ما به آیت الله خامنه ای وکالت نمیدیم
، ما جونمون رو براش میدیم...
#لبیک_یا_خامنه_ای
|⇦•تمام اهل نظر بر تو..
#روضه و توسل به امام هادی علیه السلام
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند
به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند
هنوز بردن نامت کمال بی ادبی است
به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند
فرشته ها همه هنگام سجده حیرانند
که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند
چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است
به زهر، زخم دلت را چرا دوا بکنند
*شنیدید امام هادی فرمود به اون صحابی، خرج سفرِ کربلات رو خودم میدم برو کربلا تحتِ قبه منه امام هادی رو دعا کن .. هرکی کربلا میخواد بسم الله ..*
دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست
که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند
خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند
ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند
خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی
ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند
دوباره از لب خشکت سلام می ریزد
همینکه روی تو، رو سوی کربلا بکنند
سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را
ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند
شاعر : محسن حنیفی
رد پایش همه جا قبلهنما میسازد
خطی از جامعهاش، جامعه را میسازد
خادم خانهاش از خاک، طلا میسازد
کرمش نیز به شدت به گدا میسازد
بیسببنیست اگر عادتشاحسان شده است
نوۀ ارشد آقای خراسان شده است
گوشۀ صحن عجب حال و هوایی دارم
برسرم سایۀ ایوان طلایی دارم
از سر سفرۀ او نان و نوایی دارم
سامراییام و عادت به گدایی دارم
سامرا، کرب و بلایی به نظر میآید
این دو ششگوشه، به دنیا چقدر میآید
شاعر: مجید تال
میگه هر وقت متوکل ملعون منو میفرستاد تا آقا رو بیارم میگفت برید زن و بچه ش رو هم بترسونید .. میگه یه شبی نردبان کنارِ دیوار گذاشتم از این نردبان بالا برم دیدم امام هادی صدا زد صبر کن، تاریکه بزار چراغ برات بیارم .. [آقاجان؛ اومده زن و بچهت رو آزار بده میگی چراغ بیارم زمین نخوره ..!] تو این روزگار دستِ ما رو بگیر ارباب .. یه چراغی هم تو زندگی ما روشن کن ..
بیسببنیست اگر عادتشاحسان شده است
نوۀ ارشد آقای خراسان شده است
تشییع جنازۀ آقا اما هادی به قدری ازدحام جمعیت شد (1) حکومت ترسید، دستور داد پیکرِ آقا رو به منزلش برگردونن .. این ازدحام رُعب و وحشت به دل متوکل انداخت .. اما گریه کن ها فقط اینجا نبود که یه تشییع جنازه نیمه کاره ماند .. یه جا تابوتِ کریم اهل بیت رو تیر باران کردن (2).. یه جای دیگه ام نیمه شبِ مدینهست .. امیرالمومنین فرمود بدن رو زمین بگذارید منو با زهرام تنها بزارید ..
کم كم از دستش عنان صبر رفت
بــا دو زانــو تـا كنار قـبر رفـت
انگار برا علی و بچه های علی تقدیر اینطور نوشته شده تا کنارِ بدنِ جوونشون باید با زانو برن .. اینجا علی تا کنار بدن فاطمه با زانو راه رفت آی دلای کربلایی.. راوی میگه دیدم حسین از اسب به زمین فرود آمد .. هی میخواد بلند شه اما توان نداره .. چند قدم رو زانو رفت ..(3)
میخوام بگم یا امام هادی اینجا متوکل ملعون ترسید از ازدحامه پای جنازه .. یه ازدحام دل دشمنِ خدا رو ترسوند یه ازدحام هم کربلا، دله ناموسِ خدا رو لرزوند .. (کِی؟!) اون ساعتی که زینب کبری از بالای بلندی نگاه میکرد ..
جمعیتی که بود به گودال جا نشد
یک ضربه و دو ضربه .. ولی سر جدا نشد
ــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا هادی
دلم من را جلا بده آقا
دلمان لک زده برای شما
سفرِ سامرا بده آقا ..
خط به خط جامعه پر از نور است
برکتِ زندگی مان شده است
از زمانی که جامعه خواندم
دلِ افسرده ام جوان شده است
روضه خوان وقت روضه خواندن شد
اثر زهر کین عذابش کرد
حرمتش را چه ظالمانه شکست
وارد مجلس شرابش کرد
واردِ مجلسِ شراب که شد
یاد بانوی کربلا افتاد
چقدر گریه کرده از این غم
چشم نامحرمان کجا افتاد؟؟
اثر زهر کین عذابش کرد
از زنا زاده خیزران که نخورد
بر روی سینه اش کسی ننشست
بر دهان نیزه از سنان که نخورد ..
