی بگه بسترمو یه جا پهن کن یعنی چی؟یعنی خودش دیگه نمی‌تونست کاراشو انجام بده کجا رفتی؟ یه نفر می‌شناسم اونم آخری‌ها همینجور شده بود بهامیرالمومنین فرمود میشه صورتمو اینور اون ور کنی کیو میگی؟ اره مادر ما فاطمه، عجیبه والا هزاری جلو بعضیا روضه بخون داد نمی‌زنه گریه نمی‌کنه تا نام فاطمه میاد اینجوری به هم می‌ریزه، بگو اگه جوونه ۱۸ ساله نبود بهم بر نمی‌خورد یکی دیگشم بگم اگه باردار نبود بهم بر نمی‌خورد. .آیت الله بهجت می‌فرمود تو روضه اشکت جاری شد بدون آقات داره نگات می‌کنه. امشب از عرش به من نگاه کن اومدم برا خواهرت گریه کنم ما امشب صدامونو تو روضه ی زینب بلند می‌کنیم ناله می‌زنیم چرا؟ آخه دیدم یه لحظه‌ای به نیزه نگاه کرد و گفت:...*
و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا طاهری تو موسایی اگر حتی نیندازی عصا را هم به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم تو، در بندی ولیکن اختیار دهر را داری به دست بسته ات داده خدا ارض و سما را هم تو که دست جوان مست را در کوچه می‌گیری *تا آقا رو دید روشو برگردوند به سمت دیگه خجالت کشید..حضرت فرمود: در هر حالی روتو از ما بر نگردون..* تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری توقع می رود آقا بگیری دست ما را در این دنیا که تشخیص مسیر زندگی سخت است خدا را شکر افتاده به دست آشنا راهم بابا مگه هر کسی میتونه تو مسیر این خانواده باشه اصلاً مگر دلی می‌تونه عاشق موسی بن جعفر باشه باید مادر خوب تربیتت کرده باشه.. باید یه عمر سفره‌های موسی بن جعفر و تو خونت دیده باشی هر موقع گرفتار میشد میگفت سریع سفره موسی بن جعفر بنداز آقا زود گره مو باز کن* دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته و این یعنی که می‌گیری شما دست دعا را هم شفا را غالباً از سفره ات بردن مادرها که تحت الامر نان سفره ات کردی شفا را *چه خبره امشب تو حرم موسی بن جعفر آی اونایی که گرفتاری‌های خودتون رو دارین حتی روتون نمیشه به عزیزترین کستون هم بگید امشب به آقاتون موسی بن جعفر بگید..* زن بدکاره را صبوح و قدوس تو عابد کرد مسلمان می‌کنی با دست بسته بی حیا را هم *گفت برم سر بزنم، ببینم این زن بد کاره تونسته حضرتو آزار روحی بده. اومد نگاه کرد دید آقا رو به قبله رو خاکا افتاده هی صدا میزنه "صبوح قدوس رب الملائکة و الروح" دیدم این زن بدکاره هم پشت سر حضرت رو خاکا افتاده هی می گه العفو العفو العفو.. برا شما کار نشد نداره آقا جان درسته آلوده‌ام درسته خطاکارم اما یه عمری سر سفره ی جد شما بودم آقاجون* غریبه چهارده سال است که کت بسته می‌خوانی نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را عشا را هم *نه فقط تو غل و زنجیر نماز می‌خوند نانجیب گاهی وقتا با تازیانه سر نمازم آقارو‌ میزد.. آقای شجاعی رحمت الله علیه می‌گفت: اومد هارون الرشیده ملعون در عالم رویا ظاهراً رسول خدا رو دید حضرت فرمود: چرا انقدر داری پسر ما را اذیت وآزار می‌کنی؟ زندان بان و گفت اومد سندی بن شاهک یهودی لعنت خدا بر اینها که نسلشون الان دارن ظلم می‌کنند. گفت چیکار داری می‌کنی؟ خیلی داری پسر فاطمه رو اذیت و آزار می‌کنه.. این فکر کرد حضرت از تو زندان یکیو فرستاده رفته شکایت کرده تو راه که میومد گفت می دونم باهات چیکار بکنم. شکایت منو می‌کنی.. ایشون می‌گفت حضرت مشغول نماز بود اینقدر براتون بگم نماز آقا بدون رکوع بود ..* چه بی‌رحمانه زندانبان شکسته در دل زندان به مانند غرورم استخوان پا را هم "السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" این واژه ی مرضوض و کلمه مرضوض رو دو جای دیگه هم به کار بردن یکی برای مادر سادات اون موقعی که نانجیب با افتخار نوشت وقتی صدا نفس کشیدناشو می شنیدم چنان با لگد به در زدم صدای شکسته شدن استخوان‌های پهلو میومد..یه جای دیگه هم نوشتن یه عده با افتخار اومدن تو مجلس عبیدالله ملعون با افتخار گفتن"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" ما بودیم اسبامونو نعل تازه زدیم استخوان‌های سینه ی حسین کوبیده شد.. .
