eitaa logo
ذاکرین آل الله
251 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا سبک:ستاره بریزید آمد نور عالمین... ******************* ستــاره بریزید سر زد نور فاطمه ملائکه دارن بر لب شعر و زمزمه یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲) پیچیده به عالم عطر یاس مصطفی خدا به پیمبــر ، کرده کوثری عطــا گل طاها،ماه دلارا،ام ابیها خوش آمدی روح عالم ، نگین خاتم،  حضرت زهــرا خوش آمدی یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲) سیدهٔ نســوان ، ای بانوی عالمیــن گل یاس حیدر، هستی مادر حسین مَهِ اَنور ، یاس معطر ، آیهٔ کوثر خوش آمدی گل ریحان ،نغمه باران ، ای سر و سَروَر خوش آمدی یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲) ******************* رقیه سعیدی (کیمیا)
به نام خدا : شب مستانه ، نیمهٔ شعبانه.... ***************** 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 - شب میــلاده /قـلــب نبـــی شــاده - خدا به پیمبرش /چه دختری داده - نـام زیبـایــش / وردِ لبِ مــولا - چه خوشــامد میگن /از عالم بالا + ملائک صف کشیدن/ روی عرش معلا + که بریـزن ستـاره/ به قدمهــای زهـرا 🌸یا فاطمــه مـــدد(۴ بار)🌸 - گل زیبـا اومد / اُمّ ابیهـا اومد - مادر امامت و/ همسـرمولا اومد - ز قــدمهــایش / مــدینــه گلبــــاران - شــده نازل یک/ ســوره ای از قـرآن + همه جا در سروره/ پُرِ شـــادی ونوره + آیهٔ ناب کوثـــر/ غــرقِ دریــای نوره 🌸یا فاطمــه مــــدد(۴ بار)🌸 **************** رقیه سعیدی (کیمیا)
─‌┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی تو بارانیست چشمانم ، بیا یابن الحسن عشق ، توفانیست در جانم ، بیا یابن الحسن مبتـلای درد هجـــرانم ، طبیبی غیـرِ تو مَحرَمِ ما نیست ، درمانم ! بیا یابن الحسن چشم سرگردان من در هر کجا دنبال توست غرقِ حیرانیست ، حیرانم ، بیا یابن الحسن ماه کنعانم ! بیــا از مصرِ غربت ، رُخ بتاب شامِ ظلمانیست کنعـــانم ، بیا یابن الحسن شانه ام بی تاب شد از بار سنگین غمت رو به ویرانیست ارکانم ، بیا یابن الحسن ذکر نامت "کیمیــا" می ســازد از خاک غزل بی تو زیبا نیـست دیوانم ، بیا یابن الحسن بر غم دلتنـگیِ هـر جمعـه اشکم شاهد است بی تو بارانیــست چشمــانم بیا یابن الحسن ✍رقیه سعیدی(کیمیا
124.5K
(بسم الله النور) :سلامٌ علیٰ ساکن کربلا ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا ســلامٌ علیٰ هـــادی بن الرضا ســـلامی برآن کشتـــهٔ زهـرکیــن به شمـــس دهــم هــادیِ راه دیـن گرفتـــه زداغــش، دلِ ســامـــرا که خون شداز این غم دل مومنین ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا ســلامٌ علیٰ هـــادیِ بن الرضا غـــریبانه گلهــای زهـــرا چــرا به دردغــریبـــی شـــدند آشنا غریب وطـــن گشته اَندازجفا میان بقیــع ،کـــربلا،ســامرا ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا ســلامٌ علیٰ هـــادیِ بن الرضا شــــده ســـامرا،کــربـــلای دگـــر گل فاطمـــه گشتـــه خونیـن جگر براین غربتــش ناله سـرمی دهد امـــام حســـن،درکنـــارپــدر ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا ســلامٌ علیٰ هـــادی بن الرضا پســـردرعـــزای شَـــهِ ســـامرا نمـــوده بر اوخیـــمهٔ غـــم بپــا بیــاد شَــــهِ تشنـــــهٔ بــی کــــفن پدرروضــه می خـــواند ازکربلا ســـلامٌ علــیٰ ســاکن کــربـلا ســلامٌ علیٰ هـــادی بن الرضا براو گرچه غمهـــا فراوان رسید جفـــاها ز دسـت زمانه کشــــید ولی سبـــط پاکش امام حســــن ســـری را به بــالای نیــــزه ندید ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا ســلامٌ علیٰ هـــادی بن الرضا بســوزد دل مابرای برای حسیــن بپـــا دارد عمـــری عزای حسیــــن دراوج غـــریبـــی بگـــرید فلـــک به"هَل مِن معیــنِ" صدای حسین ســـلامٌ علــیٰ ســاکن کـربــلا غریب وطن،کشتهٔ سـرجدا ✍
┄┅═✼﷽✼═┅┄ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خدا حافظ ای ماه پر فیض شعبـان خدا حافظ ای خلـوت اُنس  انسـان خداحافظ ای مـاه تطـهیــر و  توبه خداحافظ ای فرصـت نـاب عرفـان خدا حافــظ ای پلــه های رسیــدن برای تقــرُّب  به در گــاه  سـبـحــان به پایان رسیــدی و ما را رسـاندی به ماه ضیـافت ، به دریای غفــران درِ مغــفرت را تـو بر مـا گـــشودی به ذکــر و منــاجات و تفسیر قرآن چه ایـام و اعیـاد فرخنــده ای که بهـار آفـرین شد به فصـل بهــاران چه زیبا شـد آغازِ قرن و مَـه و سال به نامی که عالم شد از او گلستان الهــــی به حــقِّ مَـــهِ رویِ مهــــدی جهـــان با ظهـــورش منـوّر بگردان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📝رقیه سعیدی(کیمیا)
679.3K
کربلایی سید موسی سلیمانی ┄┅═✼﷽✼═┅┄ درآستانه ماه ضیافت(ماه رمضان) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمـد بهـار قــرآن ، دریـاب ! این هــوا را دریاب ! لحـظـه هایِ مهمــانی خــدا را بسپار گوش جـان را تا بشنوی سحرگاه گلــواژه های نور و صوت خوش دعـا را ازعرش ،بانگ دعوت سرداده حضرت عشق هر کس شنیده گفتـه لبّیـک ، این ندا را خوانِ ضیافتـش را خالـق گشـوده بر ما با مِهــر می نــوازد ، دلـهــای بـی نوا  را بـارانِ ابــر رحمـت ، جـاری تـر از همیشه می بخشد از زلالی بر جان و دل،صفا را آغـوش خـود گشــوده ، بار دگر خـداوند می خواهد عاشقـانه بنـوازد این گدا را می خوانَدَم به سویش،بر کامِ جان بریزد شهـد خـوش عبـادت ، شیـرینـیِ لقــا را شیـرینی مناجات در لحـظه های افطـار تا عــرش می رســاند ، اعجـاز رَبَّـنـا را یک ســال انتظــارم ، آخر به سـر رسیده یارب ! نصیـبمــان کـن ، دیــدار آشــنا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی کیمیا
(ع) ✍ ─┅═🍃🌺🍃═┅─ بر سبــط نبــی ، زادهٔ زهـــراصــلوات بر خــوی نکــو ، روی دل آرا صلـوات نامش حسن و ظاهر و باطن حسـن است بر دســت کــریــم آل طــاها صــلوات ─┅═🍃🌺🍃═┅─ بر نـور جمــال سبــط احمــد صــلوات برجلــوهٔ نــور حــیّ ســرمد صــلوات اولْ_ثمــر گلشــن زهــــرا و عـلــی بر دســته گــل باغ محمــد صـلوات ─┅═🍃🌺🍃═┅─ یک دسته گل نیکْ سرشت آمده است در ماه صیام و سـرنوشت آمده است صـد مــژده که در نیــمـهٔ ماه رمضان آقــای جــوانان بهـشــت آمــده است ─┅═🍃🌺🍃═┅─ در قـاب ازل حُـسنِ حَسن پیــدا شد در دامــن یاس ، یاســمن پیــدا شد تا عطـرخوشش بر همه عالم پیچید سرچشمــهٔ آن مُشــک خُتَن پیدا شد ─┅═🍃🌺🍃═┅─ اَنفـاس خـوش از باد صــبا می آید خـوشبــو گلـــی از آل عبــا می آید آقــای جــوانــان بهشـــتی امــشب بـا نــام امـــام مجــتبی می آید ─┅═🍃🌺🍃═┅─ در نیمـــهٔ مــاه رمضـان ، مــاه برآمد گویـی که هزار یوسف از چـاه برآمد پیچیــد ز گلــزار علــی عطــر امــامـت صد مژده که بر اِنس و مَلَک شاه برآمد ─┅═🍃🌺🍃═┅─ اوّلْ پســر شــــاه نجــف آمـده است بر عالمیــان شور و شعف آمده است از عـطـــر گــل یاســـمــن آل عبـــا اهـل ملکوت هم به صف آمده است ✍ سعیدی
❁﷽❁ ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ خواب دیدم که بقیـع حال و هوایی دارد یوسف فاطمه هم صحــن و سـرایی دارد نام زیبـــای حســـن حک شده بر گنبد آن چــه رواقی ، عجــب ایوانِ طـلایی دارد مــوج زوّار به دور حرمــــش می گردند چه طوافی چه شکوهی چه صفایی دارد روبرو ، گنبد خضرای پیمبـــر پیداست مثل بین الحرمین است ، نمــــایی دارد سفــره ای باز شده در دل بین الحرمین شاه بر خــوان کرم ، دست گدایی دارد روضــه خوان ، مرثیهٔ آل عبا می خواند غزلــش رنگ غــم و ســوز و نوایی دارد صحبت از مرد کریمی که غریب وطن است او که بر سـائل خود جود و سخایی دارد می رسد وقت گریزش به دل کوچهٔ تنگ روضهٔ کوچه ، خودش کرب و بلایی دارد نام زهـــرا شده ورد لب هر پیــر و جوان هر کسی در دل خود ، سوز و نوایی دارد شـاعری زمزمه دارد خبــری در راه است خبــــر از آمــــدن ســبز_قبــــایی دارد کاش تعبـیر شود معنی خوابم به ظهور که حضــور گل نرگـس چه صفایی دارد ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۲/۶/۱
❁﷽❁ ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ خواب دیدم که بقیـع حال و هوایی دارد یوسف فاطمه هم صحــن و سـرایی دارد نام زیبـــای حســـن حک شده بر گنبد آن چــه رواقی ، عجــب ایوانِ طـلایی دارد مــوج زوّار به دور حرمــــش می گردند چه طوافی چه شکوهی چه صفایی دارد روبرو ، گنبد خضرای پیمبـــر پیداست مثل بین الحرمین است ، نمــــایی دارد سفــره ای باز شده در دل بین الحرمین شاه بر خــوان کرم ، دست گدایی دارد روضــه خوان ، مرثیهٔ آل عبا می خواند غزلــش رنگ غــم و ســوز و نوایی دارد صحبت از مرد کریمی که غریب وطن است او که بر سـائل خود جود و سخایی دارد می رسد وقت گریزش به دل کوچهٔ تنگ روضهٔ کوچه ، خودش کرب و بلایی دارد نام زهـــرا شده ورد لب هر پیــر و جوان هر کسی در دل خود ، سوز و نوایی دارد شـاعری زمزمه دارد خبــری در راه است خبــــر از آمــــدن ســبز_قبــــایی دارد کاش تعبـیر شود معنی خوابم به ظهور که حضــور گل نرگـس چه صفایی دارد ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۲/۶/۱
•┅═❃﷽❃═┅• ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بقیـــع در دل هـزاران ناله دارد به قلبـش داغ چـندین لاله دارد مدینه ! شـاهدی در خاک پاکش مــزار یاس هجــده ســـاله دارد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بقیـع دریایی از احــساس دارد سراسر عطــر و بوی یاس دارد بقیــع در خــود مزار نازنیـنی بـه نــام مـــادر عبــــاس دارد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قلم ! بنـویس درد غربتــش را بیفـشان عطرو بوی تربتش را بگــو با آن جســــارتها چگونه شکستند آشــکارا حرمتش را ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــام مجتبی روزی حــرم داشت حرم نه بلکه یک باب الکرم داشت دلم می سوزد از این