#مناجات_باخدا_روضۀسیدالشهدا_علیهالسلام
گرچه همیشه رازم، پیش تو برملا بود
نَشکَن دل کسی که، کارش خدا خدا بود
شرمندهام به قرآن، خیلی خراب کردم
ویرانۀ دل من، یک روز خوشنما بود
ظرفِ پُر از تَرَک را، نقداً خودت خریدی
قلب شکـسـتۀ من، با اینکه بیبهـا بود
دست از تو تا کشیدم، دنیا کِشیدهام زد
عاشق بدون معشوق، سهمش فقط بلا بود
تا گوشهای نشستم، پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل، در کُنج انزوا بود
حتّی نگفتهای کیست، من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه، بیچون و بیچرا بود
چادر نماز زهرا، مصداق یا مُجیر است
در اوج بیپـنـاهی، مـادر پنـاه مـا بود
آب و غذای ما را، شخصِ حسن رسانده
رزق از کریم خوردن، خوشبختی گدا بود
بیچـارهام، به حَـقِّ حـیدر، اِلهی العـفـو
مُهر قبولی من، در دستِ مرتضی بود
نوکر دلش گرفته، دلتنگیاش حسین است
ای کاش روزیِ ما، امسال کـربلا بود
افطارِ تشنهلبها، اشک است، اشک روضه
یاد همان لبی که، پامـالِ چکـمهها بود
کهنهحصیرِ دِه هم، جـمعش نکرد آخر
آن جسمِ قطعه قطعه، از بس جدا جدا بود
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#مناجات_باخدا_روضۀسیدالشهدا_علیهالسلام
هر کجا جا مـانده بودم آمدی دنبال من
بیـشـتر از مـادری دلـواپـس احوال من
با خـجـالـت آمدم یا رب به مهـمانی تو
آمـدی با روی بـاز اما به استـقـبال من
تو رفیق نارفـیقی مثل من هم میشوی
گرچه ذاتا بینیازی از من و امثال من
طاقت آتش ندارد این بدن یا رب ببخش
حال و روزم را ببین و رحم کن بر حال من
گرچه نعمتهای خود را خرج من کردی ولی
خرج راه تو نشد یکبار هم اموال من
گرچه ممکن نیست اما کاش در روز حساب
در شلوغی گم شود پرونده اعـمال من
بی علی یک دم نمیمانم خدایا در بهشت
کل نعمتهای جنت هم که باشد مال من
گر حسین از ما گنهکاران شفاعت میکند
پس میارزد تا بسوزد مثل فطرس بال من
ای خدای کعبه و ششگوشه قسمت میکنی؟
کربلا و مکه باشد روزی هر سال من؟
آروز دارم بـیـام کـربـلایت یا حـسـیـن
تـا ابـد دورت بگـردم کـعـبـه آمـال من
دخـترت شام غـریبان گفت بابا بعد تو
رفت غارت گوشوار و سرمه و خلخال من
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#مناجات_باخدا_روضۀسیدالشهدا_علیهالسلام
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم میدهد
میگذارد بر سر هر راه چاه دیگری
گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین
توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری
مثل حرّ من نیز برگشتم که غیر از خیمهات
نیست ما را در همه عالم پناه دیگری
از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت
هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری
ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟
بیکفن، لبتشنه، بیسر پادشاه دیگری؟
میکشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزهها
از دل هر تیر برمیخاست آه دیگری
کاش در آن لحظهها یا خواهرش آنجا نبود
یا نمیانداخت بر جسمش نگاه دیگری
نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا
نه! جهان میایستد در ایستگاه دیگری
انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت
از پس این ابرها پیداست ماه دیگری...
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