شاعر: امیر علوی
صلی الله علیک سیدالمظلوم یا عزیزالزهرا یا ابا عبدالله
منابع:
1)مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۴۳
2)ابن شهر آشوب مازندرانی، ج ۴، ص ۴۴
3)مع الركب الحسينى ج 4، ص 361
مقتل علي الأكبر عليه السلام ص 355
بلاغ عاشورا، الشیخ جواد محدثی، ص 27
المبدأ و المعاد ص 25.
الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦
مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨
إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤
ㅤㅤ
لَیسَ لِلانسانِ اِلّا ماسَعی.../نجم۳۹
#امام_هـادی را دیـد که سخت
مشغول به کارِ کشـاورزی است،
پرسید که کارگرانِشما کجایند؟
فرموده بود:
آن کـس که از من و پـدرم بـرتـر بود،
با بیلزدن در زمین، روزگار میگذراند!
دوباره عرض کرد که منظورتان کیست؟
فرمود: رسـول خدا، امیرمؤمـنان و همه
پدران و خاندانم، خودشان کار میکردند
#دو_خط_منبر
#رزق_حلال
|⇦•سامراییشدنم دست امامهادی..
#روضه و توسل به امام هادی علیه السلام
گریه و شیون ما باطن هرچه شادی است
نوکری کردن ما عزت مادرزادی است
هر دم و بازدمم برلب مان یا هادی است
لطفو احسان و کرم کار مرام هادی است
سامرایی شدنم دست امام هادی است
بهترین نسخه ی تسکین دلم از هر درد
این غلامی تو ما را همه جا آقا کرد
خواندن جامعه ما را علوی بارآورد
تو کرم کردی و ما گرم عنایت شده ایم
ما به دست کلمات تو هدایت شده ایم
هادی هر دل گمراه، أنا سائلکم
در شب تیره تویی ماه، أنا سائلکم
و بِکُم عَلَّمَنا الله ، أنا سائلکم
با همه هستی خود برتو ارادت داریم
ما به احسان خدایی تو عادت داریم
مهبط الوحی، حریم تو و اجدادشماست
معدن الرحمه، یکی از کرم تو آقاست
منتهی الحلم، کرامات تو بر نوکرهاست
گوش الله مناجات تو را میفهمد
ابن سِکّیت مقامات تو را میفهمد
چونکهصحبت شود از فضلتو در هر منبر
میرسد از همه ی خلق صدا سرتاسر
“از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر”
چونکه بی نور شما کل جهان تاریک است
و رسیدن به خدا از سوی تو نزدیک است
شیر درنده شده صید به یک گوشه نگات
من ذلیل بن ذلیلم، تویی عالی درجات
ما همه غرق گناهیم تو کشتی نجات
چون کویریم ز تو خواهش باران داریم
ما به دستان شفا بخش تو ایمان داریم
یا من أرجوه رجب های منی یا هادی
ذکر طوفانی لب های منی یاهادی
رمز آرامش تب های منی یاهادی
پرکنید از کرم این کاسۀ خالی مرا
ای جگر گوشۀ دلبند معین الضعفا
دست حق نام تورا رهبر عالم بنوشت
شکرحق نوکر تو نام مرا هم بنوشت
بینصیب استکسی که زغمتکم بنوشت
باعث دلخوشی گریه کنان بیتاب
یا علی النقی، این نوکر خود را دریاب
یامجیب الدعواتم بنگر حال مرا
بلکه کُنتُم شفعائی بده إقبال مرا
آخرسال بده روزی یک سال مرا
نور عالم شدی و منشأ خورشید شدی
روضهخوان گفت کهیک عمر تو تبعید شدی
روضه خوان گفت که نامرد اهانت میکرد
بد دهان بود و به آل تو جسارت میکرد
داشت در حق شما سخت شرارت میکرد
گرگ بی رحم چه ها با دل یوسف میکرد
به امام منو تو باده تعارف میکرد
روضهخوان گفت تورا قلب کبابت دادند
روضهخوان گفتتو را سختجوابت دادند
وسط بزم حرامی که عذابت دادند
ناگهان روضه جانسوز تو را آمد یاد
دَخَلَتْ زینبِ محزون علی ابن زیاد
