#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش
🩸 لعنت به شمر و امّالفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لبتشنه در گودالِ قتلگاه و یک لبتشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیهالسلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّالفضل ملعونه در را به روی امام علیهالسلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد.
🥀 در خانه کنیزکی صدای نالههای تشنگیِ إمام علیهالسلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیهالسلام راه افتاد؛ اما امّالفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت.
📚منهاج البيان، ص١٨٢.
✍ آه یا جواد الائمه...
این مصیبت، دل را به همان ساعتی میکشاند که هلال بن نافع گوید:
🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیهالسلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم.
متوجه شدم لبهای او تکان میخورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه میگوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که میگوید:
📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ
▪️با جرعهای آب بر پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله منّت گذارید!
📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ
▪️مرا جرعهای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است.
🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون میآید اما لباسش را جمع کرده است.
🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که میبری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. گفت: ایهلال! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیهالسلام بیرون آورد و جلوی من گرفت...
📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر میکند
رفته رفته مرغ روحت را کبوتر میکند
گاه زهری در جگرها کار خنجر میکند
قلبها را پاره و جان را مکدّر میکند
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ذکر لبهایت «علی این تشنه را دریاب» شد
وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است
همچو بسمل! وای بر من، میزدی تو دست و پا
هلهله میکرد دشمن، میزدی تو دست و پا
در سرای خویش اصلاً، میزدی تو دست و پا
بشکند دستان آن زن، میزدی تو دست و پا
ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
پیکرت را روی بام خانهات انداختند
سایهسار پیکرت، بال کبوترهای شهر
گریهکنهای غمت، چشمان مادرهای شهر
سینهزنهای شما دستان خواهرهای شهر
پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر
کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
داغ یک سینهزنی در سینۀ افلاک ماند
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش #مصائب_گودال_قتلگاه
🩸 به نالهٔهای «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که امّالفضل ملعونه، به إمام جواد علیهالسلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا میزند که جرعهای آب به من برسانید. امّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی میگفت:
📋 مُتْ عَطَشاً !
▪️از تشنگی بمیر...
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸.
✍ آه یا جواد الائمه...
آن ملعونه در جواب نالههای عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزهای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمیآید
دیگر تن تو از پس سَم بر نمیآید
از جعده بدتر امفضل است و کنیزانش
از این همه زن ، یک مسلمان در نمیآید
جان کندنت را ذره ذره دید در حجره
این زن دلش آمد ، دل کافر نمیآید
از تشنگی چشمت سیاهی میرود اما
با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمیآید
آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت
مانده نفس در سینه ، بالاتر نمیآید
مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق
شکر خدا بالا سرت خواهر نمیآید
اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که
اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید
کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است
چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید
بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ...
پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید
کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست
در این میان حرفی هم از معجر نمیآید
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
🩸سفارش إمام جواد علیهالسلام به یک روضهخوان: «هم برای من روضه بخوان؛ هم برای پدرم»
شخصی به نام ابوطالب قمی گوید:
برای إمام جواد علیهالسّلام نامه نوشتم که اجازه میفرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام مرثیهسرایی کنم؟ إمام جواد علیهالسلام در جواب نامه به من نوشتند:
📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی.
▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم.
📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰
✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد
قطرهای آب به این تشنۀ مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمینگیر کند
بی حیا بر جگر سوختهاش میخندید
با کنیزان جلوی حجرۀ او میرقصید
پسر شاه خراسان جگرش میسوزد
از غم زهر جفا چشم ترش میسوزد
دست و پا میزند و بال و پرش میسوزد
وسط حجره، تن شعلهورش میسوزد
باورم نیست که اینها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین میریزند
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد
تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
پشت در با جگری سوخته تب میکردی
دست و پا میزدی و آب طلب میکردی
گوشۀ حجره، عطش فاتحهاش را میخواند
اشکهایت به نظر روضۀ سقا میخواند
همسرت جعده تباریست، بمیرم مظلوم!
مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم!
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
اجـرت کـشـتنتـان گـندم مرغـوب نشد
پیـکـرت در تـه گـودال لگـدکـوب نشد
❇️ ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدنهای کنیزان جگرت را سوزاند
بر سر بام عجب مرثیـه جانفـرسا بود
ســایـهبـان بـدنـت بـالِ کـبـوتـرهـا بـود
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشت
غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت
آفتاب عـمر کـوتاهش نهان میشد ولی
آسمان دیدهاش جز اشک و خون اختر نداشت
بوی عطر غربت آمد از حریم حجرهاش
باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت
کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد
پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت
تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا
غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت
در دل دریای ماتم دست و پا میزد چو موج
زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت
خاک قبرش چون که میبخشد به عالم آبرو
هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت
❇️ بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید.
او میان حجره جان میداد و قاتل پشت در
پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت
#امام_جواد_ع_شهادت
در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد
بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد
یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت
جان داده به غربت و جوان است جواد
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
#امام_جواد_ع_شهادت
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اُردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اينجاست که بوی کربلا میآید
✍ #محمود_ژوليده
#امام_جواد_ع_شهادت
سلام بر تنِ بی احترام افتاده!
به ماهِ تشنهی بر پُشت بام افتاده
✍ #عباس_شاه_زیدی
#سیدالشهدا_علیهالسلام_شب_جمعه
۲
شب جمعه شده و دل به رهش بسپارم
شـکـــر حـق بـــاز هـــوایـی دیــار یــارم
رو سوی کرببلا با دل تنگ و خـونـیـن
از ره دور چـنـیـن عــرض ارادات دارم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلـسَّــلامُ عَـلـَـى الْحُـسَـیْـنِ
وَ عَلى عَـلِـىِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَــلـى اَوْلادِ الْــحُــسَـــیْـنِ
وَ عَلى اَصْـحـابِ الْحُـسَیْنِ
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۷ خرداد ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 06 June 2024
قمری: الخميس، 28 ذو القعدة 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️9 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️11 روز تا روز عرفه
▪️12 روز تا عید سعید قربان
▪️17 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
4_375760963535634590.ogg
284.3K
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسوز ای دل که مولایم فدا شد
زمین و آسمان ماتم سرا شد
بـزن بر سینه با صـد آه و ناله
شبِ قتل جواد ابن الرضا شد
فدایم من فدای او
گدایم من گدای او
بسوزم در عزای او
خدایا من نمانم زیر دِین او
دلم دارد هوای کاظمین او
آه واویلا واویلا واویلا (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز دست خصم دون دل پر شراره
جگر از زهر کین شد پاره پاره
خبر کن حضرت موسی الرضا را
نمـاید بر جـواد خود نظاره
عزیز و جان زهـرا بود
میان حجـره تنها بود
به لبهایش این آوا بود
زدم پرپر به کنج حجره ی بسته
کجایی مـادرِ پهلـوی بشکسته
آه واویلا واویلا واویلا(2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بـزن نـالـه بـزن سینه بـرایش
که تا قسمت شود صحن و سرایش
چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم
زیـارتنامـه در ایـوان طلایش
بر این در ما سر نهادیم
همه هستیِ خود دادیم
گـدای مـولا جوادیم
کبوتر شد دل ما در هوای او
بهشت ما بُوَد ایوان طلای او
آه واویلا واویلا واویلا(2)