صدا ۰۰۴-AudioConverter.mp3
503.8K
#حضرتسکینه_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س)
🎙سبک: همه جا کربلا
من سکینه گل،گلشن احمدم
هدیه ای بر حسین،از سوی سرمدم
سکینه نور عین
یادگار حسین
همره عمه ها،دیده ام کربلا
بر من و اهل بیت،شده جور و جفا
سکینه نور عین
یادگار حسین
در سپهر ولا،من چنان کوکبم
یاد داغ پدر،شده جان بر لبم
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیده ام غرق خون،علی اکبر شده
علی با تیغ کین،پاره پیکر شده
سکینه نور عین
یادگار حسین
روی دست پدر،دیده ام اصغرش
ز تیر حرمله،پاره شد حنجرش
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیده ام بر زمین،دست سقا فتاد
در ره دین حق،تشنه لب جان بداد
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیده ام بی کس و،شده تنها حسین
شده نقش زمین،بین اعدا حسین
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیده ام دشمنش،حرمتش را درید
بی حیا با شتاب،سوی مقتل دوید
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیده ام شمر دون،خنجرش را کشید
سر پاک حسین،از قفایش برید
سکینه نور عین
یادگار حسین
دیدم آتش زدند،همه ی خیمه ها
سر پاک پدر،بر روی نیزه ها
سکینه نور عین
یادگار حسین
دشمن بی حیا،زخم ما زد نمک
بعد داغ پدر،خورده طفلان کتک
سکینه نور عین
یادگار حسین
✍
مولاتی حضرت-AudioConverter.mp3
857.8K
#حضرتسکینه_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب #دم
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س)
🎙سبک: حاج اکبر ناظم
تو دخت پادشاه عالمینی
بر زینب و کلثوم نور عینی
گل رباب و دختر حسینی
دخت خون خدا
سفیر کربلا
راحت شدی از رنج و غم ها
رفتی ز دنیا سوی عقبی
مولاتی حضرت سکینه۲
همراه عمه دیده ای کربلا
دیدی ز دشمن ظلم و جور و جفا
اکبر بدیدی شده اربا اربا
حسین بی پسر شد
ز غم خونجگر شد
دیدی حسین قامت خمیده
کنار اکبرش رسیده
مولاتی حضرت سکینه۲
اصغر بدیدی روی دست بابا
از عطش افتاده دگر از نوا
زد تیر کین بر گلویش بی حیا
عطش چاره شده
گلو پاره شده
مادر او در فکر آب است
خونجگر از غمش رباب است
مولاتی حضرت سکینه۲
این گونه غربت را نمودی احساس
می ریخت از دو دیده ی تو الماس
وقتی که افتاد هر دو دست عباس
جان او فدا شد
فرق او دو تا شد
دیدی پدر را در کنارش
با دل خون شد بی قرارش
مولاتی حضرت سکینه۲
دیدی حسین تنها شده به میدان
در گرد او لشکر ستاده حیران
شدی برای غربتش تو گریان
وای از این غربتش
شکستند حرمتش
شمر لعین سویش دویده
رأس پدر از کین بریده
مولاتی حضرت سکینه۲
.
مولای سکینه-AudioConverter.mp3
572.8K
#حضرتسکینه_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س)
🎙سبک: در خرابه شام دختری به خواب است
تو سکینه دخت،شاه دین حسینی
بر عزیز زهرا،نور هر دو عینی
تو گل ولا هستی
یاد کربلا هستی
مولاتی سکینه۲
در کنار زینب،کربلا تو دیدی
تو ز کودکی ات،غیر غم ندیدی
راحت شدی از غم ها
می روی تو از دنیا
مولاتی سکینه۲
دیدی علی اکبر،گشته اربا اربا
کشته ی ستم شد،جان ام لیلا
قامت حسین خم شد
صبر او دگر کم شد
مولاتی سکینه۲
روی دست بابا،دیدی علی اصغر
با تیر ستم شد،پاره پاره حنجر
شد درد عطش چاره
شد گلوی او پاره
مولاتی سکینه۲
غربت پدر را،کرده ای تو احساس
تا که از تن افتاد،هر دو دست عباس
جان او فدا گردید
فرق او دو تا گردید
مولاتی سکینه۲
در گوشه ی میدان،دیدی گل زهرا
شد نقش زمین از،ظلم و کین اعدا
او روی زمین افتاد
سر بر روی خاک بنهاد
مولاتی سکینه۲
دیده ای که دشمن،سوی او دویده
از ستم بگردید،رأس او بریده
خون شد جگر زینب
جان او بود بر لب
مولاتی سکینه ۲
58716_1398631114820_407085.mp3
501.7K
#امامحسنعسکری_عزاداری
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
غريبانه ميروم از دار دنيا
بيا مهدي اي نور ديده ء بابا
تو اي نورچشمانم
بببين چشم گريانم
رسيده بر لب جانم
واويلا
ترك خورده از زهركينه لبهايم
جوان مرده ميروم مثل زهرايم
دم آخر اي دلبر
تسلاي اين مضطر
بخوان روضه از مادر
واويلا
بيار آب و يادي كن از تشنه كامان
بياد آن گودال و شاه مظلومان
به موج خون غوغا شد
زخون مقتل دريا شد
سر نعشش دعوا شد
واويلا
يل خيبر تنها و بي سپر مانده
بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده
به اين در آذر افتاد
كه زهرا با سر افتاد
روي جسمش در افتاد
واويلا
.
60102_1398812224947_475554.mp3
570K
#امامحسنعسکری_عزاداری
#تک_ضرب
▪️نوحه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
سامرا غرق شور عزا شد
هر کجا سوگواری بپا شد
عسکری شد فدا در ره دین
مهدی فاطمه گشته غمگین
یا حسن یا حسن یا حسن جان...
بهر مولا حسن زهر کینه
شد برای شهادت زمینه
بار دیگر گلی پاک ومعصوم/با ید ظالمی گشته مسموم
یا حسن یا حسن یا حسن جان...
جان بسوزد که مولا جوان است
در دم آخرش ناتوان است
با دل خون کشد درد بسیار/یک شبی تا به صبح مانده بیدار
یا حسن یا حسن یا حسن جان...
آمده مهدی اش در براو
روی زانو نهاده سر او
کام عطشان او کرده سیراب
حال او دیده وگشته بیتاب
یا حسن یا حسن یا حسن جان...
.
60098_1398812152943_534068.mp3
628.5K
#امامحسنعسکری_عزاداری
#تک_ضرب
▪️نوحه شهادت امام عسکری (ع)
🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان
گشته عزای عسکری،در سامره غوغاست،تکرار عاشوراست
اندر عزای شمس دین،شور عزا بر پاست،در ولوله دلهاست
مولا امام عسکری، مولا امام عسکری،
مولا حسن جانم، مولا حسن جانم ۲
رفته ز دست شیعیان،مولای ربانی،ماه درخشانی
هرشیعه ای بر سرزنان،چشمان بارانی،غرق پریشانی
مولا امام عسکری، مولا امام عسکری،
مولا حسن جانم، مولا حسن جانم
زهر جفا آتش زده، بر پیکر مولا،صد آه وواویلا
مانده تنی زار ونحیف،از عسکری برجا،ای وای ازین دنیا
مولا امام عسکری، مولا امام عسکری،
مولا حسن جانم، مولا حسن جانم
در لحظه ی آخر بود،کام حسن عطشان،جانها براو قربان
مهدی بیامد در برش،آبش دهد گریان،دردش کند درمان
مولا امام عسکری، مولا امام عسکری،
مولا حسن جانم، مولا حسن جانم
.
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش میرفتند و ساعتی به هوش میآمدند...
در نقلها آمده است:
بعد از آنکه در روز اول ربیعالاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیهالسلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیهالسلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند.
در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشتهاند:
وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه
▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیفتر میگشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش میشد.
فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ
▪️آن حضرت ساعتی از هوش میرفت و ساعتی دیگر به هوش میآمد.(۲)
📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶
📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴
📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا...
در روایت آمده است:
آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیهالسلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! »
عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیهالسلام، آن را به خدمت حضرت آورد.
فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندانهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت.
آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را میبینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.»
🩸عقید گوید:
«وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده میکند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. »
سپس گفتم: «آقا شما را میطلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.
فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ
▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند:
«ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود میروم. إمام زمان علیهالسلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید.
📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱
✍ آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی...
در لحظات آخر عمْر شریفتان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🩸... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
🔘 به فدای آن آقایی که بسیار او را در زندان، اذیت و آزار دادند و به میان حیوانات وحشی انداختند...