خواهر شاه مرا بین أراذل بردند
وسط عده ای از جانی و قاتل بردند
روح حق را به بر باطن باطل بردند
به گمانم که از آن کربُبَلا سخت تَر است
روضهبزم شراب از همه جا سختتَر است
چشم نامحرم و ناموس خدا بود آنجا
یاری از یاور خود سخت جدا بود آنجا
بی پناه از همه جا بنت الهدی بود آنجا
دور تا دور حرم پر شده بود از بیداد
چشم ارباب در آن طشت به زینب افتاد
عاقبت بحر خروشان به کویری آورد
دختر شیرخدا را به أسیری آورد
او عزیزان خدا را به حقیری آورد
بی حیایی که شراب از غم حق می نوشد
خواست ناموس خدا را ببرد بفروشد
چوب میزد به لب شاه به پیش زینب
خنده میکرد از آن آه به پیش زینب
وای از طعنۀ ناگاه به پیش زینب
شاعر : مهدی قاسمی
🌸 پیامبر صلی الله فرمودند؛
❇️آگاه باشید، رجب، ماه اصمّ خداوند است و آن ماه عظیمی است
و به این علت، اصم نامیده شده است که هیچ ماهی از نظر احترام و فضیلت در پیشگاه الهی با آن برابری نمی کند.
و مردم زمان جاهلیّت با وجود نادانیهای که داشتند، آن را تعظیم می کردند.
وقتی اسلام آمد، بر عظمت آن افزود.»
روضه_وتوسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة،السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه"
*امشب خوشا به حال اونایی که دعوت شدن سامرا، ما که امسال نیومدیم حَرمت اربعین، از همین جا دلمون رو روانه ی حرمش کنیم، کنارِ مزارِ شش گوشه اش بشینیم،هر جایِ این حرم دوست داشتی بشین، باهاش حرف بزن، بگو: آقاجان! خیلی دلم هوایِ حرمت رو کرده...*
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
هزار شُکر که دارد در این هیاهوها
لباسِ مشکیِ ما، احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیکَ السَّلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس، بیا که راهی نیست
*چشم سر رو ببند، چشم دل رو باز کن، مثل اینکه الان حرمش نشستی، کنارِ مزارِ با صفاشی، کیا دلشون میخواست الان حرمش باشن جامعه کبیره بخونن؟..*
بر آستانِ تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضه ها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمه ی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض ارادت به این سیادت کرد
*اون زنِ کذابه، خودش رو زینبِ کبری معرفی کرده بود، گفته بود من از ساداتم، امامِ هادی برای اینکه دروغ اون رو نشونِ همه بده، گفت: حیوانات به سادات کاری ندارن، قفسی آماده کردن، شیرِهای درنده ای آوُردن، حضرت اول خودشون واردِ این قفس شد، شیرها به پایِ حضرتِ هادی افتادن، احترام کردن حضرت رو، اون زن کذابه رو وقتی وارد قفس کردن از ترس به دروغ خودش اعتراف کرد...آری حیوانات به امام پناه آوُردن، اما کربلا چه کسانی بودن دورِ حسین؟ یه عده حرام زاده دورش رو گرفته بودن...
امام حسینی ترین امام بوده امامِ هادی، اینقدر زمانِ این آقا کربلا رو خراب کردن، اینقدر حرمِ حسین رو شخم زدن، نوشتن: در پانزده سال، هفده بار حرمِ سیدالشهدا رو خراب کردن، اینقدر برا جدِّش گریه کرده...امام هادی، پول خرج می کرد، زائر راهیِ کربلا می کرد، می فرمود: هر وقت رسیدید برا منم دعا کنید، ای آقایی که برای دشمنت هم دعا کردی، نذار ما دستِ خالی بریم...
