eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
442 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است در مقامت دهنم بسته بماند بهتر عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر ‏ ‏ نخل‌ها اشک تو را زیر نظر داشته‌اند رودها از جَرَیان تو خبر داشته‌اند بادها پرده ز اسرار تو بر داشته‌اند خاک‌ها چشم به دستان پدر داشته‌اند ابرها با کرمت مایۀ رحمت شده‌اند فقرا در حرمت صاحب مکنت شده‌اند ‏ ‏ شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن فاتح یک‌تنۀ قلعۀ خیبر بودن با پیمبر همۀ عُمر برادر بودن نفست عطر نفس‌های محمد دارد بردن نام تو شیرینی بی‌حد دارد...‏ ‏ ‏ نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متفرّق شده بودیم که یک‌دست شدیم عاشق هرکه به یاران تو پیوست شدیم تا ز پیمانۀ «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد نان بدگوی بد اندیش تو را آجر کرد ‏ ‏ اولین مرحلۀ عشق، پریشان شدن است اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است...‏ در شب قدر به آوای جلی می‌گوید بعلیٍ بعلیٍ بعلی می‌گوید 🔸شاعر: ========================
در مُلکِ او  ملائکه‌ها را ملیکه هست بر عرشِ او همیشه خدا را اریکه هست گفتند علی که عین نبی نیست بلکه هست باید خدا شوی که بدانی علی که هست ما عاشقیم عاشقِ او  کردگار هم ما هیچ آبرو همه از خاک او بَرَند ما هیچ اولیا دمِ تیغش گلو بَرَند ما هیچ انبیا به درش آرزو َبرَند هیهات ؛ نامِ نامیِ او بی وضو بَرَند مَسند گرفته‌اند از او  اعتبار هم دستش گرفته بود اگر مصطفی به دست بوسه زدند قبل همه انبیا به دست دستش که دید گفت خدا مرحبا به دست آنجا گرفت دست علی را خدا به دست حق با علی است  خاتمِ مَکّی تبار هم مولا که پا به دوش پیمبر گذاشتند  بتهای کعبه بر قدمش سر گذاشتند سر را به پای خواجه‌ی قنبر گذاشتند اصلا برای کعبه چرا در کذاشتند وقتی که کعبه سینه دَرَد  پرده‌دار هم از ما بپرس این دل سرکَش چه می‌کند در تاب گیسوان مشوش چه می‌کند با مشت کاه حضرت آتش چه می‌کند از عَمرووَد بپرس که ضربش چه می‌کند حیرانِ تیغِ اوست  میان مزار هم میدان که هیچ  کوه هم از هیبتش شکست نوشید هرکه تیغِ علی ، گشت مستِ مست مرحب که چرخ می‌زد و می‌ریخت پا و دست تیری به پاش بوسه زد و  شد علی پرست سر می‌زند دو اَبروی او  ذوالفقار هم رَم کرده بود لشکر کفار  می‌دوید در پیش شیر بی سر و دستار می‌دوید هرکس که خورد ضربه‌ی کرار می‌دوید هر نیمه‌اش به یک طرف اینبار می‌دوید چیزی نماند از همه  حتی غبار هم شیطان علی ندید و به آدم محل نداد اصلا بجز علی به کسی هم  محل نداد وقتی که بود فاطمه  بر غم محل نداد زهرا کنار او به دوعالم محل نداد مارا محل دهید و دلی بی‌قرار هم نانْ خشکِ جو به آب بزن از گلو رَوَد چاهی بکن که آب خوشش کو به کو رَوَد همبازی یتیم  به دوشت بگو رَوَد آنقدر وصله زن به عبایت ز رو رَوَد محوِ علی است  حضرتِ پروردگار هم با کور و با جزامی و با بینوا نشست شاهی که قبل خلقِ جهان  با خدا نشست نُه سال پیش فاطمه‌ی باوفا نشست یک عمر بعد فاطمه غرقِ عزا نشست او را که کُشت غربتِ او  انتظار هم در می‌زدند ... فاطمه رنجور و خسته بود بر روی مرکبی که به سختی نشسته بود شاید برای فاطمه‌ای که شکسته بود در واکنند ... هرچه که در بود بسته بود پیرش نمود کوچه  غمِ روزگار هم 🔸شاعر: ========================
ایوان تو برده است دل شاه و گدا را حیران تو کرده است خدا آینه ها را ایوان نجف سر در ایوان بهشت است یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً هستند غلام تو صغاراً وکباراً قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام هرکس به نجف آمده دیده است خدا را عیسی که نشسته است به امّید شفایی موسی که شکسته است در این طور عصا را تا نام علی را پدرم خواند به گوشم دادم به هوای تو دل بی سر و پا را عمری است گواهند طپش های دل من با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را انگار هوای نجف افتاده به جانش پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما ! بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت در گوش من این زمزمه ی روح فزا را قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را قربان نگاری که ازاو زودتر از ما جبریل خریده است به جان درد وبلا را قربان طبیبی که به یُمن نفس او هرکس که رسیده است گرفته است شفا را قربان امیری که سرخوان قناعت با نان جُوی ساخته لیلاً و نهارا ً قربان غریبی که به تاریکی شب ها بردوش کشیده است غذای فقرا را ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت خم کرده رکوعش قد محراب دعا را با شهد بیانی به گوارایی کوثر کرده است اسیر لب خود آب بقارا دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش عالم همه مست اند " وَ ماهُم بِسُکاری " ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی درجام جهان ریخته انوار هُدی را یارب به تو سوگند مبادا که بگیری ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را "طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق حکم تو گرفته است همه ارض و سما را تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد ای ماه سمرقند نداری تو بخارا ! گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان "مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟ فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟ درویشم و بردوشم کشکول گدایی است چندی است که آتش زده ام رخت ریا را با سوز غم عشق تو مرهم نستانم با درد تو انداخته ام دور دوا را بگذار نمازم را سمت تو بخوانم برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را تامعنی "الله صَمد" را بشناسی کافی است ببوسی در این صحن و سرا را تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را احرام نبندید ، بمانید و نگیرید بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را توحید علی را احدی درک نکرده است چشمان علی جور دگر دیده خدارا والله که هرکس ز علی روی بتابد یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را او بود که برداشت چو کاهی درخیبر او بود که آورد به قاموس فَتی را حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟ سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً اعناق صنادید عرب را توشکستی بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را از هیبت نام تو بلرزد دل هستی تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را برگشت به ایمای توخورشید به مشرق پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را والله که در معرکه ها حیدر کرّار اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را شآن تو بریده است زبان شعرا را تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت باید که ببندند دکان فصحا را ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است مانده است قلم مدح امیرالامرا را غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را کفراست بگویید که غالی شده ام من بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی ما با تو نداریم غم روز جزا را ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم بگذار بمانم به همین حال خدا را 🔸شاعر: ========================
به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي  چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي  ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي  بشناختم خدا را چو شناختم علي را به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي  علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي  نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي  همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي  🔸شاعر: ========================
مسيح بر فلك و مرتضي علي به تراب دلم ز آتش اين غصه بود بسكه كباب سوال كردم از اين ماجرا ز پير خرد چو غنچه لب به تكلم گشود و داد جواب كه قدر هر دو به ميزان عدل سنجيدند علي گران تر از او بود در همه ابواب بماند كفه ي ميزان مرتضي به تراب به آسمان چهارم مسيح كرد شتاب 🔸شاعر: ========================
