چه نستعلیق زیبایی نوشتی با دو ابرو
تماشا دارد این سرمشقِ رسوایی از امشب
#آرش_مهدی_پور
از قهوه ی چشمِ قجرت دلخورم اما
از مرگ به پای لبِ شیرین تو دلشاد
#آرش_مهدی_پور
دلخوشِ شلاق استبدادیِ موهای تو ست
آنکه جرمش مست بودن از شرابِ بوسه هاست
#آرش_مهدی_پور
چنان وابسته ام کردی که آخر هم نفهمیدم
تو در دام منی یا من اسیر دام آغوشت؟
#آرش_مهدی_پور
رفتنش باعثِ مرگم شد و من فهمیدم
رشتهی عمر فقط دست خدا نیست که نیست
#آرش_مهدی_پور
هیچکس جز من حریف صید لبهای تو نیست
شاهماهی، مردِ ماهیگیر میخواهد نفس
#آرش_مهدی_پور
نسیمی باش و گاهی تار و پودم را نوازش کن
نگو دلتنگیِ این بید مجنون را نمی فهمی
#آرش_مهدی_پور
شمعدانیها به خود عطر تو را پاشیدهاند
نیستی اما مشامِ شهر را پُر کردهای
#آرش_مهدی_پور
بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از باد
ای فاتح بی لشگر من خانه ات اباد
#آرش_مهدی_پور
@nabestaan
تلخ ست اگر دوریِ شیرین به خدا شکر
این قرعه ی عشق ست که افتاده به فرهاد
#آرش_مهدی_پور