#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
گریه کردی پسرم
من بمیرم تو دیگه مَردی،پسرم
حسنم،گریه نکن!
دنبال گوشواره نگردی پسرم
چیزی نشده...
فقط یه کم خاکی شده چادر من
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط یه کم سنگین شده سرم حسن
گریه نکن...
آتیشم میزنه اشک چشات ای مادر!
دارم می میرم از بغض صدات ای مادر!
«گریه نکن ای مادر...!»
غصه خوردی پسرم
توی اون کوچه آخه مُردی پسرم
حسنم! غصه نخور...
دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟
چیزی نشده...
فقط یه کم دستم ورم کرده، همین!
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط یه هو دیدی که من خوردم زمین
گریه نکن...
آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر!
دارم می میرم از بغض صدات،ای مادر!
«گریه نکن ای مادر...!»
چی کشیدی پسرم؟
سخته به والله هر چی دیدی،پسرم..
عاقبت می میری از طعنه هایی که
شنیدی پسرم...
چیزی نشده...
فقط به هم خورده کمی تعادلم...
گریه نکن...
چیزی نشده...
فقط،یه کم برام قرآن بخون واسَم گلم
گریه نکن....
*حسنم چرا هرچی صدات میزنمجواب نمیدی؟چرا امشب آرومی حسنم؟..بیا جلو ببینم تو تاریکی نمیبینمت...صدا بلند شد..مادر!مادر! من حسینم نه حسن...*
↫
gerye-kardi-pesaram.mp3
8.08M
غصه خوردی پسرم
توی اون کوچه آخه مُردی پسرم
حسنم! غصه نخور...
دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟
.
|⇦•آقای بی حرم....
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
تو کریمی...
نمک زندگی نیستی،همه زندگیمی
داشتی با جذامیا رفاقت صمیمی
برکت سفره نوکرات از اون قدیمی
آقای سفره دار، سفره ات برقرار
اسمت میاد وسط،حاتم میره کنار
می خونم از گهواره تا زیر لحد
حسن بن علی بن ابیطالب مدد...
با تموم سینه زن هات بستیم از قدیم
یه روزی جنتُ الحسن،پرچم می زنیم
حسن مولا حسن آقا..حسن حیدر
حسن زهرا،حسن زینب،حسن مولا
نور عینی،رحمت واسعه قبلِ امام حسینی
وارثِ به حقِ شیر خیبر و حُنینی
تو اولین امامزادهٔ عالمینی
یا ایهاالحبیب! دوسِت دارم عجیب
آقای بی حرم،یا سیدالغریب
به مقام جون اگه نرسید دست ما
ولی خواستی غلام سیاه،آقا هستما
من خودم عابست میشم،پیرهن میکنم
حبُ الحسن أَجَنْنّی،فریاد میزنم
حسن مولا حسن آقا..حسن حیدر
حسن زهرا،حسن زینب
حسن مولا...حسن مولا...
↫.
enc_17209142444495092023429.mp3
3.8M
یا ایهاالحبیب! دوسِت دارم عجیب
آقای بی حرم،یا سیدالغریب
به مقام جون اگه نرسید دست ما
ولی خواستی غلام سیاه،آقا هستما
|⇦•دلی که عاشقه...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی
دلی که عاشقه مِحَن داره
تو کشور غصه وطن داره
عاشق اونه که تو دلش هر شب
روضه برا امام حسن داره
میگن خدایِ کَرَمه آقام
صاحب سفرۀ غمه آقام
با اون همه مهربونی حالا بگید
چرا بی حرمه آقام
«حسن جانم، حسن جانم...»
برای چی نباشه بارونی
چشمای من با این پریشونی
که قبر خاکیشم شده
پُشتِ پنجره های بقیع زندونی
با بی وفا ها هم وفا میکرد
دردای مردم و دوا میکرد
باید بپرسیم ما از اون شامی
با دشمناش چه جوری تا میکرد
«حسن جانم، حسن جانم...»
