eitaa logo
ذاکرین آل الله
261 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
289 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•پای برهنه و بی عبا .. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام پای برهنه و بی عبا تو کوچه ها می برنم توجهی نمی کنن به حال پر پر زدنم با هر نفس که می کشم داره می لرزه بدنم افتادم روی خاک و هستم من غرق ناله پشت مرکب هنوزم این واسه من سواله چه کرده تازیونه با دختر سه ساله ای وای از این غریبی .. یه دختره یتیمُ هی غریبونه نمیزنن اگه بهونه بگیره بی بهونه نمیزنن مرکب که راه نرفت بهش تازیونه نمیزنن سخته دختر تو غربت بی بابا میشه تحقیر سخته همراهی با این دختره زمینگیر سخته پهلو شکسته باشی در بند زنجیر ای وای از این غریبی .. کشته شدی ولی تنت، تو صحراها رها نبود سرت به روی نیزه‌ها از پیکرت جدا نبود گریز روضه‌های تو به غیر کربلا نبود مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند مگر که پاره پیرهن به پیکرش روا نبود هیچ کس دیگه تو دنیا اینطور غارت نمیشه ذبحی با خنجر کُند اینطور راحت نمیشه هیچ مظلومی با این وضع هتک حرمت نمیشه ای بی کفن حسین جان صد پاره تن حسین جان .۰
باز هم نوبت مدینه شد و در غمش باز کربلا می‌سوخت باز در کوچۀ بنی هاشم خانه‌ای بین شعله‌ها می‌‌سوخت نیمه شب ریختند درِ خانه مو سپیدی به ریسمان بستند در آتش گرفته را اما ناگهان روی کودکان بستند به پر دامنی ولی این بار آتش چوب شعله‌ور نگرفت پدر از خانه رفت شکر خدا پهلوی او به میخ در نگرفت نفسش بند آمده، نامرد در پی خود دوان دوان نبرش پیرمرد است، می‌خورد به زمین بین کوچه کشان کشان نبرش *خدا رحمت کنه همه بزرگترا رو .. روح همه‌شون شاد .. شیخ الائمه رو سر برهنه دنبال مرکب دارن میدوانن .. یه نفر نگفت : پیرِمرد قبیلۀ ما را بی عصا بی قبا نبرید بگذارید عبا بردارد پا برهنه به کوچه ها نبرید سن و سالی از حضرت گذشته .. نفس نفس زنان وارد شد .. الهی بمیرم برات .. * شرم از رنگ این محاسن کن رحم کن حال کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را حق بده که به یاد او انداخت گرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا در مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت *برا آبرودار بده آبروش رو ببرن .. صدتا تازیانه به آدم بزنن، یه حرف بد نزنن ..* حق بده که به یاد او انداخت عرق سرد روی پیشانیش خون روی جبین جدش را عمه و رنج کوچه گردانیش حق بده که به یاد او انداخت عمه اش را گذر گذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راه تنگ تر بردند حق بده که به یاد او انداخت گیسوانش که خاک آلوده‌اند گیسویی را که در دل گودال غرق خون روی خاک‌ها بودند روی این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانی او بود یاد یک حنجر است این دفعه نوبت روضه‌خوانی او بود هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌‌زدند زینب را سر شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می‌زدند زینب را شاعر:
بگذارید بگویند: حکومتی بعد از ، به نام ، با هیچ ناحقی نســاخت تا سرنگون شـد، ما از سرنگونی نمی‌ترسیم از می‌ترسیم .. |شهید غلام‌علی پیچک| .
اگه یه پیرمردی رو ببینید دستش رو بستن تو خیابون دارن میکشنش جلو میری میگی حرمت موی سفیدش رو نگه دار .. حرمت نگه نداشت نانجیب .. کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟! تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟! میان گریه ی آرام او بلند نخند به دست بی رمقش لااقل طناب مبند میان سینۀ او روضۀ مدینه به پاست طنین روضه اش از وای مادرش پیداست عزیز فاطمه را بی اراده می بردند همه سواره و او را پیاده می بردند دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود به نی مقابل چشمش سر بریده نبود اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت به جای جای تنش رد تازیانه نداشت شاعر: منابع: 1)دعای افتتاح 2)بحار الأنوار ج‏47، ص 379 3). كليني، الكافي، ج6، ص49 محدث قمي، بيت الاحزان، ص125. .
آقا جان ، یا بقیه الله دریاب ما را و برایمان دعا کن تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم. دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطر در پی ات باشیم. برایمان دعا کن‌که‌ تنها شما را الگوی زندگی‌ خود قرار داده و از هر چه نا پاکی است به دور باشیم فرموده‌ اند خدا را با زبانی که با آن گناه نکرده اید بخوانید. یعنی برای همدیگه دعا کنید ، برای اینکه هیچ‌کَسی با زبان دیگری گناهی مرتکب نشده و چه‌ خوب می‌شود، این زبان لسان‌ گهربار امام زمان عجل الله‌ تعالی فرجه‌ الشریف باشد ... .