در ادعیه ساعات هر روز که مرحوم شیخ بهایی در «مفتاح الفلاح» آن ادعیه و توسّلات را نقل کرده است، در ساعت یازدهم هر روز اینگونه به درگاه الهی عرضه میداریم:
وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیهالسلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّوآبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها؛
🔹یا الهی! متوسل شدم به امام حسن عسکری علیه السلام؛ آن آقایی که او را افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی، و آن حضرت به جنبدگان سرکش و حیوانات چموش امتحان شد پس رام کردی برای او سوار شدن بر آن ها را.
📚مفتاح الفلاح ص۱۳۴
🩸خلفای وقت، مکرّر امام حسن عسکری علیهالسلام را به بهانه های مختلف به زندان میانداختند تا اینکه یک روز، آن حضرت را به شخص سنگدل و نانجیبی به نام «نِحریر» سپردند.
به روایت «کافی» و «ارشاد»:
سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیهالسلام إِلَی نِحْرِیرٍ وَ کَانَ یُضَیِّقُ عَلَیْهِ وَ یُؤْذِیهِ
▪️امام حسن عسکری علیهالسلام را به نِحریر که مردی بد جنس بود، تحویل دادند. او خیلی بر آقا سخت میگرفت و آن حضرت را اذیت میکرد.
🔻یک روز زنش به او گفت: از خدا بترس! میدانی چه شخصی در زندان تو است؟ آن زن عبادت و پرهیزگاری امام علی را برایش نقل کرده و گفت:
من میترسم که به واسطه آزار او به عذاب مبتلا شوی.
نحریر در جواب زن خود گفت: به خدا او را پیش درندگان میاندازم.
در این مورد از خلیفه اجازه گرفت و امام علیهالسلام را پیش درندگان انداخت. هیچ کس شک نداشت که اکنون او را پاره پاره میکنند.
فَوَجَدُوهُ علیه السلام قَائِماً یُصَلِّی وَ هِیَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَی دَارِهِ
▪️از بالا نگاه کردند، دیدند امام علیه السلام به نماز ایستاده و درندگان اطرافش را گرفته اند. دستور داد آن جناب را خارج کنند و به خانه اش ببرند.
📚الارشاد،ص ۳۲۴
📚الکافی ج ۱ ص ۵۱۳.
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🩸بعد از دفن پیکر مطهر امام حسن عسکری علیهالسلام، به دستور خلیفه، به خانه إمام علیهالسلام هجوم آوردند ...
مرحوم شیخ صدوق در «کمالالدین» مینویسد:
🥀 وقتی که خبر شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام در سراسر سامراء پیچید،
📋 فَصَارَتْ سُرَّ مَنْ رَأَی ضَجَّةً وَاحِدَةً: «مَاتَ ابْنُ الرِّضَا».
▪️سامراء ، یک پارچه عزادار شد؛ ضجه و فریاد ، تمام شهر را فرا گرفت و همگی ناله میزدند: «ابن الرضا علیهالسلام از دنیا رفت»
📋 وَ بَعَثَ السُّلْطَانُ إِلَی دَارِهِ مَنْ یُفَتِّشُهَا وَیُفَتِّشُ حُجَرَهَا، وَخَتَمَ عَلَی جَمِیعِ مَا فِیهَا، وَطَلَبُوا أَثَرَ وَلَدِهِ،
▪️سلطان، مأمورانی را فرستاد تا خانه امام علیهالسلام را تفتیش و بازرسی کنند و درب تمام اطاقها را مهر و موم کنند و دستور داد که از فرزندش جستجو نمایند.
📋 وَ جَاؤُوا بِنِسَاءٍ یَعْرِفْنَ الْحَبَلَ فَدَخَلْنَ عَلَی جَوَارِیهِ فَنَظَرَ إِلَیْهِنَّ
▪️چند زن را که وارد به حمل و بارداری زنان بودند آوردند و به آنها مأموریت دادند که بازرسی کنند، کدام یک از زنان و کنیزان آن جناب باردار است!
📚کمال الدین ج ۱ ص ۱۲۰
✍ آه یا أبا الحُجة ...
خدا لعنتشان کند که حُرمت اهلبیتتان را شکستند و هجوم به خانه شما آوردند... اما لااقل چند «زن» را به همراه خود بردند تا آنها به سراغ اهل و عیالتان بروند...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعت دردناکی که «سید بن طاووس» نوشت:
📋 تَسابَقَ الْقَوْمُ عَلى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ، حَتى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْاءَةِ عَنْ ظَهْرِها،
▪️لشكر اشقياء، در هجوم به خیمه های آل رسول و قرة العين بتول، بر یکدیگر پیشی میگرفتند و كار غارت به جايى رسيد كه از سر زنها، چادر مىربودند.