هر چند که از علی(ع) سرودن سخت است هر کس که علی(ع) گفت خیالش تخت است «عالم همه قطره است و دریاست» علی(ع) هر دل که دم از علی(ع) زَنَد خوشبخت است 🔸شاعر: ========================
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده علی آنجا که می‌بخشید جان بر عالم امکان مسیحا آخر و آدم در اول‌های صف بوده شب معراج از صوت علی دانسته‌ام این را پیمبر این طرف بوده‌ست و مولا آن طرف بوده علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده 🔸شاعر: ==========================
بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است جز او نبوده است کسی قاهر العدو یل های نامدار عرب هم نمی شدند با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو خواندیم خط به خط همه آیات وحی را مدح علی و آل علی بود مو به مو ما دلشکسته ها مگر از خود چه داشتیم؟! ما را نجف نشینی‌مان داده آبرو آرام؟ کوچه های نجف را قدم بزن ... هر جا  دلت شکست فقط "یا علی" بگو 🔸شاعر: =======================
دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد قسم بر حق رواگردان هر حاجت علی باشد الا ای عارفان ای عالمان ای عاشقان حق صراط المستقیم عشق را غایت علی باشد به گرد نقطه‌ای مردم همه جمعند و مبهوتند که از بالا ببینی نقطه‌ی حیرت علی باشد برو سالک پی حیدر که استاد الاساتید است که بین خلق تنها مظهر طاعت علی باشد بدون حب او اسلام تفسیری نخواهد داشت بدون شک برای دین حق شوکت علی باشد 🔸شاعر: ==========================
. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.  همیشه نُقلِ اَذکارم، علی بن ابی طالب ردیفِ نابِ اشعارم، علی بن ابی طالب صلات من، ذكات من، حیات من، ممات من همه رفتار و کردارم، علی بن ابی طالب زمین خوردم علی گفتم، ضَرَر بُردم علی گفتم به هر سختی مددکارم، علی بن ابی طالب علی ای فِکر و ذکر من، تویی آن فکرِ بِکر من تمامِ حُسنِ اَفکارم، علی بن ابی طالب علی جَنّت علی رضوان، علی باغ و علی بُستان صفای هر چمن زارم، علی بن ابی طالب گُنه کارم گُنه کارم، ولی شادم تو را دارم مرا ناجیِ از نارم، علی بن ابی طالب چه در دنیا چه در عقبی، به دست مِهر تو مولا امان از هر بلا دارم، علی بن ابی طالب تویی برهان تویی میزان، تویی تفسیری از قرآن تویی معیار و آمارم، علی بن ابی طالب زدم سنگ تو بر سینه، الا ای یارِ دیرینه شدی زین رو تو دلدارم، علی بن ابی طالب منم درد و تویی درمان، شفایم میدهی یک آن من از عشق تو بیمارم، علی بن ابی طالب به مسجد غرقِ احسانی، به ميدان شيرِ غرّانی دو وَجهَت را خريدارم، علی بن ابی طالب تويی که جانِ داداری، زِ من جان را طلبکاری به تو جان را بدهکارم، علی بن ابی طالب به زهرایت قسم يارا، نخواهم بی تو دنیا را به موی تو گرفتارم، علی بن ابی طالب نه قنبر نه که سلمانم، نه میثم نه که مقدادم به گلزار تو چون خارم، علی بن ابی طالب غلامِ مجتبی هستم، زِ جامِ زينبی مستم حسینت را عزادارم، علی بن ابی طالب دلی گویم دلی گویم، بدون مَعْطَلی گویم سگ کوی علمدارم، علی بن ابی طالب هم ایوان طلا خواهم، هم از تو کربلا خواهم تمنای دلِ زارم، علی بن ابی طالب خدا را شُکر می گویم، رَهِ حقِ تو می پویم از این کرده شعف بارم، علی بن ابی طالب .
از نام علی خوشتر و زیباتر نیست والله که دشمنش به جز کافر نیست در آتش دوزخت بسوزان یارب هر دل که در آن محبت حیدر نیست خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شهی بی همتاست بر ملک محمدی امیر است علی 🔸شاعر: ========================
گر جمع شود غم  به دلم...یک دنیا افتد گره گر به مشکلم...یک دنیا تا مهر علی به سینه دارم غم نیست گر صف بکشد مقابلم ... یک دنیا * تو دين مرا اگر چه ياري کردي در مکتب عشق جان نثاري کردی ابلاغ ولايت علي گر نکني انگار نه انگار که کاري کردي * بايد که به مومنين پيامم برسد بر جمله ي مسلمين پيامم برسد آن روز به حاضرين پيمبر فرمود: بايد که به غائبين پيامم برسد *** گر دم ز ولایش نزنم می میرم گر پر به هوایش نزنم می میرم در هر نفسی علی علی می گویم یک لحظه صدایش نزنم می میرم 🔸شاعر: ========================