#حضرت_معصومه #ورود_حضرت_معصومه_به_قم
وقت است زبانوی کرامت بنویسم
چون زائر در حال زیارت بنویسم
بر جامعه شرحی به روایت بنویسم
باخط شکسته دو سه رکعت بنویسم
دیباچه ی وصف کرمش نور علی نور
تحریر صفای حرمش نور علی نور
در آینه اش لولو و مرجان متصور
آیات خوش سوره ی انسان متصور
در صحن عتیقش گل و ریحان متصور
هر جا نگری شاه خراسان متصور
قم گشته بهشتی که خدا در نظرش بود
در دفتر معراج پیمبر خبرش بود
تو نور زلالی که خدا هدیه نموده ست
آن سوره ی والشمس تو را هدیه نموده ست
از دامن صدیقه به ما هدیه نموده ست
الحق که خداوند به جا هدیه نموده ست
مائیم و دل ودسته گل روی تو بانو
مدهوش تو و ضامن آهوی تو بانو
بگذار تو را روح مناجات بخوانیم
از مصحف اندیشه ات آیات بخوانیم
انبوه احادیث و روایات بخوانیم
مادر نشده عمه ی سادات بخوانیم
ای از کرم و لطف تو دریا متصور
با نام تو شد حضرت زهرا متصور
هستیم چنان از خم کوثر متنعم
بر سفره ی سادات سراسر متنعم
هر دم ز عنایات برادر متنعم
بر خوان کریمانه ی خواهر متنعم
از مادری فاطمه سرشار حضوریم
ما از کرم مادرمان مست غروریم
از یمن شما شهر معطر شده بانو
از آیه ی روی تو منور شده بانو
فیضیه پر از روح مطهر شده بانو
سرشار گل تازه ی قمصر شده بانو
تو آینه ی روشنی از کوثری ای عشق
سر تا به قدم فاطمه ی دیگری ای عشق
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
_________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب
به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب
قنوت من پر است از یارب و یا نور و یا قدّوس
کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب
دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب اینجا
کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب
تو ستّارالعیوب ستی و من عبد گنه کارم
به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب
خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم
بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار ، ماه امشب
به دیدار شما آورده ام حال خرابی را
مدارایی نما با بنده ات ، آه ای اله امشب
چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی
حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب
خداوندا ، مرا سیراب کن از جان شیرینت
نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
________________________
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
وقت آن است خداوند مدد فرماید
به بیانم مددی بیش ز حد فرماید
مدد از حضرت جبریل فراوان برسد
واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد
کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید
پای این شعر خدایا به خراسان برسد
وقت آن است خداوند به امداد آید
بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد
دست تقدیر فراهم شود ان شاءا..
تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد
بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس
و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس
عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش
خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش
زائر صحن وسرایی که ملک دربانش
آستانی که سماوات بلاگردانش
حرمی را که ملک خادم باب الکرمش
حضرت ضامن آهو که شده سلطانش
آستانی که رواقش شده بازار بهشت
فقرای همه عالم شده بازرگانش
السلام ای علم افراشته بر کشور ما
هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما
عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت
صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت
جملگی معتکف صحن و سرایت آقا
متوسل شده بر پنجره ی فولادت
همه با دفتری از عشق فراآمده اند
و به تحریر مقامات شما آمده اند
که سرایند شما را به صفات دگری
وصفتان را به بیان و کلمات دگری
واژه ی وصف تو باید که معطر باشد
آیه در آینه قرآنِ مصور باشد
روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد
هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد
بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند
همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند
از مقامات شما درّ و گهر میریزد
جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد
السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا
عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا
چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد
نوکری حرمت حال دگر می خواهد
با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد
و به درگاه خداوند مقرب تر شد
آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم
پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم
آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم
و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم
پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر
در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر...
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
===========================
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
وقت آن است خداوند مدد فرماید
به بیانم مددی بیش ز حد فرماید
مدد از حضرت جبریل فراوان برسد
واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد
کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید
پای این شعر خدایا به خراسان برسد
وقت آن است خداوند به امداد آید
بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد
دست تقدیر فراهم شود ان شاءا..
تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد
بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس
و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس
عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش
خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش
زائر صحن وسرایی که ملک دربانش
آستانی که سماوات بلاگردانش
حرمی را که ملک خادم باب الکرمش
حضرت ضامن آهو که شده سلطانش
آستانی که رواقش شده بازار بهشت
فقرای همه عالم شده بازرگانش
السلام ای علم افراشته بر کشور ما
هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما
عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت
صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت
جملگی معتکف صحن و سرایت آقا
متوسل شده بر پنجره ی فولادت
همه با دفتری از عشق فراآمده اند
و به تحریر مقامات شما آمده اند
که سرایند شما را به صفات دگری
وصفتان را به بیان و کلمات دگری
واژه ی وصف تو باید که معطر باشد
آیه در آینه قرآنِ مصور باشد
روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد
هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد
بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند
همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند
از مقامات شما درّ و گهر میریزد
جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد
السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا
عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا
چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد
نوکری حرمت حال دگر می خواهد
با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد
و به درگاه خداوند مقرب تر شد
آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم
پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم
آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم
و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم
پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر
در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر...
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
===========================
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
دختر نگو ز دامن زهرا چه دختری
درّ گرانبهایی و دردانه گوهری
در ذات خود نمونه ی زیبای فاطمه ست
یعنی در آفرینش هستی چه جوهری
در هیبت و شکوه علی بود گوئیا
در عزّت و شرف شده زهرای دیگری
در صبر و در سکوت به مانند مجتبی
در کربلا و شام نمود ش پیمبری
در کربلا کسی که برای برادرش
هم خواهری نموده و هم کرد مادری
در شوکت و شهامت و در فضل و اقتدار
سرتا به پا شده ست حسین مکرّری
یعنی که او ادامه ی هر پنج تن شده ست
یعنی نمونه است و ندارد برابری
در عفّت و فضیلت و تقوا چه مریمی
یا در منای قُرب برادر چه هاجری
او شد برای حضرت مادر چه دختری
او شد برای شاه شهیدان چه خواهری
زینب ملیکه ای ست که زهراش مادر است
چون فاطمه ست دیگر و اونیز دیگراست
.................................................
زینب اگر نبود یقین هل اتی نبود
بی پرده گر بگویمت دین خدا نبود
قرآن نبود و قبله نبود و نماز نه
سجّاده ی نیایش و ذکر و دعا نبود
قرآن ز زهد و پاکی و تقوا ورق نداشت
حرفی از آن ولیُّکُمِ اِنّما نبود
آن خطبه های کوفه و شامش اگر نبود
شیرازه ای برای کتاب خدا نبود
واللیل و نور و کوثر و والنّجم و فصّلت
والشّمس و طور و واقعه و والضّحی نبود
تاریخ از سکوت علی صفحه ای نداشت
باور کنید صحبت اهل کسا نبود
گر خطبه های حیدری اش گل نمی نمود
یک ذرّه از شهامت و مردی به جا نبود
او گر روایتی ز شهیدان نمی نمود
حرفی ز آفتاب سر از تن جدا نبود
از مَشک و دست و اسب و عَلَم صحبتی نبود
حرف از عموی تشنه لب کربلا نبود
قبر حسین و اکبر او زائری نداشت
یعنی نجف نبوده و کرب و بلا نبود
باب السّلام و باب مناجات و باب عشق
باب الجواد مشهد و باب الرّضا نبود
.................................................
ما شیعه ایم شیعه ی این خانواده ایم
سر را به آستانه ی جانان نهاده ایم
ما را مدافعان حرم نام گشته است
با جان و دل برای شما ایستاده ایم
ما را سَری ست هیچ ندارد لیاقتی
آن را برای حضرت معشوق داده ایم
در لشکر بزرگ شما صف کشیده ایم
فرمانده نیستیم سپاه پیاده ایم
مانند خطبه های شما آتشین شدیم
چون ذوالفقار تشنه و رویی گشاده ایم
ما وارثان قبله و خطّ مقدّمیم
ما نیز مردِ آهن و کوه اراده ایم
خطّی که یار بر سر راه ایستاده است
باران خون ببارد اگر ایستاده ایم
🔸شاعر:
#علی_کفشگر