چهل سالی از یه عده دلگیره
چهل ساله که دلش یه جا گیره
هر موقع یاد کوچه می افته
صد دفه زنده میشه میمیره
چهل ساله که زخم زبون خورده
خیلی شده خاطرش آزرده
هر باری که مغیره رو دیده
چند روزی خنده رو لباش مرده
مدینه غرق گریه زاری شد
خزونِ زندگیش بهاری شد
راحت شد از اون همه غم
وقتی زهر جفا رو جگرش کاری شد
تابوتشُ رو شونه ها بردن
به سمت بی کرونه ها بردن
از کوچه ای که مادرش رو دید
به زیر تازیونه ها بردن
چشمای قاسم خیس بارونه
حال اباالفضلم دگرگونه
تیرا یه کاری با حسن کردن
پهلوی تابوتش پر از خونه
ای کاش بی نشونه میرفتش
آروم مخفیونه میرفتش
بعد حسن این حرف زینب بود
کاش داداشم شبونه میرفتش
«حسن جانم، حسن جانم...»
↫.
دلی که عاشقه محل داره.mp3
8.21M
.
مدینه غرق گریه زاری شد
خزونِ زندگیش بهاری شد
راحت شد از اون همه غم
وقتی زهر جفا رو جگرش کاری شد
.
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
من میرمُ ای فاطمه جان
پشتِ خونه ات هیزم میارن
پا رویِ حقِ مرتضی و
پا رویِ چادرت میزارن
بهشتو با بال و پرت میسوزونن
به پیشِ چشم همسرت میسوزونن
ای وای تو رو با پسرت میسوزونن، فاطمه جانم
میمونه این فاجعۀ تلخ برا همیشه تویِ تاریخ
دردِ تو رو باید بپرسم از پنچه هایِ سُرخ یک میخ
قامت کمون دنبالِ مرتضی میری
نفس نفس زنون تو کوچه ها میری
زهرایِ من به زیرِ دست و پا میری
روضه ها رو دارم میبینم دلم از این قصه ها خونه
این دم آخری بزار تا، حسین رویِ سینه ام بمونه
*آخه اومدن حسنین خودشون رو سینه پیغمبر انداختن میگن محتضر باید لحضه جون دادن رو سینش سبک باشه حتی دگمه اشو باز کنید..اومدن آقا زاده ها رو بردارن پیغمبر فرمود: نه کارشون نداشته باشید..بذار بگم دلم همون جا رفت که دل شما رفت.." یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ
وَ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ"..*
امان از گودال به پا شد جنجال
ببخشن سادات تنت شد پامال
میون اعدا، غریب و تنها
رو خاک افتادی، زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدنو
پیکر زخمیتو کشیدنو
هرکی با هرچی میشد تورو می زد
اشکای زینب تو ندیدنو
بی هوا میزدنت، از جفا میزدنت
پیرمردا همگی، با عصا میزدنت
*چه خبره امروز هم باب دل امام مجتبی شد هم باب دل پیغمبر هم باب دل مادر سادات..*
به زیر خنجر، زدی بال و پر
شدی غرق خون، به پیش مادر
با چشمای تر، با حال مضطر
میگفتی برگرد، به خیمه خواهر
هدف نیزهها شد بدنت
جای سالم نموند روی تنت
با نیت غارت اومدنو
بردن انگشتر و پیراهنت
*بذار برگردیم به روضه امروز با این یه بیت
گفت: حسین جان!..*
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
تیر باران که شدی یاد حسن افتادی
*یه بیت هم از قول امام حسن بگم..*
نزن که مادرم جونه نزن نامرد که بی گناهه
خالی نکن دق دلی تو نزن که غرق اشک و اهه
*همه دردای امام حسن اینه..*
رفت آبروم ببین چشای ترمو
چطور دیگه بلند من کنم سرمو
*هر کاری کردم سپر بشم نشد..*
ایستادم به روی پنجه پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
↫
4_5791768818904729896.mp3
11.58M
.
زمزمه غم در گوش جان میپیچد، وقتی نام حسن مجتبی (ع) بر زبانها جاری است.
.
#روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثممطیعی •✾•
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای این که حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربتِ او
دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن
*شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟*
«حسن جآن....حسن جآن...»
پنجره و کبوترا با من...با من...
شلوغیِ کرب و بلا با تو...
خلوتیِ صحن بقیع با من...با من...
*آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...*
ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او
زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن
اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنارِ حسن
«حسن جآن...حسن جآن...»
مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن
عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن
برایِ غربتِ او بی قرار می گریم
شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن
برای داغِ دو تا ماهپاره اش
یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن
*دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...*
برای روضه یِ او با کنایه می خوانم
مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره،
غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...
«حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
* آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟
گدا اومده در خونه ات....*
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقا تو مدینه س ولی حرم نداره
*امشب سر و کار ما با کریمه...کریم یعنی چی؟ کریم چه کسیه؟من بگم؟! نه!
