🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_واحد_سنگین
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خسته ام و بی طاقتم،چکیده اشک رو صورتم،اجل نمیده مهلتم،داداش رضا بیا بیا
داره میلرزه این تنم،جونی نداره بدنم
منتظرت داداش منم،داداش رضا بیا بیا
تاب و توون من رضا
آروم جون من رضا
ای مهربون من رضا۲
به شام تارم سحری
از حال من باخبری
ببین که از فراق تو
شدم تو خونه بستری
رضای من رضای من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بوی تو میده این فضا،گل بهارم ای رضا
به دیدنِ خواهر بیا،داداش رضا بیا بیا
کرده دلم هوای تو،خواهر بشه فدای تو
درد من و دوای تو،داداش رضا بیا بیا
نور دو چشم تارمی
تو عشق قلب زارمی
حس میکنم کنارمی۲
دل بیقرارم ای رضا
بیا کنارم ای رضا
بیا که روی دامن ِ
تو سر بذارم ای رضا
رضای من رضای من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کشتن جلو چشمم خدا،برادرام رو از جفا
اما نرفت راس اونا،چهل منزل رو نیزه ها
نشد شکسته حرمتم،نشد خمیده قامتم
کسی نکرد ملامتم،سیلی نخوردم از جفا
کسی ندزدید معجرم
کسی نبرد گل سرم
نشد کم از موی سرم۲
به من کسی لگد نزد
طعنه و حرف بد نزد
هر کی رسید میداد سلام
نبردنم بزم حرام
آه و واویلتا حسین آه و واویلتا حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمزمه_واحد_ای_گل_خوشبوی_موسی_بن_جعفر.mp3
2.47M
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_واحد_سنگین
🏴#زمزمه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#سبک_واحد_سنگین
🏴#زمزمه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای گل خوشبوی موسی بن جعفر
ای که تویی بانو پاک و مطهر
قبر شما در قم قبله ی مردم
ای خواهر عزیز قبله ی هشتم
ای ماه تابان
بانوی ایران
دلبر سلطان
معصومه بانو
گوهر زیبا
شفیعه ی ما
شبیه زهرا
معصومه بانو
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حریم تو بانو بهشت دنیاست
زائر تو انگار زائر زهراست
عمه سادات ای قبله حاجات
دیدن ازت مردم همه کرامات
والا مقامی
خیر مدامی
عشقه امامی
معصومه بانو
تویی پناهم
ای تکیه گاهم
به تو نگاهم
معصومه بانو
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
گنبدِ دلربایتان زرین
عاقلان در حریمتان مجنون
عالمان چون رکاب دورِ عقیق
دورِ قبرِ مطهّرت مدفون
اُسوهی بردباریات زهراست
خاکِ پاهات، تربتِ عُلماست
در تجلّیِ نور ایوانت
قبر زهرای مرضیه پیداست
آسمان خاکسار عصمت توست
عالمی غرقِ در محبّت توست
صدهزاران مَلک به طاق جنان
آرزومند یک زیارت توست
دشمنانت همیشه سردرگم
ریزهخوار سرای تو، مَردم
دخترِ کاظمین بودهای و
شدهای آفتابِ مشرق قم
ای وجود تو از خدا لبریز
تربتِ اَطهرِ تو عالم خیز
نوکران تو پادشاهاند و
خادمانت بزرگوار و عزیز
عمّهجان دست من به دامانت
دل من مانده در شبستانت
تا ابد وادیالسلام من است
عمّه جان چارگوشِ شیخانت
دختر آیههای نورانی
برکتِ صبحهای بارانی
زیر ایوان آینه هر بار
مرغ دل میشود خراسانی
رَهرو راهِ زینب کبری
سایهات همچو سایهی طوبی
احترام تو بر همه واجب
نازنین خواهرِ امام رضا
چادرت روشنای چرخ کبود
از سرایت به دور چشم حسود
پیشواز تو آمدند همه
با گُلِ یاس و مُشک و عنبر و دود
میرسند جمع عاشقان از دور
همه دلداده و همه پُرشور
مَحملت در کمال آرامش
میرود تا بهشتِ بیت النّور
دلِ تنگت اگر چه غرقِ غم است
حُرمتِ مَحملت چنان حرم است
بِتکان خاک چادرت را که
چادرت بین شهر مُحترم است
قم که اصلاً شبیه شام نبود
حقّ تو غیرِ احترام نبود
غیر سادات آلِسعد دگر
اَحدی با تو همکلام نبود
زخمیِ کعب نی نشد تنتان
دستتان را نبست دشمنتان
بین بازار قُم که خنده نکرد
لشگری وقت گریه کردنتان
غصّه در جان عمّه جان حل شد
از حرم رهسپار مقتل شد
تا که روزش به شام تار رسید
پشت دروازهها معطّل شد
ماهِ بر نیزه، مو پریشان بود
کاش در کوفه، یک مسلمان بود
پیرزنهای کوفه جمع شدند
از قضا وقتِ سنگباران
آن حسینی که سنگ بوسیدش
بین مقتل نبود تَردیدش
چوب تَر با لبِ حسین چه کرد؟
که به هم ریخت لحنِ تجویدش
صحبت گریه و عذاب نبود
صحبت تشنگی و آب نبود
او امامِ زمانِ زینب بود
حقِّ او مجلس شراب نبود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین