eitaa logo
ذاکرین آل الله
269 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
291 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
درد و درمان ما امام رضاست راحت جان ما امام رضاست ما غلامان حضرتش هستیم شاه و سلطان ما امام رضاست گرچه سلمان او نشد باشیم عشق و ایمان ما امام رضاست جان نوکر چه قابلی دارد جان و جانان ما امام رضاست آیه آیه کلام او نور است تلو قرآن ما امام رضاست جان ایران ماست معصومه قلب ایران ما امام رضاست قول داده به داد ما برسد مرگ آسان ما امام رضاست کاش آن لحظه ها رضا برسد وقت مردن به داد ما برسد بندگی بی بلا نمی چسبد عاشقی بی خدا نمی چسبد نیمه شب بی دعا و ذکر و نماز نیمه شب بی بکا نمی چسبد به همان مهربانی اش، به خدا زندگی بی رضا نمی چسبد این شلوغی خودش صفا دارد حرمش بی گدا نمی چسبد یاد داده خودش به ابن شبیب گریه بی کربلا نمی چسبد روزی ام کن بلا کشیدن را با رضا تا خدا رسیدن را تو کریمِ کریم ها هستی شاه ما از قدیم ها هستی نه به فکر کبوتران تنها یاد این یا کریم ها هستی تو امام الرئوف دنیایی تو امام رحیم ها هستی راه دادی به راه گم کرده تو به فکر رجیم ها هستی ما یتیمان آل طاهائیم تو که یار یتیم ها هستی دست ما را بگیر آقا جان تو کریمِ کریم ها هستی ما نداریم غیر این درگاه بارها داده ای تو بر ما راه در جوار شما چه غم داریم دین و دنیا کنار هم داریم ما کنار تو دلخوشیم آقا با تو ای مهربان چه کم داریم؟ لذتی از بهشت بالاتر حس و حالی که در حرم داریم سر این سفره میهمان توایم بابی از برکت و کرم داریم سمت باب الجواد می آییم قدی از احترام خم داریم پدر و مادرم فدای شما ای امامم، سرم فدای شما می رسد دائما عطا از تو ابتلا از من و دوا از تو شب میلاد در حرم دیدیم دم به دم می رسد شفا از تو یک سلام از حریم قم با من سفر مشهد الرضا از تو هر چه برکت رسیده بر دل ما یا که از قم رسیده یا از تو و دو رکعت نماز بالا سر از من و، رحمت و رضا از تو ای کرامت نمی ز بارانت می رسد رزق کربلا از تو کاش درد مرا دوا بدهی عیدی ام را تو کربلا بدهی 🔸شاعر: ===========================
هرکسی احساسِ تنهایی و غربت می‌کند می‌رود شاهِ خراسان را زیارت می‌کند چون خبر دارد که با یک تکه نانِ حضرتی روح درمان می‌شود ، حسِ طراوت می‌کند زائرش خیلی سعادت دارد ، آخر گفته است او سه جا از زائرانِ خود حمایت می‌کند پیشِ نورِ گنبدِ نورانی‌اش ، خورشید هم با تمام نورش احساسِ حقارت می‌کند زائرِ سلطان، کنار پنجره فولاد از او هر چه می‌خواهی بخواه حتما ، عنایت می‌کند شیعیان که جایِ خود ، دیدم درِ باب الجواد که مسیحی هم به اون عرضِ ارادت می‌کند فتنه‌های دشمنان خاکِ ایران ابتر است چون علی موسی الرضا از آن حفاظت می‌کند خاکِ ایران و خراسانش به جای خود ، رضا بر تمام عالم و آدم امامت می‌کند هر که در دنیا امامش بوده مولایِ رئوف روزِ محشر ، عالمی بر او حسادت می‌کند بی شک و تردید بر زوار شاه تشنه لب کربلا را ضامن آهو کرامت می‌کند روضه‌دارِ روضه‌های غربتِ کرب و بلاست گریه‌هایش را "عیون" دارد روایت می‌کند روضه‌ی ظهر عطش را هم از او ابن الشبیب با دو چشم خیس و بارانی روایت می‌کند 🔸شاعر: ===========================
هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف ما نمک‌گیرِ ضیافت خانه‌ی زهرا شدیم از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف خاکِ ما خاکِ عزیز بچه‌های فاطمه است ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف وای بر کاهی که بر  مشهد نگاهی بد کند دودمانش می‌رود با تیغِ سلطان نجف بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها می‌رسد هر‌چه می‌خواهیم بی اما  اگرها می‌رسد از ملائک دسته دسته می‌رسند و می‌بَرند لطف پایِ زائران تو به پرها می‌رسد کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد زود الطاف پدرها با پسرها می‌رسد کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا دیدنِ آقایِ ما مادر سحرها می‌رسد گریه‌های ما براتِ کربلای ما نوشت از سخن‌ها زودتر آهِ جگرها می‌رسد هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است کشورِ ما تا قیامت  پایتختش مشهد است ما به این صحن و در و دیوار عادت کرده‌ایم بر شفای اینهمه بیمار عادت کرده‌ایم بر همین آئینه‌کاری‌ها به کاشی‌ها به حوض و طاق‌ها یا به این فیروزه‌ها انگار عادت کرده‌ایم حق بده وقتی که می‌بینم بقیع را دِق کنم ما به این جمعیتِ زوار عادت کرده‌ایم کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ... ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کرده‌ایم دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی می‌کند ما به این دیدار  این دیدار عادت کرده‌ایم هر زمانی که در این دنیا مردد می‌شویم با قطاری باز هم راهیِ مشهد می‌شویم دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را ای خدا از ما نگیر این قبله‌ی مأنوس را چند بیمار التماسم کرده‌اند از راه دور می‌برم از کفشداریَت غبارِ طوس را عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را هرچه می‌گردد نمی‌بیند  نگاهِ جبرئیل ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند دیده‌ام در پنجره‌فولاد جالینوس را هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده‌ام - بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام- 🔸شاعر: ===========================
دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت مس دل را طلا کردی به قدر طرفه العینی بنازم قدرت جادوی بی مانند چشمانت تمام انبیا خدمتگزاران سرِ کویت گروهی در رواق و عده ای هم نیز دربانت ملائک صف به صف در نوبت فرًاشی صحنت چه صحنی کاش میگفتم که خورشید درخشانت چه داری در حریمت ای مسیح عترت زهرا مسیحی ها شدند اینجا ز اعجازت مسلمانت گناه خلق میپوشد قنوت دستهایت ؟ نه غلط گفتم ، قنوت زائران یاران محبانت تمام هستی ام را میدهم همواره در راهی که پایانش شوم یکشب به کنج صحن ، مهمانت به پابوسی کس عادت ندارم جز خودت ، سلطان به سودایی که نامم حک شود بین غلامانت الا ای ضامن آهوی صحرا گوشهء چشمی جهان تشنه است بر خیر کثیر طعم احسانت میان ذره ذره عالم هستی اثر داری تمام خلقِ عالم تحت هر عنوان ثناخوانت ندارم وحشت از روزی که وانفساست عنوانش به یمن دیده ای کز روز آغاز است گریانت مرا عهدیست با جانان که عهدم را ز پیمانت نگیرم تا زمانی که کنم جان را به قربانت 🔸شاعر: ===========================
