#⃣ #فیش_روضه_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
#⃣ #متن_کامل_روضه
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ!. بِمُوالاتِكُم عَلَّمَنَا اللّه ُ مَعالِمَ دينِنا ، وأصلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِن دُنيانا"
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ...
وَ لاَ حول و لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
خواهر شدن یعنی، بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
*به نیت دیدن برادر از مدینه حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن،خاندانش رو کشتن، مریض شد این صحنه ها رو دید، قربونت برم فرمود: من رو قم ببرید، از پدرم شنیدم که فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست... راهی هم از ساوه تا قم نبود.
بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعري آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود...*
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
*این ایام، ایام بستری شدن حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست، این روزها تو مدینه یه حال و هوای دیگه ای است، ان شاءالله داغ مادر نبینی، این روزها تو دل زینب چه خبرِ؟
هجده روز فاطمه ی معصومه تو قم بستری بودند،تو بِیتُ النُّور،خونه ی موسی بن خزرج، نوشتن زن های قم با دسته گُل دور بی بی میگشتن، می گفتن: این خانوم غریبه اینجا، داغ دیده است...*
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد، برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
* وقتی آوردن بی بی رو تو گُل محله های شهر قم، تو خونه ی سادات خزرجی ، موسی ابن خرج بهش جا دادن، تو تاریخ قم نوشتن هفده روز بی بی تو شهر قم زنده بود، حتی اجازه نمی دادن مردها از تو کوچه رد بشن، می گفتن اینجا ناموس علی داره استراحت می کنه شما نامحرمید برید از یه جای دیگه رد شید ...
میگه ناموس علی تو این شهر بود مردا رو از تو کوچه شم راه ندان، الهی بمیرم برا خانوم علی، که یه عده نامرد اومدن در خونه اش، اون نانجیب برا معاویه نامه نوشت: گفت چنان لگد به در زدم، صدای ناله ی زهرا رو از پشت در شنیدم*
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
#قاسم_نعمتی
* روضه بخونم، بدنِ خواهر امام رضا رو تشییع کردن، همۀ قم، اطراف همه اومده بودن، همه لباس عزا پوشیدن، همه اومدن برا تشییع جنازه، گفتن دخترِ امامِ ، خواهرِ امامِ، عمۀ امامِ،گفتن: ما یه کاری می کنیم تو تاریخ بمونه، هر کی به ایام شهادت حضرت معصومه رسید بگه خدا خیر بده مردمِ قم رو، عجب آبرو داریی کردن، انقده برا تشییعش گل آورده بودن، بعضیا گفتن تا پایِ مرکبی که بدن رو میآورد گل ریخته بودن، سادات همه گریبان پاره کردن، آوردن بی بی رو در میان خانه، حالا گفتن کی باید این بدن رو دفن کنه، سادت به همدیگه نگاه می کردن، یه وقت دیدن دو سوار از دور آمدن، نقاب زده، صبر کنید این بدن باید توسط ما دفن بشه، بدن رو با احترام وارد خاک کردن، بعدها گفتن شاید امام رضا و جوادالائمه بودن، آری بدنِ مطهر بی بی رو موقع دفن هم نذاشتن کسی ببینه، با چه احترامی چه شوکتی ، چه شکوهی، چه آبرو داری کردن، برعکس حضرت زینبُ آوردن شام، اولاً از کجا واردش کردن؟ بدترین نقطۀ شام کجاست؟ اونجا هم یهودیا هستن هم اراذل اوباش هستن اونجا محلِ گذره، دختر علی رو آوردن دروازۀ ساعات، نمی دونید مردم چه کار کردن، یه مشت خیره سر، یه مشت خیره چشم، یه مشت بی حیا، یه مشت اراذل، دورِ محملِ زینب رو گرفتن.... حسین ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🩸بانویی که صِرفاً «زیارتِ» او موجب وجوب بهشت بر زائرش میشود، خود آن بانو دیگر چه عظمت و چه مقامی دارد؟!
🎙حضرت آیت الله وحید خراسانی (دامظلّه)
1- حضرت صادق(ع):
امام صادق( می فرماید: «سَتُدْفَنُ فِیهَا امرَأَةٌ منْ أَوْلَادِی تُسَمَّی فَاطِمَة فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛[11] به زودی در آنجا (قم) زنی از اولاد من دفن می شود که نام او فاطمه است، پس هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.» در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) فرمود: «أَنَّ زِیارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّةَ؛[12] به راستی زیارت او (معصومه(ع)) برابر با بهشت است.»
