eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
من و شور و نوا شب‌های جمعه وَ قلبی مبتلا شب‌های جمعه قيامت می‌شود در صحن قلبم به ياد کربلا شب‌های جمعه ✍
عرش بر جلوه‌ی رخسار حسین می‌نازد فرش بر رونق بازار حسین می‌نازد ابر بر اشک عزادار حسین می‌نازد قبر شش‌گوشه به زوار حسین می‌نازد کربلا هم به علمدار حسین می‌نازد آیت لیله‌ی معراج، حسین است حسین عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین عاشق مست به صهبای حسین می‌نازد شیعه بر عشق و تولای حسین می‌نازد جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟ جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟ جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟ مصطفی در صف محشر به حسین می‌نازد مرتضی ساقی کوثر به حسین می‌نازد هشت در را که گشایند به فردوس برین شهپری را که خدا داده به جبریل امین حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین خط توحیدپرستی به حسین می‌نازد صانع عالم هستی به حسین می‌نازد دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست هر که دیوانه‌ی مولا نبُوَد، عاقل نیست نه فقط عاقل مجنون به حسین می‌نازد مدعی، دیده‌ی گردون به حسین می‌نازد یاحسین آب حیات است، بگو یامولا نردبان درجاتِ است، بگو یامولا یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟ جز حسین کیست که محبوب تمام‌ دل‌هاست؟ او حسین است، بلی میوه‌ی قلب زهراست فاطمه‌ ام ابیها به حسین می‌نازد همه‌جا زینب کبری به حسین می‌نازد "یاحسین" ذکر ولایی‌ست، خدا می‌داند "یاحسین" رمز رهایی‌ست خدا می‌داند "یاحسین" فیض خدایی‌ست، خدا می‌داند نه فقط عالم و آدم به حسین می‌نازد این شرف بس، که خدا هم به حسین می‌نازد فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین چون علی مبتکر سیر زمان است حسین طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین می‌نازد در سحرگاه قیامت به حسین می‌نازد ✍ مرحوم
برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی‌ات همین که غائله خوابید، ساربان آمد ✍
خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند مس وجود از آن خاک، کیمیا بکند خوش آن نسیم که از خاک نینوا آید خوش آن غریب که منزل به کربلا بکند هوای باغ بهشت است، خاک کوی حسین وطن، خوش آن‌که در آن خاک جان‌فزا بکند اگر مَلَک به کف آرد، غبار روضۀ او به چشم خویشتن آن خاک، توتیا بکند غلام همّت آنم که در محبّت دوست تن و سر و زن و فرزند و جان، فدا بکند چو بهر ما، سر و فرزند و جانِ شیرین داد ز آب شور، دریغ از چه چشم ما بکند؟ چه کم شود ز جلال حسین؟ اگر روزی ز لطف، گوشۀ چشمی سوی «هما» بکند ✍
کجاست هیبت جنت به هیبت حرمت؟ کجاست پهنه‌ی دریا به وسعت کرمت؟ خوشا به من! که از آن دم که چشم وا کردم نگاه شوق من افتاده است بر علمت ز کودکی ته صف ایستادم و شادم که بوده‌ام یکی از ساکنان شهر غمت بشارت پدرم بود آخرش یک روز به دیده‌ی تر عشاق می‌رسد قدمت به اشک روضه دعا کرده مادرم من را که یا حسین! نیفتاده نامم از قلمت نخواه خشک شود ذوق شاعرت، ارباب! شفا بده به من امشب، به حق محتشمت ✍
؛ ؛ ؛ شب جمعه که شود، جرم و خطا می‌بخشند دست خالی نرو، با شوق بیا می‌بخشند این کریمان همه احوال مرا می‌پرسند این کریمان همه عصیان مرا می‌بخشند ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه‌ام است اغنیا را به نیاز فقرا می‌بخشند رزق ما را برسانید ز بازار نجف از همان سفره که نعمت به گدا می‌بخشند مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است قطره اشکی که بر این بی سر و پا می‌بخشند ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر مثل فطرس به تو هم بال دعا می‌بخشند یازده ماه اگر بارِ گناه آوردی آخر ماهِ خدا آن‌همه را می‌بخشند نوکری گریه‌کنان گفت: اباعبدالله کِی به ما تذکره‌ی کرببلا می‌بخشند مادرت گفت: فدای لب عطشان حسین... همه را بین فغانش به خدا می‌بخشند
