ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
از لطف چشم مست تو و فکر موی تو
سردرد ماند و خواب پریشان برای من
#اصغر_معاذی
@nabestaan