2- امام رضا(ع):
روایتی که حضرت رضا (ع) به سعد قمی فرمود (در بخش قبلی بیان شد) علاوه بر اشاره به محل دفن حضرت معصومه (ع)، فضیلت زیارت آن حضرت را نیز بیان نموده است. آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «مَنْ زَارَهَا وَجبَتْ لَه الْجنَّةُ؛[13] کسی که او را زیارت کند، پاداش او بهشت است.» در تعبیر سوم، فرمودند: «مَنْ زَارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمٍّ کمَنْ زَارَنی؛ کسی که معصومه(ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
نقل حدیث منزلت حضرت معصومه سلام الله علیها
روایت دیگری كه حضرت معصومه(ع) در دفاع از امامت و به ویژه امیرمؤمنان(ع) نقل كرده، حدیث معروف منزلت است. علامه امینی(ره) از طبرانی، ابن جنان، جامع ترمذی، مستدرك حاكم، صحیح مسلم، كفایة كنجی و… چنین نقل كرده است كه: پیامبر اكرم(ص) در جنگ تبوك، حضرت علی (ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد و این حدیث با عظمت را در شأن او بیان فرمود.[۲۰]
حضرت معصومه(ع) در دفاع از امامت، این حدیث معروف را نیز نقل فرمودند: فاطمه دختر موسی از فاطمه دختر جعفر صادق از فاطمه دختر باقر از فاطمه دختر علی بن الحسین، از فاطمه و سكینه دختران امام حسین از امكلثوم دختر حضرت فاطمه(ع) نقل می كند كه فرمود: «أنْسِیتُم قَوْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) یوْمَ غَدِیر خُم قَالَ: منْ كنتُ موْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ و قَولُه: اَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی؛[۲۱] آیا سخن رسول خدا(ص) در روز غدیر را فراموش كردید كه فرمود: هر كس من مولای اویم، علی مولای اوست (و آیا فراموش كردید) كه فرمود: جایگاه تو (علی) نسبت به من مانند (جایگاه) هارون به موسی(ع) است.»
نقل حدیث معراج و ولایت حضرت علی(ع)
شب معراج پیامبر(ص) پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود سه هزار مطلب از طرف خداوند به حضرت تعلیم شد كه بخش مهمی از آن نقل شده است. حضرت معصومه(ع) قسمتی از حدیث معراج را كه به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی(ع) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان، نقل فرموده كه نشان از ژرف اندیشی و ولایت مداری آن بانوی عالمه است.
🔸کرامتی از حضرت معصومه سلام الله علیها
⭕️ نکته ای که در این کرامت هست اینکه در این نقل، حضرت فاطمه معصومه خود را به نام «معصومه» معرفی فرموده اند.
عوالم العلوم از دارالسلام نقل می کند: از آیات عجیب خدا که دلها را از آلودگی شیاطین پاک میکند این است که در زمانی که ما در کاظمین مجاور حرم شریف بودیم مردی مسیحی در بغداد به نام یعقوب بود که برای او بیماری تشنگی شدید ایجاد شده بود وی به اطبا رجوع کرد اما معالجه آنان سودی نبخشید بلکه مریضی بیشتر شد و او نحیف و ضعیف شد تا اینکه از راه رفتن باز مان.
این شخص نقل میکند از خدای متعال مکرراً درخواست میکردم که یا مرا شفا دهد یا مرگ مرا برساند تا اینکه شبی در خواب دیدم و این خواب در حدود سال ۱۲۸۰ بود روی تخت خواب بودم سیدی با عظمت قد بلند و نورانی در نزد من حاضر شد تخت را تکان داد و فرمود «
اگر شفا میخواهی شرط بین من و بین تو این است که وارد کاظمین بشوی زیارت کنی که از این مریضی شفا پیدا خواهی کرد»
از خواب بیدار شدم و رویا را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: این خواب شیطانی است و صلیب و ذار را آورد و بر من آویخت دوباره به خواب رفتم زنی با حجاب و نقاب دیدم که چادر بر سر داشت فرمود: «بیدار شو که صبح طلوع کرده است مگر پدرم با تو شرط نکرد که او را زیارت کنی تا تو را شفا بدهد؟»
گفتم: پدر شما چه کسی هستند؟ فرمود: «امام موسی بن جعفر علیهم السلام»
پرسیدم شما چه کسی هستید؟
فرمود:
«من معصومه هستم خواهر رضا (علیه السلام)»
میگوید بیدار شدم و متحیر بودم در کار خود که چه کنم؟ و به کجا بروم؟ به دلم افتاد به خانه سید راضی بغدادی بروم به خانه او رفتم.