گر چه از دست شما خواهم دوا را بیشتر بیشتر خواهی اگر خواهم بلا را بیشتر چون تو سلطانی در این وادی ز هر پست و مقام دوست دارم رتبه و شان گدا را بیشتر میکشم ناز غریبان را به حکم دین ولی میکشم از هر کسی ناز رضا را بیشتر هر چه کردم بیشتر گیرد دل آرام و قرار باختم اینجا دل درد آشنا را بیشتر من به امید شما اینجا به مشهد آمدیم چون شفاعت میکنی اهل خطا را بیشتر چون کریم و مهربانی دست خالی آمدم با سه حاجت میدهم زحمت شما را بیشتر در هوای وعدهء دیدار رویت در صراط آرزو کردم ز هر چیزی فنا را بیشتر چشم دارم از تو گیرم نامه اعمال خویش اعتبارت می‌کند فضل خدا را بیشتر دست من گیر و بِبَر تا پای میزان وَز کرم کفّهء جرم مرا کم کن ، عطا را بیشتر ای که روی خاک حجره مثل جد اطهرت خفتی و کردی غم آل عبا را بیشتر هر چه می‌خواهی بگیر از من ولی جان جواد حکم کن در طالع ما کربلا را بیشتر 🔸شاعر: ===========================
رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی فلک آستانی ملک پاسبانی ضمان کارگاهی جنان بارگاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی خیالت به سر خون هجرت به گردن به شوق تو کردم چه شال و کلاهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب دره ی نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد ز لطف تو پشت و پناهی ندانم چگونه برآیم ز شکرش اگر راه دادی مرا گاه گاهی الهی مرا از حریمش مکن دور مرا از حریمش مکن دور الهی 🔸شاعر: =========================
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت در عوض شاهِ خراسان سفره‌اش بی‌منّت است با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی حاجتش را جای دیگر می‌بَرد در غفلت است هر که را دیدیم از این سفره روزی می‌بَرد هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است از امامم قول می‌خواهم بیاید وقت مرگ کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است روضه‌ها سمت بقیع و چار قبرش می‌رود روزهایی که شبستان‌های مشهد خلوت است 🔸شاعر: ===========================
تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم انگار سر به دامن دریا گذاشتم موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم پایینِ نامه‌ای که سپردم به خادمان یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم... یک کُنج دِنج، زیر قدم‌های زائران دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم.... 🔸شاعر: ===========================
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ میلادی: Monday - 13 May 2024 قمری: الإثنين، 4 ذو القعدة 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: 🌺7 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️26 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️33 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام 🌺35 روز تا روز عرفه 🌺36 روز تا عید سعید قربان
علی علی علی ذکر روی لبم چی میشه دوباره مِی بدی امشبم یه جوری که همیشه بمونم مستت برای همیشه نوکر دربستت یه جوری مستم کن که دیوونه ترین باشم یه جوری مستم کن که تو عرش برین باشم یه جوری مستم کن میخوام بهتر از این باشم اسمتو اگه بشنوم مست میشم از کرم تو باکرم مست میشم قدم قدمِ تو حرم مست میشم (علی علی علی علی موسی الرضا) ************** دنیا بدونه که مستی ما اینه اینه که همه ی دردا رو تسکینه واسه همینه که پای آقام موندم افتخارمه همیشه ازش خوندم مِیِ نوکر یعنی بده معرفتم آقا مِیِ نوکر یعنی بده سعادتم آقا مِیِ نوکر یعنی بکنه دعوتم آقا کفتر حرمت بشم مست میشم پنجره فولاد حرم مست میشم کربلا بزنی رقم مست میشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح است و در بزم چمن، هر گل تبسمّ می‌کند باغ از طراوت، حُسن یوسف را تجسّم می‌کند موج نشاط و عشق چون دریا تلاطم می‌کند از شرق عصمت جلوه‌ها خورشید هشتم می‌کند در حیرت درگاه او، دل دست و پا گم می‌کند باشد که بر دیدار او شیدا شود دل بیش از این روزی که عالم‌گیر شد اشراق فیض عام او آن روز آغـوش پـدر شـد بسـتـر آرام او آرامش جان یافت از تسبیح صبح و شام او برداشت با آب فرات از روز اول کام او دل بُرد از موسی ولی، نام علی شد نام او »فالله خیرٌ حافظا» بر این وجود نازنین این اصل مصباح الهدی، مشکات علم و نور شد از اشتیاق وصل او موسی کلیم طور شد چون موکب اجلال او وارد به نیشابور شد نزدیک شد آیات حق، آثار باطل دور شد از خطبۀ شیرین او سرها همه پُرشور شد برخاست غوغایی به پا از آن حدیث دلنشین ادامه این شعر مسمط در فایل بعدی 👇👇 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ادامه شعر مسمط ولادت امام رضا از فایل قبلی این اصل مصباح الهدی، مشکات علم و نور شد از اشتیاق وصل او موسی کلیم طور شد چون موکب اجلال او وارد به نیشابور شد نزدیک شد آیات حق، آثار باطل دور شد از خطبۀ شیرین او سرها همه پُرشور شد برخاست غوغایی به پا از آن حدیث دلنشین ای بت‌شکن‌تر از خلیل! ای یار موسای کلیم ای سینه‌ات طور سنین، ای صاحب قلب سلیم ای جاری از پیشانی‌ات نور صراط المستقیم حکم ولایتعهدی‌ات محکوم؛ المُلک عقیم صبرت شگفت‌انگیزتر از آیت کهف و رقیم ای یوسف زهرا که شد صبر تو ایّوب‌آفرین آن کس که خیزد آفتاب از آستان او تویی در آفـرینش نکـتۀ باریک‌تر از مو تویی عشّاق را دلبر تویی، آفاق را دلجو تویی در هر زمان آیینه دارِ «لَیسَ الّا هو» تویی هم حجت هشتم به حق، هم ضامن آهو تویی دریای فیض رحمتی، چون رحمة للعالمین این پنـجۀ مشکل‌گـشا رفع گـرفتاری کند از خواب غفلت خلق را دعوت به بیداری کند درماندگان را یاوری، مظلوم را یاری کند دل در طواف کویش احساس سبکباری کند من گرچه بد کردم، ولی او آبروداری کند بر سفرۀ احسان او شرمنده است این کمترین تا صحبت از این پارۀ جان پیمبر می‌شود دنیای ما با عشق او دنیای دیگر می‌شود خاک خراسان چون بهشت، از او معطّر می‌شود خورشید در این بارگاه از ذرّه کمتر می‌شود وقتی طواف حضرتش با حج برابر می‌شود قُل هذه جنّاتُ عَـدنٍ فَادخُـلُوهَا خالدین… گاهی قدم در وادی صبر و توکل می‌زنم خارم ولی دست طلب بر دامن گُل می‌زنم گاهی دم از هجران روی مُصلِح کُل می‌زنم چون ذرّه بر دامان او دست توسّل می‌زنم در عین مهجوری دم از صبر و تحمّل می‌زنم اما ندارم طاقت صبر و تحمّل بیش از این ❇️ بررسی و نقد شعر: داستان پناه بردن آهو به امام رضا علیه السلام از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد علیه السلام در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق علیه السلام در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا علیه السلام ترکیبی از این چند روایت باشد دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲ البته شیخ صدوق روایتی از پناه بردن یک آهو به حرم و مرقد امام رضا علیه السلام نقل کرده است که مدت ها بعد از شهادت ایشان رخ داده استِ عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۲۸۵ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید هم حجت هشتم به حق، هم ضامن آهو تویی شاعر: محمد جواد غفورزاده 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌پیوسته میلاد امام رضا علیه‌السلام   دلِ رَمیده از غم آزاد شد کبوترِ صحنِ گوهرشاد شد پر زد و آسمانِ غم را شکافت مسافرِ پنجره‌ِفولاد شد تپید با زمزمه‌یِ یا رضا خرابه‌هایِ سینه آباد شد صفحه‌یِ سینه شد بهشتِ برین سبزترین صفحه‌یِ ایجاد شد چشم  به اِیوانِ طلا دوختم وجودِ من یکسره فریاد شد گرفتم از ایزدِ مَنّان پیام صدا زدم حضرتِ سلطان سلام   تو سفره‌دارِ رأفتی یا رضا شکوهِ عشق و هیبتی یا رضا پاره‌یِ جان و جگرِ پیمبر حیدری از اُبهَّتی یا رضا تو فاطمی‌تبار و آسمانی اُسطوره‌یِ کرامتی یا رضا مُهر برات کربلا مِهر توست روحِ وفا و غیرتی یا رضا باقری ُو صادقی ُو کاظمی جوادی از سخاوتی یا رضا   هادی ُو عسکری تویی بی‌گمان از تو رسیده‌ام به صاحب‌زمان   تو آمدی ُّ و عشق رونق گرفت عرشِ خدا  شورِ هُوَالحق گرفت بساطِ دشمنانِ دین جمع شد وَ کار دِعبل و فـَرَزدق گرفت حق ُّو حقیقت و خداشناسی با قدمت نمره‌یِ مطلق گرفت برق دو چشمِ تو اَمانِ دشمن مثلِ نگاهِ شیرِ خندق گرفت چهارده نورِ خدا آمدند خودِ خدا  آمد و مـُشتق گرفت   نورِ خدا مظهرِ ایمان تویی آبرویِ کشورِ ایران تویی   حریمِ تو طوس نَه ... کنجِ دل است یارِ تو حق ُّو منکـِرت باطل است غبارِ کفشِ زائرت بهشتی‌ست بهشت هم به این طرف مایل است ثوابِ زائرانِ شش‌گوشِ عشق پیشِ زیارتِ تو ناقابل است بنازم این گلدسته‌ها را رضا که هنرِ دستِ ابوفاضل است حجِّ فقیران نَه .... دلِ کعبه هم .... به شوقِ مشهدِ تو در دل‌ْدلْ است   رضایِ تو رضایِ حق تعالی‌ٰست سرِ غلامِ تو همیشه بالاست   تو پادشاهِ عشقِ عالمینی طلایه‌دارِ روضه‌یِ حسینی راه دلم تا عرفاتِ یاری نفس نفس ناله‌یِ نـَشعَتِینی رمزِ رسیدن به تو یا اباالفضل عاشقِ یادآوریِ حــُنینی تو را به دُردانه قسم می‌دهم که عاشقِ جواد  و کاظمینی حفظ کن این سیّدِ فاطمی را برایِ ما و نهضتِ خمینی منتظرِ منتقمِ دلبرم دشمن بدان فداییِ رهبرم
گـفـتیم رضا تا که بخـوانیم خـدا را گـفـتـیـم رضـا تا بـشـناسـیـم وِلا را گـفـتـیم رضـا تا بنـمـائـیم عـطـا را گـفـتـیم رضا تا که بیـابـیم رضا را عـنـوانِ رضــا جــمـلـۀ اســمـای الـهـی آمـد بـه جـهـان آیـت عــظــمـای الــهـی تـابـیـد به دل پَـرتـوِ تـمـثـال محـمـد سر زد ز جنان جـلوۀ إجـلال محمد آن آرزوی حـیـدر و آمــال مـحـمـد آن عـالــمِ فــریــاد رسِ آل مـحــمـد لاحـَول بخـوانـیـد کـه عـشـقِ هـمـه آمـد إســپــنـد بــیـاریـد، گــلِ فــاطــمــه آمــد ما شیـعـۀ آنـیم که رُجـحان نپـذیـرد آن وجهِ خـداونـد که پایـان نـپـذیـرد آن نورٌ علی نور که نِیـران نپذیرید آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان آقـای فَـلـک، روحِ مَـلک، جـانِ محـبّـان آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست آن شاهِ دو عالم که بجز فکرِ گدا نیست بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست جود و کرم و خـیر زنَـد بوسه به دستش اوصافِ الـهـی هـمگـی والـه و مَـستـش ادامه این مربع ترکیب در فایل بعدی 👇👇 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ادامه شعر مربع ترکیب ولادت امام رضا از فایل قبلی آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست آن شاهِ دو عالم که بجز فکرِ گدا نیست بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست جود و کرم و خـیر زنَـد بوسه به دستش اوصافِ الـهـی هـمگـی والـه و مَـستـش محـتاج به آن دستِ کریـم‌اند خلایق وابـسته به آن لطفِ قـدیـم‌اند خلایق دلبـسـته به آن قـلب سـلیـم‌اند خلایق ریزه‌خـورِ احسانِ حـریـم‌اند خلایق مـائـیـم و غـلامـیِ تـو ای حـضرتِ والا نـوکـر شـده نـامـیِ تو ای حـضرتِ والا وَالله غـلامـیِ تو، زیـبـَـنـدگیِ ماست دلـدادگیِ راهِ تو رزمـنـدگیِ مـاست راضی به رضای تو شدن بندگی ماست در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است ای معـنیِ توحـید وَ ای هستیِ داور ای قـبلۀ حاجات وَ ای جان پـیـمـبر چون مادرِ خود فاطمه‌ای سورۀ کوثر خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر در خـانۀ خود هم نـشدی دور ز محـنـت فـامـیـلِ بَد و حرفِ بَد و کـیـنه و تهـمت تـهـدید شدی با ستـمِ چهـره شناسان تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان آنروز خدا خواست بیایی به خراسان چـون فـاطـمـه، ای در رهِ اسـلام هـزینه یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه با هجرتِ تو قافـله ایجاد شد آنرور ایران به قدومت همه آباد شد آنرور این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور پـاداشِ قـدوم تو و مـعـصومه در ایـران خـونهای زمین ریخـته از جـسم دلیـران تـا قــدر بـدانـیـم کـرامـات شـمـا را تـوصیف نـمـائـیم عـنـایـات شما را خود فَـرض بدانیم زیـارات شما را تا زنـده بـداریـم مـنـاجـات شـمـا را آنجا که ملائک همه در گـفت و شـنـودند آنجـا که شهـیـدانِ حـرم غـرقِ شـهـودنـد یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خـضیب است پس روضۀ رضوانِ تو با ابنِ شبیب است شاعر: محمود ژولیده 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
با زمـزمـی به وسعت چـشــم تر آمدم تا محـضـر زلالـتـرین کــوثــر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم اما به شـوق دیــدن تــو با سـر آمدم گـفـتند زائــر حـرمت زائــر خـداست مُحرم تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدیـنه النبی ام مشهد الرضاست با نام تو به مـحـضـر پیـغـمـبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکـبـوسی «بالاسر» آمدم حسی کـبـوتـرانه گرفـته ست جان من «پایین پای» تو شده هـفت آسمان من در این حـریـم قـدسـی سر تا سر آیـنه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می کشد از این همه قلب شکسته آه سر می زند از این همه چشم تر آینه عکس ضریح توست که در قاب چشم هاست یا عکسی از بهشت نـشـسته بر آینه گـم کــرده دارم، آمــده ام با نـگــاه تو پــیــدا کـنم تـمـام خـودم را در آیـنه لـبــریــز روشــنـی است تـمام رواقها آئــیــنــگی ست جــان کــلام رواقــهـا ادامه این ترکیب بند در فایل بعدی 👇👇 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ادامه شعر ترکیب بند ولادت امام رضا از فایل قبلی در این حـریـم قـدسـی سر تا سر آیـنه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می کشد از این همه قلب شکسته آه سر می زند از این همه چشم تر آینه عکس ضریح توست که در قاب چشم هاست یا عکسی از بهشت نـشـسته بر آینه گـم کــرده دارم، آمــده ام با نـگــاه تو پــیــدا کـنم تـمـام خـودم را در آیـنه لـبــریــز روشــنـی است تـمام