#امام_باقر #مدح_امام_باقر
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم
نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم
هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم
مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم
عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم
نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم
روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت
ای در حدیث ناب تو دریای معرفت
در محضر تو ای گل رعنای معرفت
زانو زده جهان به تماشای معرفت
مهر تو بوده است صراط جهانی ام
مدیون باقر است همه زندگانی ام
ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم
ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم
هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم
دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم
علم از کلام توست نفس می کشد هنوز
آری به نام توست نفس می کشد هنوز
غرق اند اهل علم به دریای منبرت
چون قطره ای ست علم همه پای منبرت
نوری جهان نداشته منهای منبرت
ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت
ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان
محراب آسمانی دنیا بقیع تان
ای آبروی علم، جهان وام دار تو
حرفی نداشتند بزرگان کنار تو
پایان نداشت معرفت بی غبار تو
خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو
دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما
خورشید باش مثل همیشه به راه ما
رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت
ما را ببر به دیدن شرح کرامتت
دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت
قربان فصل فصل غم بی نهایتت
خون گریه های کرببلا یادگار توست
در ما صدای کرببلا یادگار توست
🔸شاعر:
#حسن_کردی
______________________
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی
تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین
تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام
رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام
نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام
در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام
صفا گرفته خانه امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی
تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی
تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی
رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی
عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو
به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو
فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی
فدای نام پاک تو که دومین محمدی
نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم
کجا بدون زائری تمام زائر توایم
همه به زیر دِین قال قال باقر توایم
اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا
برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا
که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها
چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی
فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع
فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت
عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت
خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع)
خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت
باقر العلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع)
میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت
آسمان آمادهٔ ثبت احادیث تو شد
جرعه جرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت
دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند
تا شدند علامه ها شاگردِ پایِ منبرت
در کنار مهربانی بسکه داری معرفت
میرسد هر بار سائل میشود عاشقترَت
دستهایت رفت بالا با مناجات و درست
در همان ثانیه می بخشید دستِ دیگرت
حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد
هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت
گفته ای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا
تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را
بگیر از دل من فرصت کویر شدن را
جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد
به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را
چه علمها که شکافنده اش تو بودی و هستی
چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را
سیادت حسنین است در وجود تو جاری
که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را
گدا که سر زده باشد به خانهی تو نبیند
تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را
شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه
به کور میدهی اذن ابوبصیر شدن را
پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده
چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را
سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله
تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را
به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب
ادا نمودهای آداب هم مسیر شدن را
رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد
به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را
چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی
همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
با عرض سلام و ارادت و تبریک ویژه خدمت شما دوستان عزیز و گرامی به مناسبت فرا رسیدن ماه پرفیض رجب المرجب...
اشعار ولادت حضرت امام باقر علیه السلام تقدیم حضورتان شد.....
👆👆👆👆👆👆
اکنون متن اشعار و نوحه های شهادت حضرت امام هادی ع تقدیم حضور شما ذاکرین آل الله ع خواهد شد.
التماس دعا..سالار
#امام_هادی__علیه السلام
امام شیعیان محبوب دلها
گل باغ ولایت،سبط طاها
علی بن محمد ، یبن الزهرا
علی بن محمد ، یبن الزهرا
ببین مولا منم عبد و گدایت
شه دور از وطن،جانم فدایت
چو شمع انجمن گریم برایت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
چو مادر ای دو عالم خاک کویت
شده گویا وفاتت آرزویت
که قبرت،کنده دشمن پیش رویت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
فدای لطف دستان کریمت
فدای گریه بر درد قدیمت
هجوم آورده دشمن بر حریمت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
فلک در اضطراب آه و واویلا
من و حال خراب آه و واویلا
تو و بزم شراب آه و واویلا
واویلا آه و واویلا واویلا
دوباره زنده گشته یاد خوبان
حسین و زینب و یک جمع نالان
یزید و خیزران واشک طفلان
واویلا آه و واویلا واویلا
#امیر_عباسی
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده
هرکی با توئه سعید، هرکی بی توئه شقی
تویی مرز کفر و دین، ایها الهادی النقی
ای خدا! بازم دلمان پر زد
سامرا تا اسم آقا اومد
السلام زائر شدیم از مشهد
مشهد یا سامرا؟ هیچ فرقی نداره
هرجایی که باشیم روضه ات برقراره
آقاجان! اَلدَّخیل...
بی مُرُوَّتا بازم، مخفیونه شبونه
تو رو با داد و بیداد، میبرن از توخونه
این همه نامهربونی تا کی؟
عُمر تو با غصه و غم شد طی
بردنت عمداً توی بَزم مِی
تو خان الصعاليك که بود یکخرابه
زندونی شدی و داغت بی حسابه
آقاجان! اَلدَّخیل...
بخدا غریبی و غریبی بد دردیه
بخدا بی حُرمتی به امام نامردیه
لحظه ی آخر شده و ناگاه
کربلا یادت میاد و با آه
میخونی ای وای اباعبدالله
زخم ما هنوزم ظلم ساربونه
درد ما هنوزم چوب خیزرونه
آقاجان! اَلدَّخیل...
|⇦•گم کرده راهم در این...
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام
گم کرده راهم در این شب تار
ماندم پریشان، ماندم گرفتار
ای که چراغ آورده ای با لطف سرشار
حتی برای دشمنت اندر شب تار
با نور خود چشم مرا روشن نگهدار
ای با غریبان همنشین
حالِ دلِ ما را ببین
یا بن امیرالمؤمنین
ابن الرضا! روحی فداک
مولای تنها، مظلوم عالم
ای ملجأ ما در غصه و غم
حتی به زخم دشمنت مرهم نهادی
ابن الکریم، ابن الرئوف، ابن الجوادی
اما بمیرم که غریبِ این بلادی
تا سر نهادی روی خاک
شد آسمان هم سینه چاک
ابن الرضا روحی فداک...
تو نور دل ها تو نور عینی
تو روضه خوانِ جدّت حسینی
چشم تو بارانی تر از ابر بهاران
روزی که شد کرب و بلا آن گونه ویران
شد روضه خوان آن بقعه ی با خاکُ یکسان
اما نبودی کربلا
سرهای از پیکر جدا
شد ماهِ روی نیزه ها
آه یارالی...آه یارالی...