خدایا تو را شکر، که امروز را به من فرصت زندگی دادی ، تا شاکر نعمت‌ هایت باشم و از زندگی‌ لذت ببرم. خدایا تو را شکر ، که هر روز نعمت‌ های بی‌کرانت را وارد زندگی‌ ام می‌ کنی. خدایا تو را شکر که‌هر لحظه مرا به مسیر درست هدایت می‌کنی. خدایا تو را شکر ، که ایمان و باورم را روز به روز قوی تر می‌کنی. خدایا تو را شکر که‌هر روز از جایی که فکرش را هم نمی‌کنم ، مرا رزق و روزی می‌ دهی. خدایا تو را برای همه چیز شکر ... امام محمد باقر عليه‌ السلام فرمود: افزايش نعمت از سوی خداوند قطع نگردد، مگر آنگاه كه شكرگزاری بنده قطع گردد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی ای بنازم کرمت را که خریدی همه را طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی سفره انداختی و من بهمش ریخته ام دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی! به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی نجفم دیر شده، من گله دارم به علی جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی درد دارم به خدا، زود دوا را برسان باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
اباعبداللّه و ظهور دارم به لبَم ذکرِ بِکَ یا اللّه در مجلسِ روضه‌یِ اباعبداللّه یک‌بار شبِ شهادتت می‌آیم با مهدیِ زهرا حرم ان‌شاءاللّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بیایید از شهدا الگو بگیریم 🍃در زمانی که چروک بودن لباس‌ها و نامرتب بودن موها نشانه بی‌اعتنایی به ظواهر دنیا بود، حمید خیلی خوشگل و تمیز بود. پوتین هایش واکس زده و موهایش مرتب و شانه کرده بود. به چشمم خوشگل‌ترین پاسدار روی زمین می‌آمد. 🌾روح و جسمش تمیز بود. وقتی می‌خواست برود بیرون، می‌ایستاد جلوی آینه و با موهایش ور می‌رفت. به شوخی می‌گفتم: «ول کن حمید! خودت را زحمت نده، پسندیده‌ام رفته.» می‌گفت: «فرقی نمی‌کند، آدم باید مرتب باشد.» 📚کتاب نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، ص ۱۱ و ۲۳ شهید 🌷
💢هرکس که تو را ببیند به یاد خواهد آورد مردانه به شهادت رسیدی 🔹شهید محمدرضا اسداللهی فرمانده پاسگاه چارک بندرلنگه 21 اردیبهشت ماه 1402 مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر هرمزگان
👆داستان اندلس... عبرتی تلخ برای همه مسلمانان ♦️سالروز فتح اندلس بدست مسلمانان.
ادامه اشعار و سبک های نوحه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام 👇👇👇
. :_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه کس نداند چه آمد به سرم ای خدا سوزد از زهر دشمن جگرم ای خدا وارث حیدرم ششمین رهبرم وا اماما وا شهیدا **** شده آب از ستم تمامی پیکرم اثری از بدن نمانده غیر سرم وای از این زهر کین شده زهرا حزین وا اماما وا شهیدا **** خانه ام را اگر عدو به آتش زده خیمه های حسین به یاد من آمده هر طرف دختری طفل بی معجری وا اماما وا شهیدا **** تو گل گلشن دین مبین صادقی بر امامت تو ای شمس ولا لایقی تویی نور مبین معنی یا و سین یابن زهرا۲ شیخ الائمه ،شمس هدایت تویی تابش رحمت و لطف و عنایت تویی با مقام رفیع قبر تو در بقیع یابن زهرا۲ دشمن بی حیا ریخته در خانه ات نیمه شب آتش کین زده کاشانه ات شده ای غم نصیب همچو مادر غریب یابن زهرا۲ زهر کینه به جسم و جان تو زد شرر زهر منصور دون بر تو نموده اثر در مدینه به پا شده بزم عزا یابن زهرا۲ گل زهرا نسب گشته صدایت خموش شیعه ی مرتضی از غم تو در خروش مدینه در غم است خون دل عالم است یابن زهرا۲ پیکر پاک تو به دوش یاران بود جسم جدت به زیر سم اسبان بود ای شه عالمین گریه کن بر حسین یابن الزهرا ۲