یه کریم برات تعریف کنه کرم رو...
از خودِ امام حسن سوال کردند: آقا! کرم یعنی چی؟فرمودند:"اَلاِبتداءُ بالعطیه قبلَ المسئله"یعنی اینکه قبل از اینکه سائل چیزی ازت بخواد،بهش عطا کنی...*
ندهد فرصت گفتار به کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست...
»«حسن جآن...حسن جآن...»
من میگم خدا رو چه دیدی؟شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه،امام حسن اربعینت رو نوشته باشه...
به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست....
#شاعر: محسن حنیفی
Shab08Safar1397[01].mp3
13.46M
چون گلی پژمرده شد حسن، در بستری از زهر و درد. امامی که جان نثار حق کرد، شهادتت جانسوز باد، ای بزرگمرد تاریخ..
#روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
"يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه"
چشم واکرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکنده مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم واز خوان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم
رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی و چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جزامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
حضرت تو مسیر حج (امام صادق فرمود: بیست وپنج بار پای پیاده به سفر حج رفتند) تو یکی از این سفرها پاهای حضرت ورم کرده بود. گفتند: آقا مرکب که هست سوار شوید چه اصراریه شما با پای پیاده ره طی کنید؟ فرمود: جلوتر یکی به شما میرسه یه روغنی به شما میفروشه، روغن وازش بخرید.رفتند جلوتر روغن روخریدند.
گفت: روغن رو برا کی میبرید؟گفتند برا حسن بن علی..التماس کرد گفت:منم ببرید پیش حسن بن علی منم حاجتی دارم..اومد محضر امام حسن گفت:آقا اگه می دونستم برای شماست پول نمیگرفتم.. گفت: همسری دارم نزدیک که فرزندم به دنیا بیاد تو ضعیت خوبی نیست تو این وضعیت میترسم از دست بره..آقا عنایتی کن..حضرت فرمود: الان برو منزل درد زایمان تمام شده مشکلت حل شده .
فقط اینجا پای حضرت ورم نکرده بود..
یه جا دیگه ام نوشتن اون نامرد موصلی با یک میله ای که هم مسموم بود هم تیز چنان به پای امام زد نقل مقاتل اینه امام طاقت نیاورد از درد داد می کشید.پای حضرت به شدت متورم شد ..*
آنکه نامش شده اهلا من عسل کیست؟ حسن
آنکه بخشندگیش گشته مثل کیست؟ حسن
معنی حی علی خیرالعمل کیست؟ حسن
مرد نام آور پیکار جمل کیست؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم سینهٔ خون دیده دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگویند غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
*اطرافیان معاویه به معاویه گفتند صادق تر از حسن نداریم..یبارم شده پسر فاطمه رو دعوت کن در حضور تو بره منبر نواقص خودش رو بیان کنه.. معاویه امام حسن رو دعوت کرد آنچه گفته بودن به حضرت گفت،اینارو بگو موعظه ای برا ما بشه ..حضرت رفت بالا منبر شروع کرد خطبه خوندن" أنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ" شروع کرد توصیف کردن خودش.. نقصی نداره، امام معصوم چی بگه..من پسر پیغمبرم، من پسر امیرالمومنینم،همون کسی که حقش غصب شده، هی توصیف کرد. من پسر مکه و منام، من پسر زمزم و صفام، من پسر مشعرم... گفت و گفت معاویه منبر آقارو قطع کرد گفت: آقا یه کم درباره خصوصیت خرما برامون بگو...فرمود از خواص خرما اینکه ضد نفخه..اونی که طبعش گرمه خرما بخوره طبعش لطیف تر میشه. اونی که طبعش سرده خرما بخوره به تعادل میرسه..اما من "انا ابنُ رسول الله" دوباره برگشت سر حرفش توصیف کرد من پسرحجت خدام..دیگه معاویه طاقت نیاورد.ترسید مردم شورش کنن علیه معاویه..گفت بسه دیگه ادامه نده...صحبت معصوم رو اینجوری به سُخره گرفتنو قطعش کردن..*
.
.فقط اینجا نبود امام معصوم داشت حرف میزد صحبتش رو قطع کردند.ابی عبدالله علی اصغرو رو دست گرفته بود داشت حرف میزد.. چنان تیری به گلوی علی اصغر زدند... دیگه کجا حرف معصوم رو قطع کردن ؟ ارباب من و شما داشت با این ملعون حرف میزد..حسین ابن علی داشت حرف میزد.. سر از بدن حسین جدا کردند.
