رقیبم شانه خواهد زد ولی آشفته خواهد ماند
که موهایت فقط عادت به انگشتان من دارند
#محمد_عزیزی
افسردهایم و خستهدل از هرچه هست و نیست
شاید به بوی زلف تو خود را دوا کنیم
#محمد_عزیزی
به روی سینه ی خود می فشارم قابِ عکست را
که شاید قدری از دلتنگی ام را کم کند، شاید...
#محمد_عزیزی
مرا دیوانه تر از پیش کن ای عشق، حرفی نیست
مگر دیوانه بازی های من او را بخنداند
#محمد_عزیزی
جدا افتادن از ساحل برای موج ممکن نیست
که دلتنگی دلیل بازگشتن های صدبارهست
#محمد_عزیزی
جدا افتادن از ساحل برای موج ممکن نیست
که دلتنگی دلیل بازگشتن های صدبارهست
#محمد_عزیزی
افسردهايم و خسته دل از هر چه هست و نيست شايد به بوى زُلف تو خود را دوا كنيم
#محمد_عزیزی
@nabestaan
بپیچ نسخهی ما را ولی بدان ای دوست
دوای درد دلم هرچه هست «دوری» نیست...
#محمد_عزیزی
@robaiiyat_takbait
بازگو ای عقلِ دوراندیشِ تنهایی طلب
من یکی مانندِ او را از کجا پیدا کنم؟
#محمد_عزیزی
@nabestaan
به طعنه گفت كه :در هجر من بسوزی كاش !
لباس را بدَرَم ؟ داغ را نشان بدهم ؟ ....
#محمد_عزیزی
@robaiiyat_takbait
خسته از خویشتنم، تاب ندارم دیگر
کاش میشد که خودم را بگذارم بروم...
#محمد_عزیزی
@robaiiyat_takbait