هنگامی که در را کوفتم ندا بلند شد کیستی؟
گفتم در را باز کن
وقتی صدای من را شنید دختر خویش را صدا زد و گفت در را باز کنید که نصرانی است که آمده است و میخواهد مسلمان شود.
وقتی وارد شدم از سید پرسیدم از کجا این مطلب را متوجه شدی؟
فرمود جدم رسول خدا در خواب به من خبر دادند.
پس این سید مرا به کاظمین برد نزد شیخ عبدالحسین تهرانی حکایت را برای او گفتم.
او دستور داد مرا به حرم مطهر بردند و دور ضریح طواف دادند و اثری ظاهر نشد وقتی که از حرم خارج شدم لحظهای درنگ کردم ناگهان عطش به من عارض شد آب نوشیدم برای من اخلاطی عارض شد که بر زمین ریخت گویا کوهی بر پشت من بود که فرو ریخت و نفخ از بدنم خارج شد و زردی چهره هم به سرخی تبدیل شد و اثری از مرض در من نماند ... .
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
#گریز_روضه_حضرت_معصومه_س
#حضرت_فاطمه_معصومه_س
پیک امام رضا به سرعت خود را به شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله)، مدینه منوره رساند و براساس دستور حضرت نامه را به فاطمه معصومه تسلیم نمود.
گرچه از محتوای آن نامه باارزش اطلاعی در دست نیست اما هرچه بود شوق دیدار امام رضا علیه السلام را در دل نزدیکان ایشان بیشتر کرد. فاطمه معصومه و گروهی بهمراه چند تن از براداران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند تا به مرو رفته و به محضر امام رضا علیه السلام شرفیاب شوند.
آنها به سرعت بار سفر بستند و کاروانی تشکیل دادند. آب و آذوقه ای فراهم آوردند و با دنیایی از امید شهر
پیامبر خدا را به قصد مرو ترک کردند.
در میان قافله فاطمه معصومه چون نگینی میدرخشید. آن بانوی عزیز را پنج تن از برادرانش به نامها فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادر زادگان و گروهی از غلامان و کنیزان همراهی میکردند.
کاروان عاشقان امام رضا علیه السلام به پیش میرفت و جز توقفهای ضروری برای نماز و غذا و استراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. تپهها و کویرها و ریگزارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت و از مدینه روز به روز دورتر میشد.
سفر کردن در بیابانهای حجاز آنقدر دشوار بود که گاه حتی شتران پرتوان را هم به زانو در میآورد تا چه رسد به مسافرانی که باید تا مرو میرفتند اما نور امیدی که در دل اهل کاروان میتابید آنها را به ادامه سفر دلگرم میکرد و آنان همراه باد و طوفانی که در بیابان میوزید به پیش میتاختند.
در آن روزگار، خطر حمله دزدان هر مسافری را تهدید میکرد و او را با مشکلات فراوانی روبرو میساخت. اگر آنها به قافله ای حمله میبردند دیگر امیدی به ادامه سفر نبود. کمترین آسیبی که به مسافران میرساندند غارت اموال و جواهرات و حیوانات آنان بود. وگرنه گاه کاروانیان را هم از دم تیغ خود میگذراندند. این خطر " فاطمه معصومه " و همراهانش را نیز تهدید میکرد. ولی آنها با توکل بر خدای بزرگ به راه خود ادامه میدادند و گام به گام به مقصد نزدیک تر میشدند.
روزها و شبها یکی پس از دیگری میگذشت و کاروان زائران امام رضا علیه السلام کویر بی آب و علف حجاز را پشت سر مینهاد. چیزی تا رسیدن به خاک ایران نمانده بود. رنج سفر "فاطمه معصومه" را بسیار آزار
میداد. برای بانوی جوانی مانند او پیمودن این مسیر ناهموار بسیار ناهموار بسیار سخت و طاقت فرسا بود. با اینهمه دیدار برادر آنقدر نزد او ارزش داشت که حاضر بود حتی صدها برابر
این رنج و سختی را هم به خاطر آن تحمل کند.(١)
👆جا دارد از همينجا دلها را كربلايي كنيم .!
همه درمدينه شاهد بودند .
برادرها و برادرزاده ها و محارم اين بانوى بزرگوار ، اجازه ندادند حضرت معصومه تنها راهى مرو شود ، بميرم براى عمه ى سادات ، عقيله ى بنى هاشم حضرت زينب سلام الله عليها ، او هم وقتى كربلا رسيد ، محارمش دور و برش بودند ، با عزت و احترام به كربلا رسيد ، گذشت تا عصر روز دهم محرم كه مشاهده نمود همه ى محارمش بر روى خاك گرم كربلا افتادند ، بعضي نقل كرده اند كه: بني اميه بدن امام حسين عليه السلام و اصحابش را روي زمين گذاردند و زنان را از روي عمد و عناد بر شهيدان آل رسول عبور دادند، و چونام كلثوم برادرش حسين عليه السلام را مشاهده كرد كه روي زمين افتاده و آغشته به خاك و خون و عريان است، خود را از بالاي شتر بر زمين افكند و بدن برادر را در آغوش گرفت .
قرة بن قيس تميمي ميگويد: من به آن زنان نگاه ميكردم، چون بر كشتگان عبور كردند فرياد برآوردند و لطمه به صورت خود زدند، و اگر هر چه را فراموش كنم، كلمات زينب دختر فاطمه را در آن لحظه اي كه بر برادرش حسين گذشت فراموش نخواهم كرد بخدا سوگند كه بيقراريها و سخنان زينب هر دوست و دشمني را به گريه واداشت .(٢)
📚منابع
١- دانستنيهاى كريمه اهل بيت حضرت معصومه به نقل از
مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ٥٧، ص ٢١١، و کشّی، محمّد، اختیار معرفة الرجال، ص ٣٣٣
٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام / آقاى منفرد صفحه ٤١٠ به نقل از تظلم الزهراء ٢٢٥ رياض الاحزان ٢٤.
نفس المهموم ٣٨٦.
كامل ابن اثير ٨١ /٤؛ الملهوف ٥٦.
4_5789845987816118137.mp3
701K
❣﷽❣
⚫ #سینه_زنی_حضرت_معصومه_س
⚫ #سبک من علی مظلوم خانه نشینم
ای غریب خراسان یا ابالحسن
خواهرت در شهر غربت شده کفن
⚫واویلا واویلا واویلا واویلا
رضا رضا بر لبش از نفس افتاد
روی برادر را ندیده و جان داد
این مصیبت این غم این خبر آسان نیست
سرت سلامت داغ خواهر آسان نيست
مادری ندارد و پدر ندارد
محرمی به غیر از برادر ندارد
⚫واویلا
خواهرتان اگرچه هجران کشیده
شکر خدا داغِ برادر ندید
⚫واویلا
یا ابالحسن بخوان این روضه امشب
که دست و پا زد حسین در پیش زینب
یابن الشبیبِ دیگری بخوان مولا
بِین نامحرم مانده عمه ات تنها
⚫واویلا
.
4_5789845987816118133.mp3
75.8K
❣﷽❣
◼️ #سینه_زنی_حضرت_معصومه_س
◼️ #سبک زیر بار ستم ..
حضرت زینب ِ شاه خراسان سلام
جلوه مادر عالم امکان سلام
نور چشم رضا
کوه شرم و حیا
🔳اشفعی لی بنت موسی
ای کریمه منم گدای احسان تو
دین و دنیای من ، تو و رضا جان تو
ای پناه دلم
تکیه گاه دلم
🔳اشفعی لی بنت موسی
گرچه دور از رضا خمیده شد قامتت :
چون رقیه نشد ، شکر خدا قسمتت
تهمت و ناسزا
سیلی بی هوا
🔳اشفعی لی بنت موسی
.
4_5985565384047070972.mp3
381.9K
❣﷽❣
🔲 #سینه_زنی_حضرت_معصومه_س
جهان را ماتم عظماست امشب
عزای دختر موساست امشب
🔘 سر مهدی سلامت
نه تنها شهر قم ماتم گرفته
زمین و آسمان را غم گرفته
🔘 سر مهدی سلامت
رضا خون جگر از دیده بارد
عزای حضرت معصومه دارد
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
به یاد حضرت معصومه امشب
بگرید دیده ی زهرا و زینب
🔘 سر مهدی سلامت
بگرید بهر خواهر، بهر دختر
رضا و حضرت موسی ابن جعفر
🔘 سر مهدی سلامت
شرار ناله سر زد تا به افلاک
نهان شد پیکر معصومه در خاک
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
دریغا ای دریغا شد خزانی
گل گلزار موسی در جوانی
🔘 سر مهدی سلامت
.