📋 ... ثم أُخْرَجوا النِّساءَ مِنَ الخَيْمَةِ وَاشْعَلُوا فِيهَا النّارَ، فَخَرَجْنَ حَواسِرَ مُسْلَباتٍ حافياتٍ باكياتٍ.
▪️پس از غارت خيمهها، زنان آل طاها را از خيمهها بيرون نمودند و آتش ظلم و عدوان بر آن خيمهها بر افروختند و زنان با سر و پاى برهنه و غارت زده و گريه كنان، بيرون آمدند.
📚لهوف ص۱۶۹
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🩸امام زمان «ارواحنافداه» با همان سنّ خردسالگی آمدند و بر بدن مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند ...
راوی گوید:
🥀 بعد از آنکه امام حسن عسکری علیهالسلام به شهادت رسیدند، وارد خانه آن حضرت شدم،
📋 فَلَمَّا صِرْنَا فِی الدَّارِ إِذَا نَحْنُ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی نَعْشِهِ مُکَفَّناً
▪️وقتی که وارد حیاط خانه آن حضرت شدم، دیدم جنازه مطهر آن حضرت را کفن کرده و بر روی تختهای در بین حیاط گذاردهاند.
📋 فَتَقَدَّمَ جَعْفَرُ بْنُ عَلِیٍّ لِیُصَلِّیَ عَلَی أَخِیهِ
▪️جعفر، برادر آن حضرت، پیش آمد تا بر بدن مطهر برادرش نماز بخواند
📋 فَلَمَّا هَمَّ بِالتَّکْبِیرِ خَرَجَ صَبِیٌّ بِوَجْهِهِ سُمْرَةٌ بِشَعْرِهِ قَطَطٌ بِأَسْنَانِهِ تَفْلِیجٌ
▪️همین که جعفر خواست تکبیر بگوید، پسر خردسال گندمگونی که موی سرش سیاه و زنگی و کوتاه، و میان دندان هایش باز بود، بیرون آمد.
📋 فَجَبَذَ رِدَاءَ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ وَ قَالَ تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَبِی
▪️و ردای جعفر را از دوش او کشید و فرمود: «ای عمو! کنار برو که من در نماز گزاردن بر پدرم از تو سزاوارترم.»
📋 فَتَأَخَّرَ جَعْفَرٌ وَ قَدِ ارْبَدَّ وَجْهُهُ فَتَقَدَّمَ الصَّبِیُّ فَصَلَّی عَلَیْهِ
▪️جعفر عقب رفت و رنگش تغییر کرد. آن پسر خردسال هم جلو ایستاد و بر امام علیهالسلام نمازگزارد.
📚کمال الدین، ص ۴۳۱
✍ آه یا صاحب الزمان ...
هر گونه بود پیش آمدید و بر بدن مطهر پدر بزرگوارتان نماز خواندید؛ اما سوال این جاست:
چه کسی بود تا بر بدن مطهر جدّ غریبتان حسین علیهالسلام نماز بخواند ؟!
به گمانم بهترین جواب را، خودتان به این سوال دادهاید...
🗯 سید رضا موسوی هندی، نیت کرد تا هفتاد و دو بیت در رثای سیدالشهداء علیهالسلام بسراید؛ به ذهنش رسید تا در یک بیت بگوید چه کسی بر بدن نازنین سیدالشهداء علیهالسلام نماز خواند ؟! مقاتل را زیر و رو کرد اما مطلبی نیافت؛ با همان حال خسته، در کنار کتابها خوابش برد...
🍂 آن شب در عالم رؤیا به محضر حجت بن الحسن علیهماالسلام شرفیاب شد و آن حضرت به او فرمودند: جواب این سؤالت را اینگونه از زبان من بگو:
📋 صَلَّت عَلی جِسمِ الحُسَینِ سُیوفُهُم
فَغَدا لِساجِدَةِ الظُّبا مِحرابا ...
▪️این شمشیر هایشان بود که بر جسم شریف سیدالشهداء علیهالسلام، نماز خواندند ؛ و جسم پاکاو، محرابی برای آن شمشیرهای سجدهکننده شد...
📚دیوان السیّد رضا الهندی: ص ۴۱
📚أعیان الشیعة: ج ۷ ص ۲۶