دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی
حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی
لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده
همیشه سنگ فرش او، برایم مهر و سجاده
زیارتنامه میخواندم، دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش، نمیدانم جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس،ایوان به ایوان سیر میکردم
گلاب چشمهایم را برایش خیر میکردم
تمام صحن ها را مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم، دوباره جستجو کردم
دوباره خواب را از ردپا تا صحن بو کردم
بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد
دلـم آهو، دلم از او، دلم مشغول گفتگو
بزن نی زن بنام او، بگو یا #ضامن_آهو
دلم خورشید می خواهد، هوای گنبدت کرده
دوباره عید می خواهد، هوای مشهدت دارد
.....
.......
میخورد برگونهام از جانب صحنت شمیمی
میدهی اذن دخول این بار آقا با نسیمی
دست خالی آمدم رسم ادب این نیست آقا
میهمان با توشهای آید به دیدار کریمی
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا عَلیّ بْنِ موسَی الرّضاء)
🏴 شهادت جانسوز حضرت شمس الشموس، خسرو اقليم توس، شاهنشاه انيس النفوس، هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، سلطان علیّ بن موسَی الرضاء (علیه آلاف التحیة وَالثناء) تسلیت باد. 🏴
#ضامن_آهو
این همایون بارگه که قبلهی دلهاستی
مرقد سلطان هشتم، زادهی موساستی
ضامن آهو امام هشتم آن شمس شموس
کز علوّ عزتش، این بارگه برپاستی
خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کُحلِ بصر
بارگاهش قطعهای از جنة المأواستی
موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب
کز شرف، انوَر ز طور سینهی سیناستی
میکند اعجاز، با لطف خداوند ودود
دست اعجازش فراتر از یَد بیضاستی
بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام
روحبخشِ دیگری چون حضرت عیساستی
پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء
ناامیدان را امید و شافی مرضاستی
بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم، اوست
گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی
خاک کوی عرشسایش سرمهی چشم مَلَک
گنبد مینا ترازش، قبّهی کبراستی
صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند
نور میگیرد از آنجا بعد از آن برخاستی
کفتران دایم به طوف گنبدش پروانهسان
بال و پر، سایند زیرا شمع بزم آراستی
خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل
چونکه عشق خادمش یک عشق مادرزاستی
درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا
هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی
آب سقاخانهاش، گویی ز حوض کوثر است
بادهی نابی که بیشک (ساقی) اش آقاستی
سید محمدرضا شمس (ساقی)