مادر ما هم سرش پایین بود و داشت حرف میزد یه وقت جلو چشمای امام حسن چنان سیلی به صورتش زدن.....*
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم، سینه ی خون، دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریبَ الغُربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم
*چند بار در عمرش به حضرت زهر دادن اما این زهر آخر خیلی اثرش زیاد بود.. حضرت رو زمینگیر کرد..
پیغمبر فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانه مگر چشمی که بر حسن گریه کرده باشه.. وچشمی که بر حسینگریه کرده باشه...
جگرش ریخت به هم بال و پرش ریخت به هم
زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم
همه خاطرها در نظرش ریخت به هم
دل پریشان شده از حالِ پریشانِ حسن
فرمود: حسین جان! دستت رو بده به من دست حضرت روگرفت فرمود:حسینجان!
هر وقت دستت رو فشردم بدون که ملک الموت رو دارم میبینم. چقدر به ابی عبدالله سخت گذشت..بیخود نبود وقتی برادر رو دفن کرد فرمود:غارت زده اونی نیستکه مالش رو ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو به خاک سپردم..
دست امامحسن دست امامحسین روگرفته دل تو دلش نیست یه وقت دست برادر رو فشرد..ابی عبدالله آرام آرام صورتش رد آورد به صورت برادر نزدیککرد دید صدای بی رمق امامحسن میگه الان ملک الموت رو دیدم حسینجان..بهم میگه بهت بشارت میدیم یا حسن ابن علی خدا ازت راضیه ...
امامحسین میگه دیدم عرق مرگ روپیشونی برادر نشسته..*
.
یه نقل دیگه ام دیدم با همون حال بی رمق با اهل منزل و بچه ها خداحافظی کرد.فرمود: حسین جان! من رو ببرید کنار پیغمبر دفن کنید اما اگه نگذاشتن اصرار نکنید نمی خوام زیر تابوتم خونی ریخته بشه..اگه نذاشتن من رو ببرید بقیع حوالی قبر مادرم زهرا دفنم کنید.حضرت رو بردن به سمت مزار آقا رسول الله. مروان ملعون که خدا لعنتش کنه چه کار با امامحسن.. میرفت بالا منبر جلو چشم امام حسن به امیرالمومنین ناسزا میگفت.یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله رو فرستاد مروان رفت بالا منبر جلو چش امامحسین داره به امیرالمومنین ناسزا گفت ابی عبدالله طاقت نیاورد..سریع نامرد رو از منبر کشید پایین عمامهٔ خودش رو دور گردنش پیچوند داشت خفه اش میکرد. دوسدن رفتم امامحسن رو آوردن آقا بیا حسین داره مروان رو خفه می کنه..مروان صداش در نمیومد با همون صدای بی رمقش گفت یا حسن ابن علی تو رو به عصمت مادرت زهرا ..تا این وکفت امامحسن دست گذاشت رو شونه ی ابی عبدالله فرمود:ولش کن.گفت ناسزا به بابامون امیرالمومنین داد حسنجان.. حسینجان!یادته ما وعده کردیم هرکی مارو به عصمت مادرمون قسم داد هر حاجتی داسته باشه برآورده کنیم .. صبر کن...یه قاطری امامحسن داشت این مروان خوشش می اومد روشم نمیشد به امام حسن بگه.. به یکی گفت برو به امام حسن بگو عجب مرکبی، عجب استری..چند روزی گذشت این شخص رفت به امام حسن گفت یا حسن ابن علی عجب استری، عجب مرکبی، آقا سریع از مرکب اومد پایین افسارو داد دستش. فرمود:برو به مروان بگو خودشم میخواست ما بهش میدادیم.
نوشتن تیر اندازها حداقل هفتادتیر به تابوت امام حسن زدند. تا تیر باران کردن تابوت رو، بنی هاشم ایستادند شمشیر کشیدن ابی عبدالله اومد جلو فرمود: نباید اینجا خونی ریخته بشه..برادرم رو ببریم تو بقیع دفن کنیم. فرموده بود اگر نشد حوالی مزار مادرم زهرا دفنمکنید...
تا حضرت جان داد دیدن از کاخ معاویه ملعون صدای الله اکبر بلند شد. چنان با افتخار الله اکبر میگفت نوشتن با الله اکبر معاویه همه شام الله اکبر گفتن.فاخته پسر خوانده ی معاویه اومد جلوگفت پدر چی شده تکبیر گفتی؟ خبر رسیده حسن ابن علی جان داد.. گفت پسر فاطمه جان داده تو ذوق می کنی..گفت دیگه راحت شدم.