شنیدید وارد خونه ی آقا میشدن، چندین بار به بهانه های مختلف، جسارت کردن، گفتن: آقا! میخواد شورش کنه بر ضد متوکل، چیزی پیدا نکردن جز شمشیرِ امامِ هادی و یک کیسه زَر که مُهرِ متوکل بهش خورده...وقتی متوکل اینارو دید، گفت: این پول خونه ی شما چه میکنه؟ حضرت فرمود: این رو از مادرت سئوال کن، مادرِ متوکل اومد، گفت: مادر! این پولها تو خونه ی علی بن محمد چه کار میکنه، گفت: تو یادت نیست، بچه بودی، مریض احوال بودی، من برایِ شفایِ تو، نذرِ امامِ هادی کردم... *
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند
#شاعر حسن لطفی
*آقایِ مارو بردن، نانجیب حضرت رو برد توی کاخ؛ شراب به حضرت تعارف کرد، اینقدر دلِ حضرت شکست، صدا زد: به والله، گوشت و پوست و استخوان ما از اینها مُبَرّاست، وقتی قبول نکرد، گفت: برای ما شعری بخون، حضرت شروع کرد شعر خوندن، همه گریه کردن، خودِ متوکل هم گریه اش گرفت، آخرِ سر هم یه پولی به حضرت دادن، با احترام راهیش کردن، اما شاید آقای ما تا منزل زیرِ لب هی گریه می کرد، هی میگفته: عمه جانم! عمه جانِ قد کمانم...*
بمیرم که اشکِ چشاتو ندیدن
تو رو مثلِ حیدر، تو کوچه کشیدن
ولی خوب میدونی، دَرِ خونه تون رو
آقا! هیچ کسی با لگد وا نکرده
کسی ناله هایِ زنی رو تو آتیش
پیشِ چشمِ شوهر تماشا نکرده
میگن دورِ زهرا تو کوچه
یه مشت نانجیب حلقه بستن
میگن حُرمتش رو با ضربِ پا شکستن
دلِ بی قرارت اسیرِ عذابه
پریشونِ داغِ یه بزمِ شرابه
میشه بزمِ شراب و ببینی
ولی یادِ غم هایِ ارباب نیوفتی
میشه از کام خشکش بخونی
ولی یادِ چند قطره ی آب نیوفتی
صدایِ کمک خواستنِ تو
همه تویِ گودال شنیدن
حسین رو با لب های تشنه، سر بریدن
* امام هادی هر چی باشه یه مردِ، اگه واردِ اون بزم هم شده یه مردِ، اما بمیرم برایِ اون روضه ای که امام زمان براش خون گریه میکنه " دخَلَتْ زینبُ علی اِبْنِ زیاد"... یه عده نامحرم دارن نگاه میکنن، خانوم زینب رو واردِ بزم شراب کردن، یه وقت دید نانجیب داره با چوبِ خیزران، به لب و دندانِ حسین...*
#رهبر_انقلاب:
#امام_هادی و امامان دیگر علیهم السلام، همه در این خط حرکت کرده اند که حاکمیت خدا را، حاکمیت قانون الهی را بر جامعهها حکومت بدهند.
تلاشها شده است، جهادها شده است، زجرها کشیده شده است.
#زندانها و تبعیدها و شهادتهای پرثمر و پربار در این راه تحمل شده است.
|⇦•ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام...
#روضه_وتوسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
"صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه"
ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام
وی روی عالمی به حریمِ تو صبح و شام
اِبنالرّضای دومی و چارمین علی
جدِّ امامِ منتظرّی و دهم امام
مِهر جهان فروزِ سپهرِ هدایتی
هادی است کُنیهات، به تو و کُنیهات سلام
ای بابِ عسکری، پسرِ حضرتِ جواد
ای نورِ چشم فاطمه و سیّدِ اَنام
ما آروزیِ سامره داریم، رحمتی
تا خاکِ زائرِ تو ببوسیم، گام گام
*ان شاءالله به زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم، سامرا و عَسْکَریَّیْن علیهم السلام، قبرِ شش گوشه رو در بر بگیریم...*
دردا که چرخ بر تو جفا کرد روز و شب
آوَخ که خصم، خون به دلت کرد صبح و شام
دشمن تو را به زور به بزمِ شراب برد
کرد از تو و رسول خدا، هتکِ احترام
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*ریختن تویِ خونه آقارو بردن، واردِ اون مجلس شد، حجتِ خدا، پسرِ پیغمبرِ خدا، به ایشان شراب تعارف کردن، فرمود: پوست و گوشتِ ما از اینها بیگانه است...نانجیب گفت: برام شعر بخوان، حضرت ابیاتی رو فرمود،دیدن اون ملعون داره گریه میکنه، بساط اون ملعون رو بهم ریخت...