غم که روزی در آن وادی مـزاری محترم داشت ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مدینه اشک خون می بارد امشب به سیــنه داغ سنگین داردامشب به یاد چـار قبـــر پاک و مظلــوم به خاکش یاسمن می کاردامشب ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیا مهدی ! براین تربت گذر کن به مظلومیــتش قدری نظر کن ســری بر آن مزار بی نشان زن شب هـجران غیبت را سحرکن ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بکش بر نقش کافر، خط بطلان بزن بر تارکــش شمشــیر بـرّان بیفــــکن پـرچــم آل سعــــودی دل مادر ،از این غم، شاد گردان ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عــزیز فاطمه ! جــانم فــدایت فـــدای گریـه ها و اشکــــهایت عــزادار کدامین قبــــر پاکــی؟ فدای غصـــه و شــال عــزایت ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بقیــع ، یــادآور کرب و بــلا شد بقیـع ، خاکــش شبیه کیمـیا شد به خاکش هر که زد دست توسـل یقیــناً حــاجت قلبـــش روا شد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ بسم رب الحسین(۱۵) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب حسینم وای(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیــا ابا صــالح (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
❀﷽❀ تضمین ازشعر شیخ اجلّ ، سعدی شیرازی ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ می بینمش بالای نِی ، جانِ جهانم می رود سیلاب غم در غربتش از  دیدگانم می رود با دیدن سرها به نِی ،تاب و توانم  می رود ((ای ساربان آهسته ران ، کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود)) مانده به صحرا پیکرش ، اما سرش شد دور از او می تابد از  بالای نی ، بر آسمانها  نور از  او افتاده در جان جهان در اشتیاقش شور از او ((من مانده ام مهجور از او ، درمانده و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود)) از بس جسارت دیده ام از دشمن خوار و زبون از کوفه تا شام بلا دردم  شده از حد فزون بر چشمه اشکم شده ، جاری زِ  دل ، دریای خون ((گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود)) منزل به منزل می روم ، تا مقصدی بی آشیان دیگر نمانده  طاقتی بر جسم و جان کودکان بر حال  زار ما  چرا ، رحمی ندارد  ساربان؟ ((محمل بدار ای ساربان ! تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود)) درگلشن زینب دگر از گل نمانده یک نشان با رفتن گلها  شده ، باغ و  بهار او ،  خزان هستم به دنبال سری ، افتان وخیزان،نیمه جان ((او می رود دامن کشان ،من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می رود)) دیدم به صحرای جنون ، هر دَم ، مصیبات و مِـحَـن گشتم اسیر موجِ غم ، در غربتی دور از وطن وقت وداعِ پیکرت ، دیگر درآمد جان زِ تن ((در رفتن جان از بدن گویند  هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود)) این  روزها بر هر زبان  افتاده  نام  کربلا آنجا که دارد تربتش ، بر دردها حکم شِفا دستم به دامان تو و دریای لطفت ، زینبا! برگ برات کربلا ، روزی نما بر "کیمیا" هر دَم به یاد کربلا ، آه از نهانم می رود ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۱۴