تا لحظه ی آخر امام حسن دست از مبارزه نکشید.. در حق امامحسن مجتبی جفا کردن ..
فقط اینجا نبود تکبیر گفتن امامجان داد و صدای تکبیر بلند شد..تو کربلا وقتی شمر ملعون سر ابی عبدالله رو جدا کرد سه بار تکبیر گفت..با سه تا الله اکبرش همهٔ کربلا،همهٔ نامردا تکبیر گفتن..
نوشتن تا ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن وضع برادر رو دید اونقدر گریه کرد از حال رفت، بیهوش شد. چشماشو باز کرد. امام حسن سعی میکرد دلداریش بده..اما اسرا رو باید منتقل کنه. صدا زد برادر! برا من انقدر غصه نخور. مصیبت تو از مصیبت من بزرگتره. اینجا بود امامحسن فرمود: هیچ روزی مثل روز توعه حسین نیست.فرمود: حسین جان یه روزی میاد تو رو میکشن کنار نهر فرات در زمین کربلا..عطشاناً، غریباً، وحیداً، مذبوحاً..ذبحت می کنن. تشنه میکشنت..غصه دار میکشنت حسین.. شاید اون غصه این بود..*
چشمی به تیغ قاتل و
چشمی به خیمه گاه
*پست ترین آدمها میاد رو سینه ات می ایسته..جمله ی امامحسنه..اسب تو همه همه کنان برمیگرده سمت خیمه..
امام حسن داره روضه میخونه..زن وبچه ات رو به اسارت میبرن..بچه هات یتیم میشن حسین! زن وبچه ات رو سوار این شترای بی جهاز می کنن...شهر به شهر میبرنشون..سرتو بالا نی میبرن داداش..صدا زد..حسین جان کاش اون روز خودم بودم دورت میگشتم داداش..خودم بودم ازت دفاع می کردم داداش..*
روضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
36.22M
.
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم سینهٔ خون دیده دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگویند غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام به نفسِ سید امیر حسینی •✾•
من سائلم ای شاه کریم
گدای لطف توام من از همون قدیم
سینه زدنم تو صحن تو
شده رویای من از روزای بچگیم
حسن اصل کَرَم حسن تاج سرم
حسن لطف علی الدوام
حسن هر نفسم حسن همه کَسَم
حسن غمش مستدام
آسمونا می گن حسین و
کهکشونا می گن حسین و
روضه خونا می گن حسین و
حسین میگه یا حسن یا حسن
از غصه ی تو بی طاقتم
خدا می دونه تو حسرت زیارتم
کاشکی که یه شب آقا بیام
روبرو گنبد طلات برای ساعتم
حسن ماه تمام حسن مهر مدام
حسن برکت زندگیم حسن
حسن خدا حسن پناه ما
حسن عشق همیشگیم
↫
من سائلم ای شاه کریم.mp3
5.26M
اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزایت، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾•
سنگین شده بر دل غمِ هجر پیمبر
آه از وداع و ماتم ساعات آخر
ای دل مگو از داغ او
از قیل و قال و های و هو
از اِنَّما یَهجُر مگو
آتش مزن بر جان من
از غصهٔ زهرا مگو
از مردم حق ناشناس
از غربت مولا مگو
«یا رحمت للعالمین »
*رسول الله وقتی فرمود: که میخوام وصیت کنم که بعد من دیگه گمراه نشین گفتن "انما یهجر رسول الله" داره هذیون میگه یا رسول الله..*
آه ای مدینه شهر غم آه ای مدینه
شهر کریم بی حرم آه ای مدینه
جز ماه و باران و نسیم
جز دسته های یاکریم
زائر ندارد این حریم
می آید از سمت بقیع
هر دم نسیم غربتش
جز آه حسرت هر سحر
زائر ندارد تربتش
«جانم حسن جانم حسن »
دیگر نصیب خواهرت جز چشم تر نیست
وقتی تو را جز صبر و جز خون جگر نیست
در کوچه های غربتت
تنهای تنها مانده ای
با خیل غمها مانده ای
آه از غریبیهای تو
تنهایی و زهر جفا
هنگامه تشییع تو
باران تیرو نیزه ها
«جانم حسن جانم حسن»
مداحی_آنلاین_سنگین_شده_بر_دل_غمِ.mp3
7.93M
چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است/ تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است/ بزرگتر ز غم مجتبی (ع) و داغ رضا(ع)/ فراق فاطمه با خاتم النبیین (ص) است
سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
بین تموم اهل بیت غریب ترین به خدا
حسینیا گریه کنید، برا امام مجتبی
آخر، آقا، صحن و سرای تو رو می سازیم
با گنبد و پنجره فولادت، یه عکس یادگاری میندازیم
غریب ترین جای جهانه بقیع
مهدی صاحب الزمانه بقیع
یه روز میشن مدافعان حرم
به عشق تو، مهندسان بقیع
«جانم، غریب فاطمه حسن جانم»
بین تموم اهل بیت از همه مادری تری
نشون دادی توی جمل، از همه حیدری تری
وقتی، اذن، برات اربعین رو میگیرم
با همۀ امام حسینی ها، تو موکب امام حسن میرم
کریمی و منم یه سائل حسن
دوونه اتم نمیشم عاقل حسن
