eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
چه می‌کِشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نباشد در این حرم آشیان نگیرد، به گِرد صحن شما نگردد رفیق کهنه شرابمان کن، بساز و دائم خرابمان کن دعا کن و مستحابمان کن، که بی تو حاجت، روا نگردد نباشد عشقت اگر که در دل، چگونه سالِک رسد به منزل چگونه کشتی رسد به ساحل، اگر علی ناخدا نگردد شب آمد و منجلی شدی تو، سکوت کردی، جلی شدی تو شکوه نادعلی شدی تو، دلم اسیرت، چرا نگردد خموش گردد دم مسیحا، عصا می افتد ز دست موسی نمی رهد نوح از آن بلایا، اگر اسیر شما نگردد چرا که در دل بدون نورت، بدون عشقت، بدون یادت ضیا نباشد، صفا نباشد، دل آشنا با دعا نگردد نجف مدینه، نجف خراسان، نجف قم است و نجف گلستان ز دیدگاه حرم شناسان، نجف چرا کربلا نگردد؟ در این میانه، چه عاشقانه، طواف کردم به دور خانه قبول حجّ کسی نگردد، که دور ایوان طلا نگردد علی امیر و علی موحد، علی دلیر و علی مجاهد چگونه ممکن شود به مسجد،دری از این خانه وا نگردد؟ علی‌ست شمسِ هماره روشن، در آستانِ به جنگ رفتن به جان مولا قسم که دشمن، حریف نون لنا نگردد حریف حیدر نبوده مردی،نموده طوفان به هر نبردی عقیده دارم که هیچ دردی، بدون نامش دوا نگردد چه خانه‌ای و چه خانواری،چه جایگاهی، چه اعتباری محیط رشد چنین تباری، چگونه دارالشفا نگردد؟ چگونه مالک از او نگوید؟ قدوم بوذر رهش نپوید نگاه سلمان علی نجوید، چگونه میثم فدا نگردد؟ الهی از غم جهان بسوزد، زمین بخشکد، قمر بمیرد ستاره از آسمان بیفتد، اگر علی مقتدا نگردد غمش چنان مبتلا کند که، مرا اسیر بلا کند که به خود بگویم خدا کند که، خدا نکرده خدا نگردد فدای یک جلوه از جمالش، پر است شعر من از خیالش خدا کند لحظه‌ی وصالش، که بند بندم جدا نگردد نبی‌ست اول، زکیّه دوم، علی‌ست سوم، حسن چهارم حسین پنجم، به غیر از اینها کسی شریکِ کسا نگردد به پای عشقش نشسته‌ام من، سفالی‌ام دل شکسته ام من اگر چه وصف جناب دریا، میان این کوزه جا نگردد جنون گرفتم در این هیاهو، به حقّ یا حیّ به حق یا هو الهی از ریشه دشمن او، چنان بیفتد که پا نگردد قَسیم نار و قَسیم جنت، زلال سرچشمه‌ی ولایت امام عشق و امام رحمت، کسی به جز مرتضا نگردد ابوتراب این کتاب ناطق، ابوتراب این امیر عاشق به سرزمین دل خلایق، چگونه فرمانروا نگردد؟ منی که عشقی جز او ندارم، به غیر از این آرزو ندارم برای یک لحظه دست‌هایم، ز دست مولا جدا نگردد کسی که با او سفر نکرده، به کهکشانش گذر نکرده برای وصلش خطر نکرده، به عشق او مبتلا نگردد اگر مرام علی نباشد، شکوه نام علی نباشد شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد زمان تدفین یاس شب بو، چه ها گذشته به حضرت او که تا زمان ظهور مهدی، حقیقتش برملا نگردد 🔻
در مُلکِ او  ملائکه‌ها را ملیکه هست بر عرشِ او همیشه خدا را اریکه هست گفتند علی که عین نبی نیست بلکه هست باید خدا شوی که بدانی علی که هست ما عاشقیم عاشقِ او  کردگار هم ما هیچ آبرو همه از خاک او بَرَند ما هیچ اولیا دمِ تیغش گلو بَرَند ما هیچ انبیا به درش آرزو َبرَند هیهات ؛ نامِ نامیِ او بی وضو بَرَند مَسند گرفته‌اند از او  اعتبار هم دستش گرفته بود اگر مصطفی به دست بوسه زدند قبل همه انبیا به دست دستش که دید گفت خدا مرحبا به دست آنجا گرفت دست علی را خدا به دست حق با علی است  خاتمِ مَکّی تبار هم مولا که پا به دوش پیمبر گذاشتند  بتهای کعبه بر قدمش سر گذاشتند سر را به پای خواجه‌ی قنبر گذاشتند اصلا برای کعبه چرا در کذاشتند وقتی که کعبه سینه دَرَد  پرده‌دار هم از ما بپرس این دل سرکَش چه می‌کند در تاب گیسوان مشوش چه می‌کند با مشت کاه حضرت آتش چه می‌کند از عَمرووَد بپرس که ضربش چه می‌کند حیرانِ تیغِ اوست  میان مزار هم میدان که هیچ  کوه هم از هیبتش شکست نوشید هرکه تیغِ علی ، گشت مستِ مست مرحب که چرخ زد می‌ریخت پا و دست تیری به پاش بوسه زد و شد علی پرست سر می‌زند دو اَبروی او  ذوالفقار هم رَم کرده بود لشکر کفار  می‌دوید در پیش شیر بی سر و دستار می‌دوید هرکس که خورد ضربه‌ی کرار می‌دوید هر نیمه‌اش به یک طرف اینبار می‌دوید چیزی نماند از همه  حتی غبار هم شیطان علی ندید و به آدم محل نداد اصلا بجز علی به کسی هم  محل نداد وقتی که بود فاطمه  بر غم محل نداد زهرا کنار او به دوعالم محل نداد مارا محل دهید و دلی بی‌قرار هم نانْ خشکِ جو به آب بزن از گلو رَوَد چاهی بکن که آب خوشش کو به کو رَوَد همبازی یتیم  به دوشت بگو رَوَد آنقدر وصل زن به عبایت ز رو رَوَد محوِ علی است  حضرتِ پروردگار هم با کور و با جزامی و با بینوا نشست شاهی که قبل خلقِ جهان  با خدا نشست نُه سال پیش فاطمه‌ی باوفا نشست یک عمر بعد فاطمه غرقِ عزا نشست او را که کُشت غربتِ او  انتظار هم در می‌زدند ... فاطمه رنجور و خسته بود بر روی مرکبی که به سختی نشسته بود شاید برای فاطمه‌ای که شکسته بود در واکنند ... هرچه که در بود بسته بود پیرش نمود کوچه  غمِ روزگار هم
خیلِ ملَک آمده از عرش ِ معلّی برکه شد از شوق، دلش ساحتِ دریا دشت؛ سراسر شده مشغولِ تماشا پیش همه دستِ علی(ع) رفته به بالا وحی شد و گفت نبی(ص) با دلِ آگاه أشهدُ أنّ علياً ولي الله نوح به هنگام بلا، لحظهٔ طوفان حضرت عیسی دم ِ آوردنِ درمان حضرت موسی به عصا خوانده هراسان یوسفِ کنعان همه شب گوشهٔ زندان یکسره خواندند سحرگاه و شبانگاه أشهدُ أنّ علياً ولي الله کعبه زده بوسه به پایِ پدرِ خاک غرقِ طواف است به دور سرش افلاک آمده در وصف علی(ع) آیهٔ لولاک جلوهٔ خورشید شد از نورِ رُخش پاک سجده کنان گفت در ایوان نجف؛ ماه أشهدُ أنّ علياً ولي الله قبله به وجد آمده، رو کرده به حیدر قامتِ محراب؛ به تعظیم ِ مکرر عاشقِ گیراییِ نُطقش شده منبر مسجد و گلدسته به پا کرده چه محشر بینِ اذان گفته دو بار عاشق و دلخواه أشهدُ أنّ علياً ولي الله حقِ تمام است و شهنشاهِ ولایت از فقرا با کرَمش کرده حمایت ذکر علی(ع) در دو جهان هست عبادت راه نجات است و گذرگاهِ سعادت زمزمهٔ توبهٔ هر عاصیِ گمراه أشهدُ أنّ علياً ولي الله وقت سحر محو قنوتش شده قنبر گفت ابوذر به علی(ع) سید و سرور تیغِ دو دم؛ برده دل از مالک اشتر در وسطِ معرکه دشمن شده مضطر خیبرِ حیران شده میگفت به والله أشهدُ أنّ علياً ولي الله دارد عجب لطف و کراماتِ دقیقی دستِ نوازشگر و احسانِ عمیقی حیدر کرار و چنین قلبِ رقیقی داده به سائل چه گرانمایه عقیقی ذکرِ لبِ هر که طلب کرده از این شاه أشهدُ أنّ علياً ولي الله!
قلبی که در هوای تو گشته است بیقرار با پای دل رسیده به خلوت سرای یار جایی ندیده بهتر از این روی خود زمین جایی ندیده بهتر از این روز و روزگار عشاق هرکدام طریقی گزیده اند مالک میان معرکه میثم به روی دار از لیلة المبیت گرفته است تا احد جان کرده ای فدای پیمبر هزار بار خمس و نماز و روزه و حج و زکات نه از خاک بوسی تو گرفتیم اعتبار عاشق میان صحن تو دشمن میان رزم گفتند از نگاه تو لایمکن الفرار خالق شبیه حضرت حیدر نیاوَرَد دنیا اگر شبیه علی داشتی بیار ما را یکی از این دو کمان میکشد یقین یا ابروی هلالی تو یا که ذوالفقار سر رفته است حوصله ی سربدارها جاری است خون میان رگ ما چو آبشار تا در کنار مهدی تو جان فدا کنیم گرم است پشت کعبه به آن کوه استوار .
آمد آن عید سعیدِ بی نظیر شد زمانِ دستبوسیِ امیر آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر در کنار برکۂ نابِ غدیر دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» از خدا موسی زمین را قرض کرد نوح، خود را خاک پایش فرض کرد عاشقی را بی حد و بی مرز کرد حضرت آدم سلامی عرض کرد توبه کرد و گفت با صوتِ جلی: «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت دین تکامل یافت و معنا گرفت مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت زیر پایش نورِ عالم پا گرفت هست در دست محمد(ص) مشعلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد آیه نازل شد ولی الله شد دشمنش از عیدمان آگاه شد هر که شد بیعت شکن گمراه شد حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» نام حیدر داده قیمت بر نگین بُرده دل از آسمانها و زمین آمد و با شعر من شد همنشین میرسد در لحظه های آخرین وقت جان دادن ندارم مُعضلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» شد امام ِ اولِ عمارها عاشقش بودند خوش کردارها مُرد سلمان از نگاهش بارها گفت قنبر با تو گل شد خارها اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» بی زره میرفت، با غیرت، اصیل پیش رویش عده ای پست ذلیل ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل پشت سر فریاد میزد جبرئیل: نیست مثل تو در این میدان یلی لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)! 🔻💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