رواقها آئــیــنــگی ست جــان کــلام رواقــهـا شب های گریه تا به سحر حرف می زنم با واژه واژه خون جگر حرف می زنم شمعم که گریه میکنم و گـریه می کنم با قطره قطره آتش تر حرف می زنم روح لطیف تو شـده سنگ صبـور من گویی که با نسیم سحر حرف می زنم گـاهی کـنـار پنـجـره های ضـریح تـو گاهی در آسـتانۀ در حرف می زنم شبهای بــارگــاه تو را درک کـرده ام از «لیله الرغائب» اگر حرف می زنم بر لب رســیــده از قـفـس سیـنه آه من حـرف دل است روی زبــان نگـاه من روی تو را ستاره ی اشراق خوانده اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده اند دست تورا که خالق لطف و کرامت است روزی رسان انفس و آفاق خوانده اند باران مـهـربــانی بی وقــفــه ی تو را شأن نزول سـورۀ انـفـاق خوانده اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عـشاق خوانده اند هفت آسمان و رحمت «شمس الشموسی» ات ذرات خاک و لطف «انیس النفوسی» ات شاعر: محمد جواد شرافت 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
. سرود ولادت امام رضا علیه السلام نقاره میزنن امشبو ، توی حرم خادما می رسی زود زود آقا ، هرجا به فریادما عنایتی کن از کرم ، بر دل ناشادما ای ترانه ی بارون ، لیلی دل مجنون غصه توی حریمت ، میشه شاد و غزلخون هرچی مشکله دیدم ، پیش تو شده آسون یا رضا ای جانا ، جانم جانم دلبرا سلطانا ، جانم جانم اسمت رو قلبم ، می نویسم خوانا ، جانم جانم تویی تو دین و همه ایمانم جونم فدات امام رضا جانم شد حرم تو کعبه و ، جنت الاعلای من غصه ی روزی واسه چی ؟ ، تا تویی آقای من مطمئنم که تو میشی ، ضامن فردای من شرط اصلی ایمان ، روح و باطن قرآن سایه ی کرم‌تو ، باشه رو سر ایران اسمتو که میارم ، فاطمه میگه ای جان به عجب سلطانی ماشاالله قبله ی ایرانی ماشاالله بین این ظلمت ها ، خورشید تابانی ماشاالله نوکرم و تو هستی سلطانم جونم فدات امام رضا جانم حرم نگو بگو قبله و ، دارلشفای همه تویی طبیب و نیم نگات ، برای ما مرهمه می رسه از سقاخونت ، نسیمی از علقمه ای تو جلوه ی سرمد ، بین خوبا سرآمد کربلا و مدینه ، مکه مون شده مشهد بازی می‌کنه بادل ، پرچم روی گنبد پنجره فولادت جانم جانم صحن گوهر شادت جانم جانم کاش بودم دربون ، خونه ی آبادت جانم جانم من حاجی حج فقیرانم جونم فدات امام رضا جانم .
. بند اول امام رضا مست می سقاخونتم امام رضا محتاج یه آب و دونه تم امام رضا با دستای خالی اومدم امام رضا خوب جایی میدونم رو زدم صحن و گنبد تو زیبا و چه نورانی آقای دل من و حج فقیرانی وقتی که دلتنگم مثه کبوتری رو گنبدت پر میزنم میام پشت پنجره فولادت با اشک و دعا آقا در میزنم یا سلطان مددی یا علی موسی الرضا بند دوم امام رضا رویای همیشگی من امام رضا خاطرات بچگی من امام رضا حرف دلم و میدونی امام رضا تنها تو برام میمونی سلطانی و توی قلب من تو جا داری خیلی تو حرم آقا برو بیا داری آرامش یعنی تو یعنی اون حرمی که من باهاش مانوسم هرشب میبینم تو خواب که میام و چند روزی تو حرمت پابوسم یا سلطان مددی یا علی موسی الرضا بند سوم تنگه دلم برا دونه دونه کبوترات تنگه دلم برا ضریح و گنبد طلات چی میشه که باز این دلم جلا بدی چی میشه که باز بهم یه کربلا بدی هرکی کربلا میره از این حرم میره نوکر کربلا شو از دست تو میگیره دلتنگم باز امشب بده پر تا برم میون بین الحرمین زیر ایوون طلا می‌خونم یا مولا یا اباعبدالله الحسین .