الهی کلِّ نوجوونای ما
بشن فدای قاسم ابن الحسن …
«جانم، غریب فاطمه حسن جانم»
بین تموم اهل بیت، امان امان از دلِ تو
یه چادر خاکی و یک کوچه شده قاتل تو
ای وای ای وای، یادت نمیره صورتِ نیلی
مدینه و غم چهل ساله، مغیره با قلافُ اون سیلی
میباره خون برای تو چشم من
الهی که برات بمیرم حسن
یکی نبود بگه به اون بی حیا
یه مادر و جلوی بچه اش نزن
«جانم، غریب فاطمه حسن جانم»
دانلود-مداحی-بین-تموم-اهل-بیت-غریب_ترینه-به-خدا-maheharam.info_ (1).mp3
6.72M
سلام، غریبتر از هر غریب
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده
سلام، امام غریب من..
.
◾نوحهی زمزمه
◾شهادت امام حسن(ع)
◾سبک (به سمت گودال از خیمه دویدم من)
◾بنداول
شرر زده زهر کین به جسم و جان حسن
بگیر از آتش و کوچه نشان حسن
لعل لبش از عطش سخت بهم میخورد
ببین به سینه بود درد نهان حسن
غریب مادر حسن غریب مادر(۲)
◾بنددوم
ز دیده جاری کند اشک برای حسین
مجسم است پیش او کرببلای حسین
از نفس افتاده و طشت طلب میکند
لحظه آخر کند دلش هوای حسین
غریب مادر حسن غریب مادر حسن(۲)
◾بندسوم
لختهی خون جگر در وسط طشت دید
زینب خونین جگر ناله ز دل میکشید
گفت نفس تازه کند تا که حسینم رسد
بگو حسنجان چرا خون ز لبانت چکید
غریب مادر حسن غریب مادرحسن(۲)
◾بندچهارم
با لب غرقه بخون گفت کجایی حسین
کنار جسمم بگو از چه نیایی حسین
به راه مادر بود دیدهی خونبار من
هجر به پایان رسید کرببلاییحسین
غریب مادرحسن غریبمادرحسن(۲)
.
|⇦•امشب هوای غربت...
#قسمت_اول #روضه_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان
●━━━━━━───────
امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده
آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده
«غریب مادر حسن، حسن غریب مادر»
تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته
یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته
تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری
برای تو همین بس، که بر حسین امیری
کرامتِ الهی، میباره از نگاهت
آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت
دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر
باشی به وقت پیری، عصای دست مادر
اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده
روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده
دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته
ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته
*اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن..
گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود
همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره..
این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم....
دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد
چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیمحمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو دامن علیه..
تا از سر الا علی بگذاشت بر سر
بیش از نود زخم گران برداشت حیدر
تنها به یاری نبی در آن میانه
او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب
از هر طرف ره بر رسول الله بستند
پیشانی و دندان آن شه را شکستند
پروانه سان بر گرد شمع روی احمد
ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد
.
*هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه....
سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی
گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبککنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم ..
یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امامحسین دونه دونه تیرا رو در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رودوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام حسین امروز تو مدینه گریه کرد.
دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو محاسنم رو خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست..
«حسین...»
....
مداحی_آنلاین_امشب_هوای_غربت_رخنه.mp3
3.43M
|⇦•امشب هوای غربت......
#روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان