eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
=========================== ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را 🔸شاعر: =============================
=========================== به هجران و به هر تأخیر در دیدار حساسند پسرها روی مادرهای خود بسیار حساسند نباید هیچ چشم ناروایی دورشان باشد به نامحرم، به حتی خندهٔ أغیار حساسند تب ناموس دارند و رگ غیرت به تن دارند به فتنه هایِ بین کوچه و بازار حساسند امان از لحظه ای که چادر مادر شود خاکی به ضرب تازیانه، حملهٔ مسمار حساسند به آتش، بغض، درب سوخته، بر طعنه و توهین به هر چیزی که مادر را دهد آزار حساسند به پهلوی لگد خورده، به بازوی ورم کرده به چشمانش که از سیلی ببیند تار حساسند به آن لحظه که برمیخیزد از بستر! به وقتی که- -عصای دست مادر میشود دیوار حساسند از آنکس که جسارت کرده بیزار و غضبناکند به حالِ زارِ مادر بینهایت بار حساسند تمام آنچه را گفتم امام مجتبی(ع) دیده ست پسرها وقت غم-دیدن به هر اقرار حساسند جوان بود و محاسن شد سفید از آن غم پنهان از اینجا میشود فهمید بر اسرار حساسند مغیره(لع) خوب میدانست احوالِ پسرها را که روی اشک های مادرِ بیمار حساسند! 🔸شاعر: =============================
=========================== هر کس که دید از او کرمش را مرید شد هر کس مرید او شده بی شک سعید شد یا محسن به حق حسن گفتم و سپس دیدم تمام معصیتم ناپدید شد غربت ببین که هیچ کسی یاورش نبود از همسرش هم آخر سر ناامید شد ای کاش ذات جعده شببه رباب بود اما ز کینه توزی اش این زن پلید شد قربان آن غریب که در سن کودکی یک صحنه دید و یک شبه مویش سپید شد زهرا که رفت ، هیچ کلامى بیان نکرد رنج سکوت برغم هجران مزید شد هر چند خورده زهر به ظاهر ولی حسن وقتی که دید ضربه‌ی سیلی شهید شد چوبی که تیر گشت و به تابوت اون نشست تغییر کرد و چوب به دست یزید شد تقصیر نعل شد که شناسایی بدن دیگر برای زینب کبری بعید شد دردا که تازه بعد جسارت اسارت است اینطور شد مصائب خواهر شدید شد 🔸شاعر: =============================
=========================== هوای خاک مزارت چقدر پر دارد حریم قبر تو از آسمان خبر دارد که فرق قبر تو با هر امام در این است همیشه زائر خاکی و خونجگر دارد میان خانه تو اصلا کریم تر هستی بدیهی است گدای تو بیشتر دارد محل زندگی ات از فقیر لبریز است مگر ورودی این خانه چند در دارد بیا و جیب مرا هم تصدقی پر کن شنیده ام که دودست کریم زر دارد خدا نیاورد آن لحظه را زبانم لال که سنگ قبر تو مولا شکاف بر دارد دلت گرفته ز دست کسی که نامرد است کسی که نقشه ی شومی میان سر دارد 🔸شاعر: =============================
=========================== ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروزوشب درخلوتم روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه‌ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود 🔸شاعر: =============================
=========================== از بس که زخمهای دلم بی شماره بود هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود تشت از حرارت جگرم داد می کشید از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود «زهری که می شکافت دل سنگ خاره را » با من چه کرد که نفسم در شماره بود خون دهان مجال سخن را زمن گرفت در بسترم وصیت من با اشاره بود خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر این راز سر به مهر گریبان پاره بود درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز آهی که از شکستن یک گوشواره بود قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود من که نخفته بودم از این غم تمام عمر تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود قسمت نبود در دل تابوت خفتنم تشییع تیر روضه این سوگواره بود تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ... تشییع جسم پر پر او چند باره بود بس که ستور از تن او رفت و باز گشت چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود 🔸شاعر: =============================
=========================== سلامِ ذات خدای کریم ها به حسن سلامِ جمله ی انوار انبیا به حسن هر آن کسی که بدون حساب بخشش کرد بدان که وقت کرم، کرده اقتدا به حسن به وقت کُشتیِ او با حسین فهمیدم چه مهر و عاطفه ای داشت مصطفی به حسن ندید غیر محبت، ندید غیر کرم همان کسی که فقط داد ناسزا به حسن زمان سختی در معرکه فقط خوش بود خیال و خاطر مولایِ لافتی به حسن مدینه شهر نبی بود و او عزیز رسول کسی نکرد در آن شهر، اعتنا به حسن به پول، لشگرش او را معاوضه کردند نداشت هیچ کسی ذره ای وفا به حسن فقیر شهر سر سفره اش عزیز شد و چه حرف های بدی گفت بی حیا به حسن رسید محضر او پیر مرد ملعونی چشاند زهر جفا با نوک عصا به حسن تمام داغ حسن، ماجرای یک کوچه است چه ها گذشت در آن کوچه، سال ها به حسن غریب کیست؟ کسی که به خانه مظلوم است نکرد همسر او هم به جز جفا به حسن اذان شد و دم افطار آمد و جعده رسید تا که دهد ظرفِ زهر را به حسن میان طشت، غم و غربتش نمایان شد رسید از همه ی روضه ها چرا به حسن؟! کسی به ناله ی او اعتنا نخواهد کرد مگر حسین بیاید دهد جواب حسن 🔸شاعر: =============================
=========================== آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست و علی است صَلاة و صلوات است حسن حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است بی نهایت‌تر از آفاقِ حیات است حسن چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن جاری است عشقِ حسن در رگ و در ریشه‌ی ما کوثرِ جاریِ صد رشته قنات است حسن هرچه دشنام به او داد تبسم می‌دید دید دریاست ، همه صبر و ثُبات است حسن نصفی از زندگی‌اش را دو سه باری بخشید در کرامات هم آئینه‌ی ذات است حسن چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن ای صراط اللهِ ما نامه‌ی ما سنگین است گریه بر بی کسی‌ات برگ برات است حسن حسنی‌های حرم آبرو داری کردند آنچنان غرق حسین‌اند که مات است حسن 🔸شاعر: =============================
=========================== نَه اینکه حرف تو باشد نَه اینکه حرف من است حسین گفتن ما از عنایت حسن است یکی مدینه یکی کربلا به ظاهر، لیک حکایت دو برادر، دو روح و یک بدن است مدینه رفته که با مجتبی شود محشور به کربلا برسد با حسین هم‌وطن است که گفته صلح به معنای ترس از جنگ است که گفته رزم، توان یکی از این دو تن است نه هر که لایق خونین بدن شدن بوده است نه هر غریب سزاوار خون جگر شدن است تفاوتی است میان رباب با جَعدِه که فرق این دو برادر زِ فرق این دو زن است گمان کنم به دلیل همین تفاوت نیز میان این دو برادر غریب‌تر حسن است اگر غلط نکنم من به احترام حسین به روز حشر حسن هم شهید بی کفن است 🔸شاعر: =============================
=========================== روضه ی آقاست عاشورا تر و گودال تر قدّ زهرا می شود در این مصیبت ، دال تر ضامنِ لبخند های شیعه در روز جزاست گریه ی بر او کند صدیقه را خوشحال تر در سه باری که به سائل داد هر چه داشت را مثل او پیدا نشد در شهر بی اموال تر کاش آقای کریمان داشت حتی یک زهیر گشت شأنش از تنِ ارباب هم پامال تر گاه یک نیشِ زبان ، مثل هزاران نیزه است جسم ، با زخم زبان ها می شود بد حال تر بین کوچه ترش رو وُ بعد از آن شد خنده رو از مغیره نیست در شهرِ نبی دجال تر چشمِ زهرا از حیا در کوچه تر شد بیشتر چشم آقا هم شد از این صحنه ماه و سال ، تر 🔸شاعر: =============================
=========================== تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضۀ رضا دارد گنبدش، آسمان... طلایش، نور روزها گنبد طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد «ای کریمی که در خزانۀ غیب...» مور هم چشم بر شما دارد تا که دست شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهرۀ زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متهم، زهر نیست! می‌دانی لخته‌ها از چه ماجرا دارد 🔸شاعر: =============================
=========================== غصه دارم در فضای سینه ام من اسیر حمله های کینه ام سوزم از زهر و لبم پر خون شده تشتم از خون جگر گلگون شده خون دل هایی که عمری خورده ام پیر گردیدم ز بس آزرده ام ماجراهایی که من خود دیده ام آن چه بین کوچه ها شد دیده ام شکر حق گویا دگر پایان شده آخرین ساعات این هجران شده حالیا دیگر از این جا پر کشم جام وصل حق تعالی سر کشم می روم از این دیار غم نصیب می روم از این مدینه من غریب گر چه از زهر جفا خونین لبم من به یاد کربلا و زینبم 🔸شاعر: =============================