❃﷽❃ سبک: ای قلم سؤزلریمده اثریوخ.... ای قلم باخ بو اشک و فغــانه عرضیمی یُوللا صاحب زمانه یاز، دِنن شیعــه لَر منتـظردی دؤندی عاشقلرین قلبی قانه(۲) چاره قیل دردیمه یابن زهرا سســلیور فاطمه یابن زهرا هجرون آغلارقویوب شیعیانی آیریلیــق دردی یاندیردی جانی گؤزلریم آختـــاریر جمعـه لرده تا گــۏرَم یار صــاحب زمـــانی هارداسان الامــان یابن زهرا حامیِ اِنس وجان یابن زهرا درد هجـــرانیـــوه مــن دچــارم دردیوه دؤزمَــگه یوخدی چــارَم دای گئدیب طاقت وصبریم الدن گؤزلـــریم یـــولدادور بی قـرارم العجل العجل یابن زهرا العجل العجل یابن طاها ای قلم یازئورَک عرض حالین آشــکار اِئت فراقیـــن ملالین قالمیـــشام حســرت کربلاده قسمت اِئت کربلانین وصالین اربعین کربلا منتظردی زائر نیـــنوا منتـظردی کربــلادن صُــورا، سـال گذاری سمــت یثرب ، بقیع نین دیاری مــادرین تربتــبن آشــــکار ائت بی نشان قالماسین گؤل مزاری یوسـف فاطمـــه هارداسان گَل گلدی بوجمعه ده هارداسان گَل
پيرِمردى كه بينِ سجاده همه دم ذكرِ او خدا می‌بود كنجِ اين خانه‌ى پُر از ماتم روحِ او از تنش جدا مى‌بود روضه‌هاى مدينه را مى‌خواند روضه‌ى كوچه و درو ديوار در خودش سخت می‌شكست آقا تا‌كه میگفت از در و مسمار ناله میزد از تَهِ جگرش گريه‌هايش چه گريه آور بود نفسش حبس میشد و میگفت مادرم نوبهارِ حيدر بود شبى اما به ناگهان دشمن به درِ خانه‌اش شراره كشيد او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود شعله‌ها را به چشم خود مى‌ديد سر سجاده دوره‌اش كردند در دلش اضطرابِ عالم بود كودكانش به گريه اُفتادند دورِ دستش طناب را بستند نه عبايى و نه عصايى داشت پا برهنه بدونِ نعلينش به دلش يادِ ماجرايى داشت.... كه همه جانِ او به درد آورد به گمانم خراب مولا شد اين مدينه چقدر بى رحم است تازه داغِ طناب مولا شد نانجیبی به نام ابن ربیع... به سرش نعره زد كه حركت كن پشتِ مركب دوان دوان با من تو بيا و اداى غربت كن پشت مركب زمين فتاد آقا اى حرامزاده ! كمى آرام پا برهنه كه مى‌بری او را از چه رو مى‌دهى به او دشنام؟ يادِ يك ماجرا دلش سوزاند ماجرايى كه ماجرا دارد ماجراى سه ساله و عمه داغِ شام و خرابه‌ها دارد ياد آن لحظه‌اى كه عمه‌ى او بين نامحرمان گذر مى‌كرد هر زمان كه سه ساله مى‌ترسيد عمه‌اش جسم خود سپر مى‌كرد
🏴سبک نوحه زمینه شهادت رئیس مذهب تشیع شیخ الائمه حضرت امام جعفرصادق علیه السلام 🏴بند اول سیدنا صادق مظلوم شام عزاته یابن زهرا دلم عزادارته امشب برات به سینه میزنم من یاصادق ای رئیس مذهب زدن در خونتو آتیش طناب به دستای تو بستن حُرمت سنتو نداشتن دلت رو بدجوری شکستن پای برهنه بُردنت از روی خاکا بی عصا شنیدی طعنه ها تو از اِبن ربیع بی حیا زمین میخوردی و همش مادر و میزدی صدا جسم نحیفت شده بود زخمیه تازیانه ها سیدنا صادق مظلوم 🏴بند دوم به قلب غمدیدتون آقا دوباره شد تداعی غم ها رد شدی از اون کوچه ای که سیلی زدن به روی زهرا یکی به تو زخم زبون زد یکی به گریه هات میخندید یکی سرت داد میکشید و دردتو هیچ کسی نفهمید نداشتن احترامتو بهت میگفتن حرف بد تا که میگفتی مادرم میخوردی از اونا لگد تاب و توون نداشتی و میبُردنت ‌کشون کشون میخوندی زیر لب همش روضه ی مادری جوون سیدنا صادق مظلوم 🏴بند سوم آوردنت تو کاخ منصور بالاخره با کلی تحقیر بی حیا تا دید تورو آقا سه بار کشید روی تو شمشیر هر دفعه اون نامرد ملعون پیشه رو پیغمبرو میدید میدید داره میکنه نفرین از هیبتش به خود میلرزید کاشکی میومدی آقا عاشورا توی کربلا خنجرو میگرفتی از شمر پلید بی حیا کاشکی بودی و نمیشد سر از تن حسین جدا بودی اگه تو نمیشد تنش پامال مرکبا سیدنا حسین مظلوم