🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته...
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
==========================
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته...
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
==========================
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
بدون معجر هم میکند حجاب رباب
ز نور فاطمه دارد به خود نقاب رباب
کدام قافیه خوب است شعر مرثیه را
بدون وقفه دلم داد زد رباب رباب
ز داغ سینهی خشکیده از عطش بی شک
تمام عمر به خود میدهد عذاب رباب
به التماس اباالفضل زیر لب میخواند
به گوش مشک علی و به گوش آب رباب
از آن زمان که به دنبال آب رفته حسین
ندیده است علی را مگر به خواب رباب
تمام روضه همین است: بعد از عاشورا
خطاب میکندش شمر با عتاب: رباب!
پس از امام که ماندهست پیکرش بر خاک
نشسته است فقط زیر آفتاب رباب
نجات بخش حسین است از جفای یزید
چه کرده است در آن مجلس شراب رباب
به گوش او نرسد کاش گریهی نوزاد
که از صداش میوفتد به اضطراب رباب
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
==========================
💔نوحه سینه زنی جانسوز حضرت علی اصغر(ع)
زیر عبا گرفتمت تو رو نبینه مادرت 😔
دستمو بردارم علی جدا میشه دیگه سرت
ای خدا پدری رو شرمنده نکن
حرمله دیگه بسه
به من خنده نکن
با دست خالی قبر تو میکَنم
غریب ترین بابای عالم منم
با مادرت تو رو صدا میزنم
💔علی لای لای
(حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهٔ آبی به حرمله رو زد)
دلم میسوزه واسهٔ
مادر بیچاره ات علی
دق میکنه هی میبینه
خالیه گهواره تت علی
خاک کربلا سوخت تز غربت من
خون حنجرت تو ریخت
رو صورت من
نیومده خوشی دنیا به تو
داره میخنده کل صحرا به تو
به اسباشون آب دادن
اما به تو
💔علی لای لای
دم غروب توکربلا
میاد صدای گریه ها
برای نبش قبرتو
میان به پشت خیمه ها
عمر تو مثل یک گل کوتاهه چرا
روی نی سرطفل
شش ماهه چرا
کُشتن شیرخواره نداره ثواب
رو نی سرت بسته میشه باطناب
خدا خدا برس به داد رباب
لالالا
نه دیگه فکرآبه
نه بغل ربابه
بزارین بخوابه
لالالا
مادری توحرم گفت
تیرسه شعبه هم گفت
بزارین بخوابه
اهل حرم گریون
حرمله میخنده
رو دستای بابات
سرت به مو بنده
میسوزه جگرم
جگرم جگرم جگرم
لالایی پسرم پسرم
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
هِی کتک خورد زنی پشتِ تو و هِی اُفتاد
پشتِ تو مادرِ بی شیر پیاپی اُفتاد
نگران بود نسیمِ خنکی هم نوَزد
باد هروقت گذر کرد سر از پی اُفتاد
گرچه بستند سرت را به نخِ قنداقهات
باز تا نیزه تکان خورد سر از نِی اُفتاد
سر در آغوشِ رُباب و دو سه ساعت بعدش
نیزهدارِ تو به او گفت : سرش کی اُفتاد؟!
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
==========================
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب #دوبیتی_و_رباعی
غریبانه دستی به مویت کشیدم
پس از آن عبا را به رویت کشیدم
نمیشد که با تیر خاکت کنم
خودم تیر را از گلویت کشیدم
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
==========================
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
زِ هر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده
زتشنگیِ تو قلب کباب ، شرمنده
فقط به مادر تو عرض می کنم که نشد
نشد که آب بنوشد رباب ، شرمنده
کسی ندیده که یک مرد پیشِ همسرِ خود
شود به صورت ِ از خون خضاب شرمنده
سپاهِ کوفه ببین روی من زمین انداخت
شد عاقبت پسرِ بوتراب ، شرمنده
شتابِ تیرزیاد وگلوی تو نازک
به چوبِ تیر، گلو خورده تاب ،.. شرمنده
پسر ببین پدرت را هنوز می لرزد
به پشتِ خیمه روم با شتاب ، شرمنده
اگر مراسمِ دفنت سریع گشته ببخش
شدم ز غصه ای در اضطراب ، شرمنده
اگر که قبر تو پیدا کنند من چه کنم؟
به زیرِ خاک همینجا بخواب ، شرمنده
تنِ تو ، پهنیِ نیزه؟! خدا به خیر کند
اگر به نیزه تنت شد عذاب ، شرمنده
عزیز ِ غیرتی ام ،دیده بسته ای، نشوی
زمحملی که شده بی حجاب ، شرمنده
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
==========================
اگر حرّ مینشست و با خود چون و چرا میکرد ،
اگر فکر می کرد قابل اصلاح نيست و حرکتی که کرده ، جبران ناپذير است
اگر با خود حساب و کتاب می کرد و مقام دنيوی را که به او وعده داده بودند ، رها نمی کرد ، در رکاب امام حسین علیه السلام شهيد نمیشد.
پس ما هم فکر نکنيم لیاقت نداریم و بايد از حرّ کمتر باشیم.
خداوند همت های بلند را دوست دارد
منتها نه به شعر و حرف و ادعا.
اگر ادعا کنیم ما را به وادی امتحان می کشانند.
بايد مانند حرّ، به صداقت، اخلاص، عشق، شجاعت، صبر و عمل، اين مقام را بخواهیم.
بايد با رهایی از قيود مال، جاه، مقام و حتی علم و عمل، به هرچه جز او پشت پا بزنیم؛
که اگر چنين کردیم، إن شاءالله مِنَّا أهل البَيت خواهیم شد.
.
42.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ لالایی
امیر طلاجوران | گروه نجم الثاقب
من میخواستم وایسی رو پای
خودت نه روی نیزه 😭💔
تقدیم به مادرش رباب سلام الله علیها