اما دلا برِ کنارِ دلِ زینبِ کبری، لحظه ای که واردِ مجلسِ یزید ملعون شد، صدا زد:" أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاˈءِ تَخدیرُکَ حَراˈئِرَکَ وَ إماˈءَکَ وَ سَوقُکَ بَناˈتِ رَسولِ اللهِ، سَباˈیاˈ؟!" یعنی: آی ای پسرِ آزاد شده، آیا این از عدالتِ، زنها و دخترانِ تو پشتِ پرده، اما دخترانِ رسولِ خدا تو کوچه و بازار، اسیرِ تو...*
گه بر فروش حکم کنی، گه به قتلِ ما
ظالم مگر تو، آلِ علی را خریده ای؟
* دید سَرِ بریده هم به یاریِ خواهر اومده، صدا میزنه:" وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون"...یه وقت دیدن اون نانجیب، چوب خیزران برداشت...حسین...
یه پیرمردِ شامی از جا بلند شد، صدا زد: یزید! چوبت رو از رویِ این لبها بردار، خودم دیدم، رسولِ خدا این لبها رو می بوسید، حسین..."صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه..."
❇️ ذكري كه توفيقاتِ سلب شده را باز مي گرداند:
استادفاطمي نيا:
#ماه_رجب ، ماه توبه است.
يكي از اذكاري كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است ، ذكر " يا مُقيل العَثَرات" است.
(اي خدايي كه لغزش ها را اقاله ميكند و ناديده ميگيرد )
ما خدايي داريم كه بسيار مهربان است و گناهان ما را اقاله ميكند ، اقاله ي لغزش ها به اين معناست كه اگر پشيمان شويم و توبه كنيم ، خداوند با ما طوري معامله ميكند مثل اينكه گناهي مرتكب نشده ايم!
گاهي مواقع دراثر گناه ، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود ؛ اگر اين ذكر را با توجه و حضور قلب در قنوت يا سجده خود بگويد ، توفيقات بازميگردد.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
|⇦•ای گنج معرفت به دل سامرا...
#روضه و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام
ابن الجواد حضرتِ ابن الرضا سلام
ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی
ای آسمان علم خدا ایهاالنقی
خورشید از تشعشع نورت منوّر است
ماه فَلَک به یُمن حضورت منوّر است
در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است
باغ کرامت تو همیشه بهاری است
گنجینه های عِلم الهی است در دلت
حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت
نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم
راهی به آسمان امامت نداشتیم
با نور تو درست شده اعتقادمان
دادی طریق عرضه ی حاجات یادمان
فهمانده ای به ما ادب و احترام را
طرز چگونه حرف زدن با امام را
فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست
ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست
لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم
در محضر ائمه مودّب نمی شدیم
هر کس که باطناً به خدا وصل می شود
با رحمت نگاه شما وصل می شود
کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی
عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی
ای سروِ سربلند سحرهای سامرا
باز است بر گدای تو درهای سامرا
ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم
جز خانه ی شما دَرِ دیگر نمی زنیم
ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن
یا هادیِ الائمه مرا سر به راه کن
آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد
آماده ی رسیدن ماه رجب نشد
باقیِّ عُمر را نگرانم چه می شود
آماده نیستم رمضانم چه می شود
خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم
در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم
امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام
امشب به قصد گریه برایت رسیده ام
آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود
دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود
آقا چه ها که از متوکل کشیده ای
پای پیاده در دل صحرا دویده ای
ـــــــــــــــ
*غیر امام هادی، اون سه ساله هم نیمه ی شب، تو صحرا، پای پیاده میدوید، هی میگفت: بابا! بابا!... گفت: بابا!*
آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی
*یه وقت سَرِ بریده شروع کرد حرف زدن:..*
آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر سَرِ نی بودم، کی از تو جدا بودم
ـــــــــــــــ
گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند
گاهی تو را میان خرابه نشانده اند
جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟
بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟
شیران که در برابرتان سر گذاشتند
بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند
#شاعر مجتبی شکریان
* اون نانجیب متوکل گفت: چرا گناهِ کشتنِ امام هادی گردنِ ما بیوفته، اون رو بفرستید توی قفس حیواناتِ درنده، شیرها کارش رو تموم میکنن، میندازیم گردنِ حیوانات، حضرت رو بردن انداختن توی قفس، حیوانات هم که درنده بودن، بعد از ساعتی گفتن: بریم ببینیم کار تموم شده یا نه؟ دیدن حضرت نشسته روی زمین شیرها اومدن به حضرت دارن احترام می کنن، دور امام جمع شدن، حیوانات اینجوری به امام احترام کردن، من بمیرم برا اون آقایی که وقتی افتاد تویِ گودال اون انسان های بدتر از حیوان چه کردن با آقا، دوره اش کردن، فقط این صحنه رو یه نفر داشت از بالای تل میدید، دستاش رو زینب روی سر گذاشت، صدا زد:" وامحمدا وا علیا ، وا اُمّا، وا حَسَنا" اما صدای "واحسینا" اون موقعی بلند شد که نگاه کرد دید دشمن رویِ سینه ی ابی عبدالله، تا نشست روی سینه ی حسینش، صدا زد:"واحُسینا"...ای حسین!...