❀﷽❀ :سلامٌ عَلیٰ ساکن کربلا ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲) ســـلامــی به بــانـوی دشــت بلا پیـــــام آورِ نهـــضــتِ کـــربـلا ســلامی به بـانــوی صبــر آفرین ســلامی بر آن خـواهر بی قرین ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲) ســلامی بر آن بانــوی عـالمـــه تداعـــی‌ گــرِ مکتــب فـاطمـــه ســلامی برآن دُخت حیـدر نشان به ماننـد حیــدر به نطق و بیان ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲) اگــر کـربلا ، کــربـلایـی شـــده دل عــاشقـانش خــدایی شـــده اگر دم ز عشق حسیـن می زنیم اگر جان به راهـش فدا می کنیم اگر مَحـــرَمِ خیمـهٔ غــم شــدیم عــزادار مـــاه مُحـرم شــدیم دلیلـــش علمـــداریِ زینب است گــذشت و فـداکاری زینب است دلیلش همان صـولت حیدریست پیــامش نشـانی ز پیغمبــریست ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲) الهـــی ! به آن خواهر قد کمان به بــانــوی دلخســتهٔ کــاروان به درد آشنـــای شَــهِ عالمیــن به احیــاگر کـربــلای حسیـــن الهــــی ! به حق شَـــهِ کــربـلا به حــق شهیـــدان راه خـــدا به خون سلیـــمانیِ قهــرمــان فــدایـیِ بانوی قامت کمــــان به سـردار دلهای خونین قسم به جان برکفـانِ رهِ دین قسم که من هم فدایــیِ زینب شوم شهید همین راه و مکتب شوم ســلامٌ عَلـیٰ ســاکنِ کربلا (۴) امیری حسین ونعم الامیر(۴) ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
چهارشنبه های..امام. رضایی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌┅─‌ {السلام علیک یا علی بن موسی الرضا} 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زائری دلخســته ام غــــرق گنــاهم یا رضا در هــوایت آهــوی گـم کرده راهم یا رضا بی پناهم دیدی وخواندی مرا سوی خودت شد حــریم و آستــانت سر پناهم یا رضا بوده از من بی وفایی ، از تو لطف بیشمار باز هــم در پیشــگاهت روســیاهم یا رضا می چکدباران اشکم شویَد این روی سیاه روسفیدم می کند این اشک و آهم یا رضا چشمهٔ اشکم اگرجوشید از لطف شماست تا ابد مــدیـون آن لطف نگــاهــم یا رضا دیده ام یکبار در خوابم شما را بعد از آن در هـــوای دیــدن آن روی ماهـــم یا رضا بس که از قلب رئوفت مهــربانی دیده ام عاشـــق آن گنبــد و آن بـارگـاهــم یا رضا خاک درگاه تو بودن دردوعالم سروریست من گدایِ خاکسار چون تو شــاهم یا رضا "کیمیا" شاعر اگر شد از عنایات شماست شاعری در محضرت شد عز و جاهم یا رضا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌─‌ ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بسم الله القاسم الجبارین🇮🇷 ۲ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ نصـــرُ مِــنَ الله و فتـــحٌ قـریب حک شده برموشک فتاح ماست زمزمـــهٔ نام رســــول خــــدا ورد لب لشــــکر الله ماست دشمن بیچارهٔ روبه صفت ! غرش توفندهٔ شیران ببین بارش سجیـــل و ابابیـــل را گوشه ای از قدرت ایران ببین یک شبه دیدید به آتش کشید موشــــک ما قلـــب تلاویو را خوب بدان ، ضربهٔ بعدی ما می زند آن شاخ سـرِ دیو را خوب ببینــید که پیچیده شد یک شبه پرونده و طومارتان خوب ببینید که از هم گسست هیــمنـهٔ لشـــــکر کفــــارتــان رو به زوال است دگر عمرتان لحـــظهٔ پایان دقــایق رسید موشک فتـــاح نشان داد که نوبت آن وعدهٔ صادق رسید.