؛ گاه‌گاهی عتاب خواهد کرد بیشتر فتح‌ِباب خواهد کرد بعدِ هر بار گفتنِ «یارب» بنده را «جان» خطاب خواهد کرد او دعاهای توبه کاران را زودتر مستجاب خواهد کرد و فقط ناامید از خود را در جهنم عذاب خواهد کرد ** بین دل‌های مُرده و غمگین «یا حسین» انقلاب خواهد کرد ره صد ساله را خلاصه کند غوره‌ها را شراب خواهد کرد گریه کردیم، یا کمک کردیم همه‌اش را حساب خواهد کرد نسپاریدمان به شهر و دیار شهر، مارا خراب خواهد کرد سمت هرکس اگر به جز تو رَویم زود مارا جواب خواهد کرد آری آقا به غیرِ تو مارا چه کسی انتخاب خواهد کرد؟ چه کسی جز حسین با ذکرش بین دل انقلاب خواهد کرد؟ چه کسی جز حسین با خونش موی خود را خضاب خواهد کرد؟ چه کسی جز حسین با داغش هر دلی را کباب خواهد کرد؟ :: فکر طفل رباب افتادم طفل او را که خواب خواهد کرد؟
بخشی از ؛ ؛ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ با آل علی رها ز غیرم کردی در کوچه‌ی کربلا زُهیرم کردی من را به حسین وصل کردی یارب صد شکر که عاقبت بخیرم کردی
؛ ؛ ؛ سخت در نفْس خود گرفتارم نیست جز‌ معصیت دراین بارم دور افتاده‌ام ز آغوشت تو به فکر منی و من زارم فیض آماده‌ست و من کورم نور آماده‌ست و من نارم با تو بودم ولی عوض نشدم این همه با گُلم، ولی خارم مثل خوبان به من محل دادی نه! نگفتی که من گنه‌کارم تو به رویم نمی‌زنی اما... چه کنم با گناه بسیارم عمر رفت و اجل رسید و هنوز بنده‌ی زرق و برق بازارم نیمه‌شب آمدم که عرض کنم... عذرخواهم خدای غفارم! تو دوای منی، شفای منی نظری کن که سخت بیمارم به سرم فکر کربلا زده است به هوای حسین بیدارم کربلای مرا ضمانت کن برسان تربتی ز دلدارم فاطمه امشب آمده به حرم آرزومند شام دیدارم ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد به تنت هرکسی که آمد زد... اهل کوفه چرا نفهمیدند به بزرگان لگد نباید زد... تو بریده بریده جان دادی خنجرش را کشید و ممتد زد حرمله بر گلوت محکم زد و سنان بر دهان تو بد زد ✍
؛ ؛ ؛ سخت در نفْس خود گرفتارم نیست جز‌ معصیت دراین بارم دور افتاده‌ام ز آغوشت تو به فکر منی و من زارم فیض آماده‌ست و من کورم نور آماده‌ست و من نارم با تو بودم ولی عوض نشدم این همه با گُلم، ولی خارم مثل خوبان به من محل دادی نه! نگفتی که من گنه‌کارم تو به رویم نمی‌زنی اما... چه کنم با گناه بسیارم عمر رفت و اجل رسید و هنوز بنده‌ی زرق و برق بازارم نیمه‌شب آمدم که عرض کنم... عذرخواهم خدای غفارم! تو دوای منی، شفای منی نظری کن که سخت بیمارم به سرم فکر کربلا زده است به هوای حسین بیدارم کربلای مرا ضمانت کن برسان تربتی ز دلدارم فاطمه امشب آمده به حرم آرزومند شام دیدارم ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد به تنت هرکسی که آمد زد... اهل کوفه چرا نفهمیدند به بزرگان لگد نباید زد... تو بریده بریده جان دادی خنجرش را کشید و ممتد زد حرمله بر گلوت محکم زد و سنان بر دهان تو بد زد ✍
هر گاه از نگاهِ تو، دل‌های ما بُرید نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه عصیانِ روز، از تو چه شب‌ها مرا بُرید ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمی‌دهند ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید با اِدعا، دعا که به‌جایی نمی‌رسد باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید * * * حبِ علی‌ست، مقصد و مقصود کبریا لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید روزی‌که سفره‌دارِ ازل، سُفره پهن کرد نانِ مرا، به‌نامِ شهِ کربلا بُرید این‌گونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه... انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید * * * می‌گفت مادرش به نوا، ای حسینِ من جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟! تو داشتی هنوز کمی حرف می‌زدی سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید رحمی نکرد شمر، به رگ‌های پاره‌اَت می‌دید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید وقتی که تشنه‌لب گلویت بی‌هوا بُرید... ✍
خون سر پیرهنش بود که ازپا افتاد ته گودال تنش بود که از پا افتاد ته گودال نفس می زدودشمن به جدال نیمه کاره سخنش بود که ازپا افتاد وای از آن واعطشا گفتن او درگودال ناله ی دلشکنش بود که از پا افتاد ذکر لعل لب او بودمناجات و دعا درگودال گندم ری ثمنش بود که ازپا افتاد پیش چشم خواهر ه دلداده اش روی زمین قطعه قطعه بدنش بود که ازپا افتاد مادرش آمد ه با قامت خم در گودال گوشه ای سینه زنش بود که ازپا افتاد پیکرش ماند روی خاک بیابان بلا بوریایی کفنش بود که ازپا افتاد -آرمین غلامی (مجنو ن کرمانشاهی)