خدایا به آبرویِ امامِ هادی، و به حق آقامون علی بن موسی الرضا علیهماسلام، فرج آقامون امام زمان را برسان، الهی بحق زینب علیهاسلام عجِّل لولیک الفرج...*
ㅤㅤ▷ㅤㅤ
دهمین رهبر دین را صلوات
حافظِ شرع مبین را صلوات
کوکبِ پر اثر مُلک وجود
هادیِ اهلِ زمین را صلوات
|⇦•ای طبیبا نظری کن...
#توسل به امام زمان عجل الله ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
ای طبیبا نظری کن دل بیمار مرا
آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا
قدر یک سال فقط گریه بدهکارم من
کَرَمی کن بپذیر عُمرِ بدهکار مرا
پهن کردم سر راه تو بساطی ای دوست
تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا
پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده
به کناری نزدی پرده ی اسرار مرا
*آقا جان! کافی بود یه گوشه ای از خطاهای من رو نشون بدی، کسی دیگه جوابِ سلامم رو نمیداد، تو دستور دادی خطاهام رو بپوشونن تا من هم بتونم بیام زیرِ این خیمه برا روضه...
سید بن طاووس میگه: از سرداب امام زمان داشتم پایین می اومدم صدای امام زمانم رو می شنیدم، صدای مناجات آقارو میشناختم، دیدم حضرت تویِ قنوتِ نمازش میگه: خدایا! این دوستان ما گاهی خطاهی انجام میدن، خدایا! گناهانشون رو به خاطرِ مَنِ مهدی ببخش...*
گردنی کج ، سَرِ پایین، به پناه آمده ام
آخرِ سال تو سامان بدهی کارِ مرا
آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم
تا که اسباب شفاعت کنی؛ اِقرارِ مرا
آخر کار شده شوقِ شهادت دارم
پس به تأخیر میانداز تو دیدارِ مرا
ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد
درشلمچه تو ببین شاهد گفتار مرا
سامرا روضه به پا میکنی آقا، تنها
یاریِ خویش ببر دیده ی خونبار مرا
چِقَدَربی ادبی شد به امامِ هادی
سخت کرده بخدا روضه ی او کارِ مرا
*یه دونه از اون بی ادبی هارو میخوام بگم...*
جایِ معصوم مگر بَزم شراب است، آقا
گوش کن روضه ی این قلبِ عزادارِ مرا
*تا میگیم بزم شراب، دلت یه جایِ دیگه ای هم میره...*
توخودت گفته ای: خون گریه کنم هر جایی
که بگویند غمِ عمه ی بی یار مرا
وسط بزم شراب عمه ی ما گیر افتاد
گفت: یارب برسان میر و علمدارِ مرا
*داره از مجلسِ یزید میگه:...*
آستینِ پاره حجابِ سر و صورت می شد
پیش چشمش به لبِ یار جسارت می شد
#شاعر قاسم نعمتی
ㅤㅤحسین خیرالدین مداح لبنانی که به زیارت رهبر انقلاب مشرف شده پس از دیدار رهبرانقلاب
نوشته است:
اگر نائب امام زمان این گونه است،پس خود امام
زمان چگونه است؟
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
|⇦•برا دلِ شکسته، همیشه...
