#مناجات_امام_زمان_عج
#گریز_به_امام_حسن_ع
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی
با روضه های ماه صفر ناله می زنی
با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت
داری برای چند نفر ناله میزنی
آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو
وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی
اشک تو را کدام ملک پاک می کند
آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی
داری خودت که غُصّه، نبینم ابَالرَّئوف
با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی
این روزها برای عموجان خود حسن
با یاد پاره های جگر ناله می زنی
مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت
دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی
باران تیر روبه روی توست گوئیا
مانده تنش بدون سپر ناله می زنی
وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین
با یاد زخم ِتیر ِسه پَر ناله می زنی
یک تیر از گلوی علی می کشد برون
یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی
حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا
حتما برای داغ دگر ناله می زنی
حتما گریز روضه ی تو فرق میکند
یاد جفای بین گذر ناله می زنی
ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال
از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چند روزیست بستری شدهای
یا به سر حرف میزنی یا دست
باز از فرط ضعف میافتاد
میبری تا همینکه بالا دست
حال و روز بدت مرا انداخت
یاد غمهای هشت سالگیام
یاد آنروز که یتیم شدم
من در اثنای هشت سالگیام
از همان روز تا همین حالا
دست لطف تو بر سر من بود
دستهایت پناه خستگیام
و عبای تو سنگر من بود
آفتاب وجود تو یک عمر
لحظهای راهی غروب نشد
سالها از اُحُد گذشت ولی
زخم پیشانی تو خوب نشد
اگر آمادهای برای سفر
جگرم را ببین و بعد برو
دو سه ماه دگر تحمل کن
پسرم را ببین و بعد برو
چه شده گریه میکنی امروز
برده اشک تو صبر و طاقت من
چادرم را نگاه میکنی و
دست خود میکشی به صورت من
با علی حرف میزدی دیشب
چه به او گفتهای که تب کرده
هی به در میکند نگاه پدر
و مرا باز جان به لب کرده
کاش میشد بمانی و نروی
بی تو میترسم از حسادتها
از هجوم چهل نفر بر در
آتش و دود و هتک حرمتها
ترسم اینست که مرا قنفذ
آه با تازیانه حد بزند
تا زمین میخورم به ضرب غلاف
باز بر پهلویم لگد بزند
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من با چشمای گریونم
پیش امام حسن مهمونم
برای غربتش میخونم
از اون روزی که به خاطر دارم
دارم کَرَم تو رو میبینم
آقا به دل منم افتاده
یه روز حرم تو رو میبینم
(جانم حسن منم و روضهی صبر تو
آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴)
حسن
خواهرش براش گریونه
غریب این امام تو خونه
مدینه رازشو میدونه
نرو نرو که دلا خون میشه
نرو نرو که حسین میمیره
نذار ببینه چشای زینب
تنت هدف هزارتا تیره
بال و پرت میسوزه با دل خواهرت
خونِ دلش برای لحظهی آخرت
(جانم حسن منم و روضهی صبر تو
آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴)
حسن
رفتنش براش تسکینه
رو دلشون غمِ سنگینه
کابوس کوچه رو میبینه
یه روز که میون کوچه قاتل
آتیش به دل همه عالم زد
داره نفس امام میلرزه
آخه یادشه چقدر محکم زد
اشکای تو رفیق لحظهی آخره
پس قاتلت صورت نیلیِ مادره
(جانم حسن منم و روضهی صبر تو
آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴)
حسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🍀🍀
زمزمه امام رضایی
🍀
تو کعبه و قبله رو به مرقد تو نماز گداها رو به مشهد تو
یه عمره که غبطه میخورم آقاجون به حال کبوتر های گنبدتو
من کی هستم نوکر و غلامت یه آهوی افتاده در دامت
بی همتایی شاه دوسرایی تو علی بن موسی الرضایی
حریم تو بهشت من رقم خورده باعشقت سرنوشت من
الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
بریدم و مایوسِ دلم آقاجون تو حسرت پابوسِ دلم آقاجون
خودت میدونی که از همون کوچیکی به لطف تو مانوس دلم آقاجون
دل بیتابه صحن گوهرشادت دارالشفاء پنجره فولادت
واسه زائر وامیکنی آغوش کنار تو میشه غم فراموش
من و حاجت روا کرده آقا نگاهت سنگ قلبم و طلا کرده
الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
امیری و امید دل فقیری بدی و خوب و باهم آقا می پذیری
یقین دارم آخر باتموم بَدیم سرازیری قبر دستم و میگیری
لطفی کن به دلی که بیتابِ کرم تو بی حدو حسابِ
ازکوچیکی دلم زیر پاتِ کربلای من گیر امضاته
نظر داری تو به هردل نرفته دست خالی از درت سائل
الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان
🍀
✍️
🍀🍀
ایزدخواه28صفرRingtone_-1169781129.m4a
8.13M
داروی دردم شده زهر اعدا
راحت شدم می روم نزد زهرا
دیگر نبینم به كوچه به هر جا ، دستی كه زد از جفا مادرم را
آه ، دلم پاره پاره ز غم هاست
آه ، دلم تنگ دیدار زهراست
ای ، حسن جان
**
داد از غم بی وفایی مدینه
كرده اثر بر دلم زهر كینه
شد قاتلم همسرم ای خدایا ، بنشسته داغی دگر روی سینه
آه ، میان غریبان غریبم
آه ، كه در خانه هم بی حبیبم
ای ، حسن جان
🎤حسین روشنازاده
#شهادت_امام_حسن