#شور #سرود ولادت پیامبر رحمت ومهربانی #حضرت_محمد مصطفی صلوات الله علیه و میلاد امام صادق علیه السلام به نفس حاج محمد رضا #بذری
تو عمق نگین چشمات
نگاه پر احساس داری
تو کوه شرح صدری و
تو سینه ات یه الماس داری
توی عرش خدا و حیدر
چقدر خاطره ی خاص داری
ای دلدارم، تنها یارم
دوست دارم یا اباالزهرا
هر جا اسم تو باشه من
سر میذارم یا اباالزهرا
نذر یک لبخند تو
هر چی که دارم یا اباالزهرا
حبیبی یا محمد رسول مدنی
حبیبی یا محمد تو آقای منی
حبیبی یا محمد ندیده عاشقت
شدم خیلی شبیه اوویس قرنی
«یا اباالزهرا یا رسولالله »
فصل بهاره عشقت
زمستون و پاییز گم شد
هوای تو رسید و غم مثل
یک گرد ریز گم شد
گمشده ها پیدا شد
بدون تو هر چیز گم شد
ایمان من ، قرآن من
ای جان من یا اباالزهرا
عمار چشمان تو شد
سلمان من یا اباالزهرا
قربونی این زیبایی
هر آنِ من یا اباالزهرا
حبیبی یا محمد نبی عربی
حبیبی یا محمد تو اعلی نسبی
حبیبی یا محمد حساب کن روی من
اگه خاک واسهی زیر پات میطلبی
«یا اباالزهرا.. یا رسولالله »
شب میلاد نوره تو
بهارِ طبیعت میشه
با خنده ات جبرئیل اول کسیه
که شیعه ات میشه
شاگردِ کلاسِ درست
امام یه شریعت میشه
شیخُ الاسلام شرح الاحکام
ای جان آقام اباعبدالله
از چشمه ی علم تو
سر شار اینجا ابا عبدالله
قال الصادق سر لوحهٔ
دین و دنیا اباعبدالله
مدد شیخ الائمه جوونیم به فدات
مدد شیخ الائمه دخیلم به عبات
مدد شیخ الائمه که محتاج اومده
کجاست خیر کثیرت
کجاست نیمه نگات
مدد شیخ الائمه..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
ا
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
آبی که به لب علی اصغر نرسید بایدم متحیر باشه. تیر که به گلوی علی اصغر خورد ابی عبدالله خون گلوی علی اصغر سه تا کار کرد انقد داغ برا ابی عبدالله سنگینه سه تا کار کرد ابی عبدالله اول یک کف خونه علی اصغر و پاشید امام باقر فرمود اگه یک قطره به زمین میرسید آنن عذاب نازل میشد. اونروزی هم که مادرش دید شمشیر بالا سر علی گفت الان میرم لباس بابامو رو سرم میگیرم نفرینتون میکنم.مولا صدا زد سلمان سریع برو زهرا رو دریاب بگو علی گفته نفرین نکن اینجام به اشاره امیرالمومنین و اطاعت فاطمه زهرا عذاب برگشت،عذاب نازل نشد.اینجام اگه یک قطره خون زمین میرسید عذاب نازل میشد. کار دوم ابی عبدالله این بود یک کف خون گرفت قنداقه ی علی روخونی کرد شاید مربوط به قیامت باشه آخه بناست این قنداقه خونی وارد عرصه محشر بشه. یکی از اسباب شفاعت همین قنداقه خونی اصغره..کاری کردن آسمونیا بی طاقت شدن خدا پیام تسلیت فرستاد.دیدن یک کف خون گرفت هی به محاسن خودش میماله صدا بلند شد به گوش ارباب رسید یا حسین نکن حسین این کارو نکن ما همین الان تو بهشت براش یک دایه در نظر گرفتیم. این خون و به صورت خودت نکش آسمونیا رو بیچاره کردی نکن. ما عوضش میدیم. آب متحیره یه جایی دشمن متحیر شد اما اون آقایی که آب تا مزارش میاد متحیره خودش متحیر شد دیدن حالا دو سه قدم میاد طرف خیمه هی برمیگرده حسین هی میاد هی برمیگرده گویا حسین روی برگشت به خیمه رو نداشت*
لالایی الهی تو گهواره
حس کنی بارون داره رو صورتت می باره
بخواب مادر لالایی
بخواب مادر شاید دیدی خواب آب
لالایی شد بیچاره مادر
بخواب مادر بخواب مادر
لالایی گهواره اتو تاب میدم
دیشب توی خواب دیدم دارم بهت آب میدم
مثلا تو رو تاب میدم؛ مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی؛ من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته؛ شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی
لالایی گلم؛ تشنه ی یه جرعه آب علی
لالایی گلم؛ بیا بغلم بخواب علی
آوراه ام میان هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام نکند قهر کرده ای
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه دار،داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود و جگرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*انقدر پشت خیمه گریه کرد.زینبم از این طرف داشت همه رو تو خیمه آروم می کرد. بچه هایی بودن که پاها سوخته، گوشواره کنده شده، سیلی خورده، مو کشیده شده همه رو زینب آروم کرد تو هق هق گریه دید صدای گریه از بیرون میاد آروم اومد پشت خیمه دید رو یه تل خاکی رباب به سینه اش میزنه..آخ مادرت بمیره صدا زد رباب ما بزرگتر این بچه هاییم ما بی قرار بشیم اینام بی قرار میشن. تو اینجوری بی قرار گریه کنی من جواب این بچهها رو چی بدم .تازه آرومشون کردم با گریه رو آورد به سمت زینب کبری صدا زد زینب جان غروب اشتباه کردم آب خوردم تشنه ام بود اما کاش نمیخوردم.الان شیر دارم، شیر خواره ندارم.چرا ابی عبدالله وقتی سکینه از هوش رفت تو عالم رویا اومد بهش فرمود:"شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني،اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني" شیعه ما آب میبینه میگه حسین..صحبت غریب و شهید میشه میگه حسین..سکینه جان تو رو بگو ای کاش همه این گریه کنا یه جا بودن کربلا، هیچ جا امام حسین آرزو نکرد صدا زدل"لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني"کاش همه بودید یه صحنه رو میدید"كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني"میدید به بچه ام رحم نکردن.چرا به سکینه؟آقا داره پدر دختری درد و دل میکنه.یعنی این داغ هم منو بیچاره کرده هم ربابو.تو برو بگو به بچه امون رحم نکردن*
..