🏴#شهید_سید_حسن_نصرالله
🏴#سبک_زمینه_شور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای رهبر حزب الله سید حسن نصرالله
ای رهرو ثارالله سید حسن نصرالله
کردی جهادو آخر با دست قوم کافر
گشتی شهید این راه سید حسن نصرالله
جان عزیزت را تو،دادی به راه قرآن
دارد ادامه راهت،در غزه و در لبنان
عجل فرج یا مهدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صهیون بداند این را ما یار حزب اللهیم
تا آخر این پیکار پا کار حزب اللهیم
با جانمان در این راه،همچون حسن نصرالله
تا روز پیروزی در کنار حزب اللهیم
روز رهاییه قدس،نزدیکه انشالله
عجل فرج یا مولا،مهدی بقیه الله
عجل فرج یا مهدی
.
*روضه و توسل جانسوز _
ویژۀ شهادت اُختُ الرضا حضرت فاطمۀ
➖➖➖➖➖➖➖➖
وقتی (حضرت معصومه) ازدنيا رفت،همۀ اهلِ قم عزادار شدند ... بزرگانِ قم ، علماء همه جمع شدند ، بر بدن نماز خواندن ، خانم هایِ محترمۀ قم اين بدن رو غسل دادن و كفن كردند، تا اينجا كار زياد سخت نبود،اما مي خوان بدنِ بي بي رو روانه ي قبر كنند،چه كار مي خوان بكنند؟ ...
يه وقت ديدن از راه دور دو سوار شتابان خودشون رو رسوندن ، بعضی ها نوشتن يكی از اين سوارها علی بن موسی الرضاست ، ديگري هم جواد الائمه است ... اومدن بر بدن نماز خوندن، يه نفر واردِ قبر شد ، يه نفر ديگه اين بدن رو روانه ي قبر كرد، دو تا محرم بايد باشند بدن خانمي رو روانۀ قبر كنند ...
اميرالمؤمنين كنار بدنِ زهرا نشسته، دور وبرش رو نگاه كرد ، سلمان و اباذر و مقداد كه محرم نيستند ... حسنين كه در سنِ خردسالي اند ... خدايا علی چيكار كنه؟ ...
يه وقت ديد دو تا دست از قبر بيرون اومد ... دست ها شبيه دستِ پيغمبرِ ، يعني علي جان امانتيم رو بهم برگردون ...
يه حرفی اينجا اميرالمؤمنين زده خيلی دلها رو ميسوزونه ، عرضه داشت يا رسول الله : فاطمه ات كه با من حرفی نزد ، چيزی به من نگفت ... تو از زهرا سئوال كن ، چرا صورتش نيلی بود؟... چرا پهلوش شكسته شده بود ؟....
#حاج_محمد_طاهری
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#نوحه_سنتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قم شد دوباره، در آه و افغان
در این مصیبت، هر دیده گریان
فاطمه ی معصومه داده جان به جانان
سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عالم سیه پوش، در ماتم او
زَد شعله بر جان، داغِ غم او
حضرت مهدی زین عزا باشد پریشان
سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آمد که بیند، برادر خود
اما سوی قم، راهش عوض شد
در ساوه شد بر قافله حمله زِ عدوان
سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سر بسته گویم، از غصه هایش
او شد شهیده، دور از رضایش
او همچو زینب در غمِ دلبر دهد جان
سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از دوری یار، در تاب و تب شد
با یادِ زینب، جانش به لب شد
یادِ حسین و کربلا جان کرده قربان
سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(4)
.
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بر مشام دلم، بوی عزا می رسد
قم شده کربلا، زین رو نوا می رسد
قم شده در عزا
آه و واویلتا
آه و واویلا(4)
دُخت موسی دگر، جانش به لب آمده
فاطمه در برش، با تاب و تب آمده
آمده در دیار
در پی وصل یار
آه و واویلا(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در دیارِ غریب، دلخسته از دوری است
او که دور از رضا، قلبش زِ غصه شکست
عاقبت شد فدا
ذکر او یارضا
آه و واویلا(4)
مثل زینب شده، حکایت تلخِ او
با غریبی دگر، بْگرفته معصومه خو
دیده اندوه و غم
بر دلش شد ستم
آه و واویلا(4)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وادیِ قم کجا، وُ شام غربت کجا
گل کجا و زِ بام، سنگ و جسارت کجا
اشک غربت کجا
قتل و غارت کجا
آه و واویلا(4)
گرچه معصومه دید، داغ برادر بسی
دیگر از او نَشد، پایمال مرکب کسی
او نبود کربلا
همدمِ نیزه ها
آه و واویلا(4)
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#شعر_خوانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم
معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده
در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است
قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست
گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه
کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...
مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند
سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى
آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت
تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)
درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل
دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو
آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود
گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت
بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج
ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید
آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید
قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان
قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ
قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...
حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...
بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...
قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...
«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
.
یه خواهری رو میشناسم
تا وارد قم شده بود
پُر از تبسم شده بود
از بسکه گل ریختن براش
لایِ گُلا گم شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش میگفت خدا خدا
همش میگفت رضا رضا
آخه بگو سراغِ تو
داداش بگیرم از کیا
(ببین قیامته قم
رحمت به غیرته قم) 2
به من میگفتن دختره امامه
برین کنار که خواهر امامه
به دستم شاخه نبات میدادن
به دور من هِی صلوات میدادن
زنا گرفتن دور محملم رو
کسی نیومد، بِشکنه دلم رو
با شاخه گل، همش دورم حجاب بود
چه بزمی بود، دستِ همه گلاب بود
وای وای، امون ای دل 3
*****
یه خواهری هم میشناسم
تا واردِ شام شده بود
خارجی اعلام شده بود
گل نیاوردن زخمیِ
سنگ لبه بام شده شده بود
یه خواهری هم میشناسم
همش میگفت حسین حسین
غریب عالمین حسین
اینجا کجاست تو مَردمش
رفته حیا از بین، حسین
(ببین جنایته شام
لعنت به غیرته شام) 2
مگه که زینب دخترِ امام نیست
عمۀ سادات، خواهر امام نیست
اونا که سایهشونو هم ندیدن
حالا کجان، تو مجلس یزیدن
مردا گرفتن دورِ محملش رو
میکشیدن چادر محملش رو
اونجا که حرف از گل بود و گلاب بود
چه بزمی بود، دستِ همه شراب بود
زینب و اسارت، باور نکن باور نکن
زینب و جسارت، باور نکن باور نکن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در و دیوار قم گرفته عزا
بر بِنتُ الفاطمه ، بر اُختُ الرضا
سرت سلامت بقیه الله
یا صاحب الزمان آجرک الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای شهر قم امروز ، داری دو مهمان
یکی از مدینه ، یکی خراسان
دوصاحب عزا میرسند از راه
یا صاحب الزمان آجرک الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تابوتش میرود ، بر شانه ی قم
قم شد قدمگاهِ ، امام هشتم
هنگام تدفین میآید آن ماه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#فاطمه_معصومه
🏴#وفات_حضرت_معصومه_
🏴#سبک_سنتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای گل یاسِ باغ ولایت
جان سینه زنانت فدایت
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
بنتِ زهرا و دخت پیمبر
نور چشمان موسی بن جعفر
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
شام غفلت زِ یاران سحر کن
ای کریمه به ما یک نظر کن
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
حُبّ تو داده شوری به سینه
قبر تو دارد عطر مدینه
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
ای وجودت بهاری مطهّر
آیه ی کوثرِ نورِ مادر
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
لاله گلشن مرتضایی
تو تمامیِ هستِ رضایی
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
ای رهت راهِ خیر و سعادت
ای عروجِ تو فیض شهادت
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
مانده بر قلبت ای دخت حیدر
داغ دیدار روی برادر
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
تو ندیدی رضا را ولیکَن
طعنه نشنیدی از خیل دشمن
جان فدایت جان فدایت جان فدایت...
دل بسوزد زِ جور زمانه
زینب و طعنه و تازیانه
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
طعنه از کینه بشنیده زینب
رأسِ بالای نِی دیده زینب
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
دیده اشک غم و سوز و ناله
داده جان کنج ویران سه ساله
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
.
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_واحد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
بنویسید سری بر سر نی جا می کرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد
.