#سینه_زنی ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
برا دلِ شکسته، همیشه سرپناهی
من اومدم دوباره،پِیِ یه نیم نگاهی
دلتنگِ سامراتم،عمریه من گداتم
من خشکم و تو دریایی و تشنه ی دعاتم
یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو
یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو
گرمِ تنورِ اشکم از غم و غربتِ تو
الهی خیر نبینند، شکستند حُرمتِ تو
گریه کمِ به والله،سالی یه بار برا تو
از برکتِ تو زنده م،از من نگیر دعاتو
یا علیَّ النقی صفا گرفتم از صفایِ تو
یا علیَّ النقی فدایِ بیرقِ عزایِ تو
یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو
یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو
شبیهِ جدّت آقا، تشنه ی جرعه آبی
من باورم نمیشه، تو مجلسِ شرابی
آقا شما کجا و اینجا کجا،بمیرم
واست تمومِ عُمرم ،باید عزا بگیرم
یا عَلیَّ النقی،عذابه هر نفس برای تو
یا علیَّ النقی،فدایِ غربتِ عزایِ تو
یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو
یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو
|⇦•مرد شب زنده دار سجاده ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
مرد شب زنده دار سجاده
مردی از جنسِ عالم بالا
مردی از جنس آیهٔ تطهیر
مردی از خانوادۀ زهرا
در زمانِ عبادتِ صبحش
جا نمازش فرشته باران بود
در زمانِ کرامتِ دستش
خانه اش کعبۀ فقیران بود
کاش امشب نسیمِ ماه رجب
برساند به ما دعایش را
برساند به روح مُردۀ ما
بوی سردابِ سامرایش را
بین این حجره ای که دربسته است
برتنش زهر کارگر گشته
چقدر دست و پاش می لرزد
چقدر رنگ و روش برگشته
اثرِ زهرِ روسیاست اگر
پلکِ چشمِ ترش کبود شده
چقدر مثل مادرش زهراست
چقدر پیکرش کبود شده
او که خود دل شکسته بود اما
دل اورا شکسته تر کردند
آیه های نجیب و پاکش را
بین بزم شراب بردند
کس نپرسید بین این مجلس
این ولیِّ خدا گناهش چیست
آیه هست و پیاله هست اما
این وسط اما جای خیزران خالیست
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در طشت آسمان را دید
آنکه پیش نگاه غمبارش
لب و دندان وخیزران را دید
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در مجلس بَدِ دشمن
داد می زد لبِ امام مرا
پیشِ چشمِ سه ساله چوب مزن
#علی_اکبر_لطیفیان
* مجلس شراب بردنت آقاجان! اما دختر باهات نبود، خواهرت، همسرت نبود. وای از اون ساعتی که یه عده نامحرم دور تا دور ایستادن بودن، صدا زد: بابا!...*
چوب از یزید خورده ای و قهر با مَنی
خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود
بیهوده زیر منتِ مرهم نمی روم
این پا برای دختر تو پا نمی شود
کار از حنا و شانه کشیدن گذشته است
مویی که سوخته گره اش وا نمی شود
_
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
*میخوام بگم: یا امام هادی! بی هوا دَرِ خونه ات رو باز کردن، اما همسرت بین در و دیوار نبود...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
* همۀ این ها رو میشه مدینه نگاه کنی،امام سجاد فرمود: دست من رو مثل جدم میان کوچه ها بستن. گفتن: آقا! مگه دست امیرالمؤمنین رو چطور بستن؟ آقا فرمودن: سَرِ امیرالمؤمنین پایین بود، اینقدر لباس مولا رو کشیدن،لباس پاره شده
خبر نوشته: شونۀ مولا نمایان بود، از یه طرف چهل نفر،از یه طرف یه خانم هجده ساله، یه وقت دومی یه نگاه کرد، صدا زد: قنفذ چرا ایستادی...
کاش با غلافِ شمشیر میزد، نه والله، غلاف و شمشیر با هم بودن...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نورِ دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی و وجودِ او لرزید
دلِ زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشکِ رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
شاعر : #محمدجوادشیرازی
* یا امام هادی! مجلس شراب رفتی، اما کسی دخترت رو نخواست کنیزی ببره، مثل فردایی بدنت رو کفن کردن، با احترام بدنت رو میان قبر قرار دادن«صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا سَیدنا الْمَظلوم»«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى» برسون صدات رو کربلا: حسین....
|⇦•اشک را روز جزا با نور ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند
برتو هرکس گریه کرده وقف جنت می کنند
ایها الهادی گدایانِ دَرِ تو تا ابد
برهزاران حاتم طائی کرامت می کنند
اشکهایی را که در این روضه هایت ریخته
قطره قطره وصل بر دریای رحمت می کنند
سینه زنهای تو با سینه زدن در روضه ات
مثل موسی در میان طور عبادت می کنند
مَردم ایران به یاد صحن نورانی تو
حضرت عبد العظیمت را زیارت می کنند
عده ای با پرچمِ یاهادی ات روز جزا
ازتمامی گنهکاران شفاعت می کنند
نام تو دارد جهانی را هدایت می کند
علتش این است برنامت اهانت می کنند
کاش می شد ما فداییِ نگاهت می شدیم
کاشکی در سامرای تو سپاهت می شدیم
ای کلام تو، کلام ناب قرآن، یانقی!