و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام به نفسِ حاج احمد سلطانی •✾• "السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر" دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است بر اهل آسمان و زمین سروری کند هر کس گدای حضرت موسی بن جعفر است *دوست داشتی امشب این صدا ناله‌هات تو کاظمین بپیچه کنار حرمش داد بزنی.. امشب بگو.. آقا جان! زودتر ما رو بطلب.. تو که باب الحوائجی گره به کارم افتاده گرفتار بودم که اومدم در خونه ات.. دیدید مادرامون وقتی گره به کارشون میفته میگن روضه موسی بن جعفر انداختم. امشب ما هم گره به کارمون افتاده..آقا جان !دامن آلوده اومدم در خونه ات ماه رجب داره تمام می‌شه یه ذره اشک به این چشام بذار امشب بتونم برات گریه کنم..* باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر دست عطای حضرت موسی بن جعفر است شد بی‌نیاز از همه کس هر که روزی‌اش با بچه‌های حضرت موسی بن جعفر است آقا اصلاً برات کرب و بلا کاظمین نجف دست رضای حضرت موسی بن جعفر است آن جنتی که حضرت حق وعده داده است بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است زهرا نظر نموده بر آن کس که سینه‌اش ماتم سرای حضرت موسی بن جعفر است من آرزوی روضهٔ رضوان نمی‌کنم تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است درد تا مغز استخوان می‌رفت بازویش را اگر تکان می‌داد می توانست شب بخوابد اگر درد پهلو کمی امان می‌داد *کاری کردن با آقای ما هر شب دعا می‌کرد خدا دیگه مرگمو برسون "خلصنی یا رب"مادرشونم این آخری ها دیگه صدا میزد "اللهم عجل وفاتی سریعا" مگه چه کردن آقای ما رو که هر شب التماس می‌کرد خدایا دیگه مرگمو برسون؟ آخه هر وقت این ملعون میومد بگم گریه کنید ناله بزنید روضه همینه روضه‌ای نیست که دستاشو با غل و زنجیر بستن اینا هست اما اوج روضه اینجاست هر وقت میومد سراغ حضرت اول به مادرش ناسزا می‌گفت می گفت می‌زنی بزن به مادرم بد و بیراه نگو.. به خدا طاقت ندارم* وای از آن در که آرزو باشد لحظه‌ای آه حسرتی بکشید غل و زنجیر فرصتی ندهد نفسی هم به راحتی بکشی *آنقدر اذیت شد زیارت نامه اش خود قتلگاهه.."السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ " آنقدر مؤذب بود. استادی می‌فرمود: سیاچال موسی بن جعفر جوری بوده حضرت دائم خوابیده بوده یعنی نمی‌تونسته حتی خم بشه، بشینه گریه کنه بمیرم برات." وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ" یعنی انقدر تاریک بوده حتی روزنه‌ای هم نبوده به این سیاه چال.. جان عالم به فدات آقا * دم عجل وفاتیِ لب او زنده کرده از داغ زهرا را ظاهراً عادت نگهبان‌هاست بی‌جهت می‌زدن آقا را آه این آینه هزاران بار زیر مشت و لگد ترک خورده جای یک لقمه نان و جرعه‌ای آب دم افطارها کتک خورده آه با هر نفسش می‌شد حس کنید دردِ در جناقش را بشکند دست سندی کافر خورد کرد استخوان ساقش را 👇👇👇👇ادامه مطلب
و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله به نفسِ حاج‌ سید محمد قاضوی •✾• بسم الله الرحمن الرحیم يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ای از خدا لبریز إقرأ یا محمد یا مصطفی برخیز إقرأ یا محمد تا کی بشر را ذلّت و پستی محمد برخیز ای گمگشتهٔ هستی محمد برخیز و بر کَن ریشهٔ نااهل‌ها را فریاد زن بشکن سر بوجهل‌ها را تبت یدا اعلام کن بر بو لقب‌ها بشکن نفس‌ در نای حمالً الحطب‌ها ای آفتاب مُلک جان روشنگری کن ای پیرِ پیغام‌آوران، پیغمبری کن این نیش‌ها در راه ما نوش تو إقرا این آیهٔ وحی است در گوش تو إقرا برخیز و دل را با نگه زیر و زبر کن برخیز با انگشت خود شقُّ القمر کن ما بر تو مجد و سروری را حتم کردیم ما بر تو پیغام‌آوری را ختم کردیم پیش خطاب تو خطایی نیست دیگر بعد از کتاب تو کتابی نیست دیگر ما حکم قطعی را به فرقان تو گفتیم ما حرف آخر را به قرآن تو گفتیم تا دامن محشر درخشان کوکب توست خط نبوّت، منتها بر مکتب توست تو پیغمبران را جان و جانانی محمد پیغمبر آغاز و پایانی محمد پیش از همه روشنگر عالَم تو بودی روزی که آدم را نبودی، دَم تو بودی سرّی‌ست گر ما را رسول آخرهستی تا ما خداوندیم تو پیغمبرهستی ما داده‌ایم از صبحِ خِلقت شام قدرت طبع بلند و حُسن خُلق و شرح صدرت ما بر تو یاریّ حیدر خلق کردیم سلمان و مقداد و ابوذر خلق کردیم در مکتب تو زنده گردد عفّت زن تقوا و ایمان و حجاب و عصمت زن برخیز و قانون صَنم بشکن محمد بت‌های چوبین را به هم بشکن محمد فریاد زن جز راه حق راهی دگر نیست برگو به جز اللّه، اللّهی دگر نیست از حق ندا آمد ز جا خیزید یاران پیک خدا آمد، بپا خیزید یاران چونانکه موسای کلیم از طور آید اینک محمد با پیام نور آید ذرّات هستی، جمله در ذکر خدای است کوه و بیابان با محمد همصدای است ای خفتگان خیزید، هنگام قیام است ای خامُشان فریاد، خاموشی حرام است حق را رسد بانگ دَرا برخیز برخیز عالم شده کوه حِرا برخیز برخیز بر قلهٔ این کوه، احمد را ببینید بگشود چشم اینک محمد را ببینید آوای قرآن بشنوید از سینهٔ خویش روی خدا بینید در آیینهٔ خویش هان بشنوید اینک صدای جبرئیل است عالم پُر از إنّا هدیناهُ السبیل است در اهتزاز آمد به گیتی پرچم حق چنگی بزن بر ریسمان محکم حق وقت آمده تا کار دشمن را بسازیم لبیک‌گو تا مسجد الاقصی بتازیم از رگ رگ ارباب باطل خون درآریم هم قدس را از سلطهٔ صهیون درآریم برخیز تا گردیم بهر یکدگر پشت سازیم مُشتی آهنین از پنج انگشت ما حامی مظلوم و پشتیبان دینیم ما شیعهٔ مولا امیرالمومنینیم ما را محمد از ازل توصیف کرده در آیهٔ قرآن خدا تعریف کرده ما در یَم خون مکتب توحید داریم در سینهٔ خود چهارده خورشید داریم اسلام ناب ما ولای اهل بیت است در قلب ما تیر بلای اهل بیت است اسلام یعنی از سقیفه، دست شستن اسلام یعنی دل به اهل البیت بستن اسلام یعنی راه زهرا برگزیدن در یاری مولای خود آزار دیدن اسلام یعنی همچو گل در خون شکفتن مدح علی را بر فراز دار گفتن .👇👇👇👇
مدح خوانی ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم روحی له الفدا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم اگر ذره‌ام آفتابی شدم مرا مَست کرده هوایِ نجف علی گفتم و هِی شرابی شدم گَهی در فراق و گَهی در عراق اسیرِ همین بی حسابی شدم  بنا نیست تا که بنایم کنند که آباد از این خرابی شدم چه فرقی کند مثلِ خون سَرخَم و وگر مثل امواج آبی شدم هوایم همیشه هوایِ علی است مرا قبله ایوان طلایِ علی است همانکه مرا اهلِ باران نوشت خودش حال ما را پریشان نوشت دلم بُرد راهِ نجف کربلا مرا زائرِ یک خیابان نوشت پس از کربلا سامرامان رساند شب قدر ما را به شعبان نوشت حرام است  اگر بر کَسی رو زنیم که روزیِ ما با کریمان نوشت خودش خواست اگر جمکرانی شدیم گدایانِ صاحب زمانی شدیم چه زلفی سرِ شانه دارد کریم عجب نیست پروانه دارد کریم تمامیِ آنرا به ما می‌دهد هرآنچه که در خانه دارد کریم خودش لقمه دستِ گدا می‌دهد درِ بازِ کاشانه دارد کریم سرِ سفره‌هاشان همیشه شلوغ چه لطفی به بیگانه دارد کریم در این خانه ما خانه زادش شدیم کرَم با کَرَمخانه دارد کریم تمامِ امامانِ من را ببین شبِِ نیمه شعبان حسن را ببین خدا آمد و تیغ مولا کشید علی را به چشم تماشا کشید خدا نام دیگر به احمد گذاشت خدا امد و باز زهرا کشید خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید خدا چارده جلوه را جمع کرد تمامیِ خود را به یکجا کشید خدا در شبِ سامرا  الغَرَض شبیه حسینش حسن را کشید رسیده تمامیِ پیوندها رسیده خداوندِ لبخندها بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار بزن تکیه ای مردِ این کارزار بزن تکیه گو که اَنابنُ‌الحُسین بزن نعره تا بشنوم الفرار بگو یا لثاراتُ جَدی حسین بکِش تیغِ خود را  درآری دمار به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم  بگو یا علی   بر یمین و یسار  اگر مُرده باشم لحد بشکنم اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر شود تاکه  باشیم عمّارِ تو و از سیصد و سیزده یارِ تو .
🎼اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم .. |⇦• مدح خوانی ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم روحی له الفدا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم اگر ذره‌ام آفتابی شدم مرا مَست کرده هوایِ نجف علی گفتم و هِی شرابی شدم گَهی در فراق و گَهی در عراق اسیرِ همین بی حسابی شدم  بنا نیست تا که بنایم کنند که آباد از این خرابی شدم چه فرقی کند مثلِ خون سَرخَم و وگر مثل امواج آبی شدم هوایم همیشه هوایِ علی است مرا قبله ایوان طلایِ علی است همانکه مرا اهلِ باران نوشت خودش حال ما را پریشان نوشت دلم بُرد راهِ نجف کربلا مرا زائرِ یک خیابان نوشت پس از کربلا سامرامان رساند شب قدر ما را به شعبان نوشت حرام است  اگر بر کَسی رو زنیم که روزیِ ما با کریمان نوشت خودش خواست اگر جمکرانی شدیم گدایانِ صاحب زمانی شدیم چه زلفی سرِ شانه دارد کریم عجب نیست پروانه دارد کریم تمامیِ آنرا به ما می‌دهد هرآنچه که در خانه دارد کریم خودش لقمه دستِ گدا می‌دهد درِ بازِ کاشانه دارد کریم سرِ سفره‌هاشان همیشه شلوغ چه لطفی به بیگانه دارد کریم در این خانه ما خانه زادش شدیم کرَم با کَرَمخانه دارد کریم تمامِ امامانِ من را ببین شبِِ نیمه شعبان حسن را ببین خدا آمد و تیغ مولا کشید علی را به چشم تماشا کشید خدا نام دیگر به احمد گذاشت خدا امد و باز زهرا کشید خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید خدا چارده جلوه را جمع کرد تمامیِ خود را به یکجا کشید خدا در شبِ سامرا  الغَرَض شبیه حسینش حسن را کشید رسیده تمامیِ پیوندها رسیده خداوندِ لبخندها بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار بزن تکیه ای مردِ این کارزار بزن تکیه گو که اَنابنُ‌الحُسین بزن نعره تا بشنوم الفرار بگو یا لثاراتُ جَدی حسین بکِش تیغِ خود را  درآری دمار به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم  بگو یا علی   بر یمین و یسار  اگر مُرده باشم لحد بشکنم اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر شود تاکه  باشیم عمّارِ تو و از سیصد و سیزده یارِ تو ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Banifateme Milad Emam Zaman 98-02.mp3
19.73M
🎼اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم .. |⇦• مدح خوانی ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم روحی له الفدا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ در کوفه نشان داد: آنکس را که بر وفا نیست، بر خود هم نخواهـد بود 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net