زنده شد از برکت نام تو انسان، یا نقی!
حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا
واجب عینی شده برهر مسلمان، یا نقی!
مردم ایران زمین، بااحترام و ومؤمن اند
کاش جای سامرا بودی در ایران، یا نقی!
با دعای جامعه ما را رساندی تاخدا
ای کلیدِ اصلی ابواب ایمان، یا نقی!
مَهبطِ وحیی، تو آقا معدن الرحمه تویی
ای مصابیحُ الدجی، ای باب احسان، یا نقی!
ای که اعلامُ التقی هستی وهم کهف الوَری
هرکسی شد نوکرت شد از بزرگان، یانقی!
مُنتهی الحلمی، ستون علمی، ارکان البلاد
ای امام مهربان بهتر ازجان، یا نقی!
باگدایی ازتو دارم پادشاهی می کنم
مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می کنم
آمدم کُنج حریمت با دوتا چشم تری
آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری
آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو
جان زهرا حضرت هادی مراهم می خری؟
ای غریب سامرا ای آشنایِ عالمین
تو امام،عسگری هستی وخود بی عسگری
هرزمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است
باضریح تخته ای ات اشک در می آوری
ای فدای نام تو، جان تمام شیعه ها
ایهاالهادی النقی، تو یک علی دیگری
درخرابه جاگرفتی پیش یک دسته گدا
پادشاهانه نشستی در کنار نوکری
نیمه ی شب ریختند آقاسرسجاده ات
قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری
بردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت
درمیان شعله دست وپای یک مادر نسوخت
گرچه برروی لبت نامی بجز مادر نبود
روی دوشت کُنده زنجیرِ زجر آور نبود
آمدی بزم شراب و حُرمتت آنجا شکست
در عوض آقادراین مجلس که تشت زرنبود
دور تو پربود از نامردهای سامرا
درعوض دور وبرت بالای نیزه سرنبود
دور تو کف می زدند و عده ای باده به دست
سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود
گرچه تنها بودی آقاجان دراین مجلس ولی
دورتو خولی و شمر و لشگری دیگرنبود
جای صدهاشُکر باقی، مانده در بزم شراب
خیزران بالا نمی آمد، لبی هم تر نبود
خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان
خوب شدچشم پلیدی خیره بر دخترنبود
شاعر : #مهدی_نظری
*روضه بخونم بلند گریه کنید: آوردنش آقا امام هادی رو تو مجلسِ متوکلِ مستِ لایعقل، نانجیب به حضرت تعارف کرد جامِ شراب رو، حضرت فرمود: گوشت و پوست و خونِ ما از این نجاسات به دورِ، بعد آقا شروع کرد با شعر، حقایقی رو برا متوکل بیان کردن، متوکل جام شراب رو زمین زد، افتاد رو پاهایِ حضرتِ هادی، گفت: انعام بهش بدید، با احترام ببریدش، به آقا گفت: دیگه کاری ندارید؟ آقا فرمود: دیگه من رو تو این مجلس نیارید...
یا امام هادی! آقاجان! شما مَرد بودید تو مجلس شراب...سکینه خانوم میگه: به عمه ام گفتم: یه پارچه ای بده من سرم رو بپوشونم، فرمود: عزیزم! منم مثل تو هستم، نگاه کردم دیدم همه دارم خیره خیره نگاه میکنن...اینجا ابی عبدالله به فریاد اومد، یه وقت دیدن از توی تشت صدای تکبیر داره میاد، نگاه کردن دیدن لبهای حسین بهم میخوره...چیکار کرد نانجیب؟ چوب رو برداشت اینقدر به لب و دهان حسین ضربه زد...راوی میگه: سر رو که می آوردن نگاه کردم دیدم دندان هاش برق میزنه، اما سر رو که می بردن، دیدم دندانها شکسته...* حسین...